
در حوزه تجارت جهانی ۲۰۲۵، گزارشهای بینالمللی نشان میدهد مسیر تجارت پیچیدهتر و غیرقابل پیشبینی شده است. بهرهوری به جای رشد صرف، محور اصلی اقتصاد شده و بازآرایی زنجیرههای تأمین، استراتژی «چین + ۱»، سرمایهگذاری مستقیم خارجی، الزام رعایت ESG، دیجیتالیشدن تجارت و افزایش تنشهای تجاری، هفت ترند کلیدی سال جاری هستند. کشورها و شرکتهایی که بتوانند خود را با این ترندها تطبیق دهند، شانس بیشتری برای موفقیت در اقتصاد جهانی دارند.
در بازار داخلی، پذیرهنویسی صندوقهای نقره با استقبال بیسابقه مواجه شد؛ سه صندوق نقره با تقاضای حدود ۴.۵ همت، پنج برابر سقف اولیه، نشان دادند سرمایهگذاران به ابزارهای کالایی جدید روی خوش نشان دادهاند. این صندوقها با گواهی سپرده استاندارد نقره، مسیر رشد و جایگزینی نقره در سبد داراییها را هموار میکنند و میتوانند در آینده به ارکان مهم بازار کالایی و تأمین مالی زنجیره تولید تبدیل شوند.
بازار خودرو نیز با ثبتنام ۱۱ میلیون نفر در قرعهکشی ایرانخودرو، همچنان تحت تأثیر شوکهای اقتصادی و سیاسی است. افزایش چشمگیر ثبتنام نشان میدهد خودرو همچنان محلی جذاب برای سرمایهگذاری است، اما مصرفکنندگان واقعی در خرید با تأخیر و کاهش قدرت خرید مواجهاند.
از سوی دیگر، محدودیتهای صادرات نیمههادی آمریکا به چین، طبق گزارش ITIF، ممکن است قبل از ضربه به پکن، خود اقتصاد آمریکا را تحت فشار قرار دهد و باعث کاهش درآمد، نوآوری و اشتغال شود.
در سطح بینالملل، اقتصاد روسیه با وجود تورم و کسری بودجه، هنوز توانایی ادامه جنگ در اوکراین را دارد و تحریمها به تنهایی پوتین را پای میز مذاکره نمینشاند.
و تسلا با رونمایی از سرویسهای روبوتاکسی و چشمانداز حملونقل خودران، دوباره توجه سرمایهگذاران را جلب کرده و ارزش بازار آن از مجموع چند خودروساز سنتی فراتر رفته است. این رویکرد آیندهمحور، حتی در شرایط چالشبرانگیز، اعتماد و ارزش بازار را بازسازی کرده است.
ترندهای تجارت 2025
سال ۲۰۲۵، تجارت جهانی وارد مرحلهای نوین و پیچیده شده است. در سالهای اخیر، این حوزه همزمان تحت تأثیر تغییرات ژئوپلیتیکی، پیشرفتهای فناورانه، نگرانیهای محیطزیستی و فشار برای افزایش بهرهوری قرار گرفته است. گزارشهای بینالمللی نشان میدهند مسیر تجارت دیگر ساده و قابل پیشبینی نیست و کشورها و شرکتها مجبور شدهاند استراتژیهای خود را از نو طراحی کنند.
اولین ترند مهم، تمرکز بر بهرهوری است. رشد اقتصادی دیگر تنها با افزایش سرمایه یا نیروی کار اتفاق نمیافتد. بسیاری از کشورها با کاهش جمعیت فعال و افزایش هزینهها مواجهاند، بنابراین بهرهوری به اولویت اصلی تبدیل شده است. جالب اینکه، افزایش بهرهوری معمولاً توسط تعداد محدودی از شرکتهای پیشرو رقم میخورد؛ شرکتهایی که با استفاده از فناوری، داده و نوآوری، تأثیری عمیق بر کل اقتصاد و زنجیرههای تجاری دارند.
