جی. دی. توچیله (منتشر شده در ریزن)
ترجمۀ مسعود یوسفحصیرچین
اکثراً باور دارند که کلمات میتوانند خشونت باشند
هفتۀ گذشته، فایر اعلام کرد که «طبق نظرسنجی بنیاد حقوق فردی و بیان (فایر) و کالج پالس، نود و یک درصد دانشجویان کارشناسی باور دارند که کلمات میتوانند خشونت باشند.» یافتههای این نظرسنجی بهویژه پس از ترور چارلی کرک ــمثالی افراطی و تراژیک از تفاوت عمیق میان کلمات و خشونتــ تکاندهنده است.
در این نظرسنجی از دانشجویان دانشگاه یوتا ولی، محل قتل کرک، و چند کالج دیگر ــروی هم رفته از 2028 دانشجوــ دربارهٔ سخن و خشونت سیاسی سؤال شد. فایر و کالج پالس پاسخهای دانشجویان را با پاسخهای مردم عادی که جداگانه نظرسنجی شده بودند مقایسه کردند.
بهطور مشخص، یکی از پرسشها این بود که جملهٔ «کلمات میتوانند خشونت باشند» تا چه حد افکار پاسخدهنده را توصیف میکند. ۲۲ درصد گفتند «کاملاً افکارم را توصیف میکند»، ۲۵ درصد گفتند «تا حد زیادی»، ۲۸ درصد «تاحدی» و ۱۵ درصد «اندکی». تنها ۹ درصد گفتند «اصلاً افکارم را توصیف نمیکند.»
با کسانی که «تا حد اندکی» معتقدند کلمات میتوانند خشونت باشند، نمیتوان خیلی سختگیر بود اما با این حال، باز هم به آمار ۷۵ درصد از جمعیت دانشجویی میرسیم. و تقریباً نیمی از دانشجویان کلمات و خشونت را «کاملاً» یا «تا حد زیادی» اساساً یک چیز میدانند. یعنی بسیاری از جوانان در تمایز میان یک بیان ناخوشایند و مشتی به صورت مشکل دارند.
مایهٔ تأسف است که ۳۴ درصد مردم نیز «کاملاً» یا «تا حد زیادی» با آن موافقند. ۵۹ درصد نیز دستکم «تاحدی» باور دارند کلمات میتوانند خشونت باشند.
در سال ۲۰۱7، زمانی که یکیانگاری کلمات و خشونت ایدهای نسبتاً تازه بود، جاناتان هایت، استاد روانشناسی دانشگاه نیویورک، نگران بود که این برابرسازیِ غلط به بحران در حال گسترش سلامت روان در میان جوانان دامن بزند. او و گرگ لوکیانوف، رئیس فایر، در مجلهٔ آتلانتیک نوشتند که «روز به روز تعداد بیشتری از دانشجویان دانشگاه نمیتوانند با چالشهای زندگی دانشگاهی، از جمله ایدههای توهینآمیز، استادان بیملاحظه و همکلاسیهای بیادب یا حتی نژادپرست و جنسیتنگرــ کنار بیایند» و این افزایش مشکلات سلامت روان را «بیشتر باید بهعنوان بحرانِ تابآوری فهمید.»
یکیانگاری کلمات و خشونت، خشونت را تشویق میکند
اینکه به جوانانی که تابآوری لازم را ندارند و آموزش ندیدهاند که در جهانی متنوع از نظر فکری و ایدئولوژیک، با بحث، اختلاف نظر و بیانهای بیادبانه یا حتی نفرتانگیز روبهرو خواهند شد، بگویند«کلمات خشونتند» به مشکلاتشان در اضطراب و افسردگی دامن میزند. این نگاه به آنان میآموزد که جهان از آنچه واقعاً هست خطرناکتر است، نه اینکه جایی است که نیازمند قدری استحکام درونی است. بدتر اینکه اگر کلمات خشونت باشند، پس پاسخدادن «به همان شکل» نیز توجیهپذیر میشود.
هایت و لوکیانوف افزودند: «در زمانی که قطبیسازی سیاسی در آمریکا بهشدت رو به افزایش است، این نگاه به بخش کوچکی از نسل جوان کمک میکند خشونت سیاسی را توجیه کنند.»