ترند دوم و سوم به بازآرایی زنجیرههای تأمین و استراتژی «چین + ۱» مربوط میشود. پس از بحرانهایی مثل کرونا و تنشهای سیاسی، شرکتها متوجه شدهاند تمرکز بیشازحد روی یک کشور ریسک بالایی دارد. بنابراین، علاوه بر چین، کشورهای دیگری مانند ویتنام، هند یا مکزیک نیز وارد زنجیره تولید شدهاند. این تغییرات پیچیده، اما ضروری و مرحلهای هستند.
ترند چهارم، رشد سرمایهگذاری مستقیم خارجی است. شرکتها با سرمایهگذاری در کشورهای باثبات و دارای قوانین شفاف، نه تنها تجارت کالا، بلکه انتقال دانش و فناوری را نیز تقویت میکنند.
ترند پنجم، تبدیل ESG به الزام واقعی است. محیطزیست، مسئولیت اجتماعی و حاکمیت شرکتی، معیارهای جدی در تصمیمگیری تجاری و سرمایهگذاری شدهاند و میتوانند بر انتخاب شریک تجاری و دسترسی به بازارهای جهانی تأثیر بگذارند.
ترند ششم، دیجیتالیشدن تجارت و استفاده گسترده از هوش مصنوعی است. شرکتها با بهرهگیری از داده و هوش مصنوعی، تقاضا را پیشبینی، موجودی را مدیریت و هزینهها را کاهش میدهند و تجارت جهانی را هوشمندتر و دادهمحورتر میکنند.
در نهایت، ترند هفتم، افزایش تنشهای تجاری و تغییر قواعد بازی است. تجارت اکنون بیش از پیش جنبه سیاسی پیدا کرده و شرکتها و دولتها باید در فضایی فعالیت کنند که نااطمینانی، قاعده اصلی آن است.
در مجموع، بهرهوری، انعطافپذیری، فناوری و پایداری، بیش از حجم صرف مبادلات اهمیت دارند. کشورها و شرکتهایی که بتوانند خود را با این هفت ترند جهانی تطبیق دهند، شانس بیشتری برای موفقیت در اقتصاد آینده خواهند داشت.
پشتپرده مشارکت 11 میلیون نفری در قرعهکشی ایران خودرو
باوجود اینکه ثبتنام ۱۱ میلیون نفر در طرح ایرانخودرو برای برخی سؤالبرانگیز شده، این موضوع در واقع نمایانگر جذابیت بالای فرصتهای محدود بازار خودروست. در هیچکجای دنیا بلیط بختآزماییای ارائه نمیشود که بدون پرداخت، برنده مبلغ قابل توجهی شود. حتی اگر برای کسب سود ۵۰۰ میلیونی روی یک خودرو مثل ۲۰۷، پیش از آن حدود ۹۹۰ میلیون تومان سرمایهگذاری شود، این فرصت هنوز برای بسیاری از افراد، حتی با سرمایه اندک، ارزشمند است.
فرصت از دست رفته به چه معناست؟ به این معنا که در اردیبهشت ماه امسال، در دور اول عرضه ایرانخودرو، تنها ۹۰۰ هزار نفر ثبتنام کردند، اما ظرف کمتر از یک سال این عدد به ۱۱ میلیون رسید. مقصر این افزایش چشمگیر نه مردم هستند و نه خودروساز، بلکه شوکهای سیاسی و اقتصادیای که هر بار تلاش بازار برای آرامش را مختل میکنند.
نگاهی به وضعیت چهار خودروساز بزرگ ایران نشان میدهد شرایط پیچیده است. ایرانخودرو با مدیریت خصوصی و تلاش برای مقابله با قیمتگذاری دستوری، تا آبان امسال نسبت به سال گذشته ۱۳ درصد رشد داشته است. در مقابل، سایپا ۳۵ درصد کاهش تولید داشته و دو مونتاژکار خصوصی، یعنی کرمان و مدیران، به ترتیب با کاهش ۱۳ و ۵۸ درصدی تولید مواجه شدهاند. مشکلات تامین ارز و محدودیتهای همکاری با چین نیز مزید بر علت شده است.