همینطور، هفتهٔ گذشته گالوپ گزارش داد: «سن، قویترین پیشبینیکنندهٔ نگرش نسبت به خشونت سیاسی است، جوانان ۱۸ تا ۲۹ سال بیش از دیگر گروههای سنی میگویند که گاهی استفاده از خشونت برای رسیدن به هدف سیاسی قابل قبول است.» سی درصد افراد ۱۸ تا ۲۹ سال گفتند «گاهی» خشونت برای اهداف سیاسی قابل قبول است، در مقایسه با ۲۱ درصد افراد ۳۰ تا ۴۴ سال، ۱۳ درصد افراد ۴۵ تا ۵۹ سال و ۴ درصد افراد ۶۰ سال به بالا.
و بله، نگرش به خشونت سیاسی در طول سالها تغییر کرده است: برای گروه ۱۸ تا ۲۹ سال، این رقم در سال ۱۹۷۰، ۲۲ درصد و در سال ۱۹۹۵، ۲۱ درصد بود. برای گروه ۳۰ تا ۴۴ سال، در سال ۱۹۷۰، ۱۶ درصد و در سال ۱۹۹۵، ۱۵ درصد بود. این درصد برای گروه ۴۵ تا ۵۹ سال تقریباً ثابت ماند و برای بالای ۶۰ سال کاهش یافت.
کرک بهدست فردی ۲۲ ساله و ظاهراً بهشدت بیزار از سخنان این فعال محافظهکار ترور شد. این حادثه نمونهای واقعی از خطرات یکیانگاری سخن و خشونت است. پاسخدادن با زور فیزیکی به سخنی که دوست ندارید، قابل قبول نیست.
روزنهای از امید ــیکجورهایی
با این حال، خبرهای امیدوارکنندهای هم هست. درصد دانشجویانی که میگویند دستکم «گاهی» قابل قبول است که برای جلوگیری از سخنرانی فردی در دانشگاه او را هو کنند، از ۷۲ درصد در بهار گذشته به ۶۸ درصد کاهش یافته است. ۴۷ درصد دانشجویان میگویند دستکم گاهی قابل قبول است که مانع حضور دیگران در سخنرانی دانشگاهی شوند، در حالیکه در بهار این عدد بیشتر، ۵۴ درصد، بود. و ۳۲ درصد استفاده از خشونت برای جلوگیری از سخنرانی را قابل قبول میدانند، که قبلاً ۳۴ درصد بود.
اما این احساسات ممکن است تحتالشعاع رویدادهای پرسرصدایی چون ترورها قرار گیرد. فایر در یافتههای خود مینویسد «بهدلیل آنچه برای چارلی کرک رخ داد» ۴۵ درصد دانشجویان در بیان دیدگاههای خود دربارهٔ موضوعات جنجالی سیاسی در کلاس «معذبترند.» و احساسات و راحتیِ بیانِ خود، هیچکدام بهطور کلی تغییر نکردهاند.
به گفتۀ فایر «احتمال اینکه دانشجویان میانهرو و محافظهکار سراسر کشور هو کردن یک سخنران، بستن راه ورود به یک رویداد یا استفاده از خشونت برای متوقفکردن یک سخنرانی دانشگاهی را قابل قبول بدانند، بهطور قابلتوجهی کمتر است. در مقابل، حمایت دانشجویان چپگرا از این تاکتیکها ثابت مانده یا اندکی افزایش یافته است.»
در نتیجه، ۸۴ درصد دانشجویان یوتا ولی میگویند در زمینۀ توانایی مردم در بیان آزادانۀ دیدگاههایشان، کشور در مسیر غلطی قرار دارد. در دیگر دانشگاهها، ۷۳ درصد همین نظر را دارند (تقریباً مشابه نظر عموم). البته وقتی از دانشجویان دربارهٔ دانشگاه خودشان پرسیده میشود، تصویر بهتری به چشم میخورد؛ ۵۳ درصد میگویند دانشگاه خودشان در مسیر درست حرکت میکند.
این دانشجویان وارد جهانی میشوند که بسیاری از همنسلانشان بین کلمات و خشونت تفاوت اندکی قائلند، اگر اساساً تفاوتی قائل شوند. حتی پس از آنکه کرک تقریباً بیتردید برای چیزی که گفته بود کشته شد، آنان به این موضع پایبندند. و این در محیطی است که خشونت سیاسی در آن رو به افزایش است.
آمریکاییها نسبت به خصمانهتر شدن کشور نسبت به آزادی بیان نگرانند. اما اصرار بسیاری از مردم بر اینکه کلمات و خشونت یک چیزند، بخش بزرگی از مشکل است.