نتیجه این شرایط این است که خودرو همچنان به محلی برای سرمایهگذاری تبدیل شده و مصرفکننده واقعی که برنامهریزی کرده بود برای خرید یک خودرو، در خوشبینانهترین حالت، نیم میلیارد تومان از هدف خود عقب افتاده است. این تصویر نشان میدهد که بازار خودرو ایران، تحت تأثیر عوامل بیرونی و محدودیتهای ساختاری، هنوز با چالشهای جدی مواجه است و تصمیمگیری هوشمندانه و اطلاعرسانی شفاف، تنها راه کاهش ریسک برای خریداران و سرمایهگذاران است.
اثر محدودیتهای صادرات محصولات نیمههادی چین بر اقتصاد آمریکا
گزارش تازه بنیاد فناوری اطلاعات و نوآوری (ITIF) هشدار میدهد که سیاستهای محدودکننده صادرات نیمههادی آمریکا به چین ممکن است قبل از تأثیرگذاری بر پکن، خود اقتصاد آمریکا را تحت فشار قرار دهد. طبق برآورد این بنیاد، محدودیتها میتوانند تا سال ۲۰۳۵ باعث از دست رفتن ۷۷ میلیارد دلار درآمد و نابودی بیش از نیم میلیون شغل مستقیم در صنعت نیمههادی شوند.
نیمههادیها امروز نقش حیاتی در رگهای اقتصاد دیجیتال جهانی دارند؛ ارزش بازار آنها در سال ۲۰۲۴ به ۶۳۱ میلیارد دلار رسید و پیشبینی میشود تا سال ۲۰۳۰ از یک تریلیون دلار عبور کند. صنایع پاییندستی وابسته به این تراشهها، سالانه نزدیک به ۷ تریلیون دلار فعالیت اقتصادی ایجاد میکنند. در چنین شرایطی، جنگ تکنولوژیک میان آمریکا و چین، این صنعت را از حوزهای تخصصی به قلب رقابت دو قدرت جهانی تبدیل کرده است.
نگرانی اصلی این است که چین یکی از بزرگترین مشتریان صنعت نیمههادی آمریکا است؛ در سال ۲۰۲۴، نیمی از تقاضای جهانی چین که معادل ۱۵۱ میلیارد دلار بود، توسط شرکتهای آمریکایی تأمین شد. هرگونه محدودیت صادرات میتواند باعث کاهش سهم آمریکا از بازار جهانی از ۴۹ درصد به ۳۸ درصد و افزایش سهم چین از ۴.۵ درصد به ۷.۵ درصد شود.
تأثیر اصلی بر تحقیق و توسعه است؛ هزینه R&D شرکتهای آمریکایی در سال ۲۰۲۴ حدود ۵۶.۶ میلیارد دلار بود، اما از دست دادن بازار چین این رقم را به ۴۳ میلیارد دلار کاهش میدهد و حتی در بهترین شرایط تا پنج سال آینده، کمتر از مسیر طبیعی رشد خواهد بود. کاهش سرمایهگذاری همچنین میتواند پیشرفت در حوزههایی مانند رایانش ابری، هوش مصنوعی، شبکههای 5G و تولید تجهیزات خانگی را کند کند و خدمات دیجیتال را پرهزینهتر و محصولات آمریکایی را کمتر جذاب کند.
این محدودیتها همچنین روی اشتغال تأثیر میگذارند؛ قطع ارتباط با چین میتواند حدود ۸۰ هزار شغل مستقیم و نزدیک به نیم میلیون شغل غیرمستقیم را از بین ببرد و عملکرد دیتاسنترها و توان رقابتی آمریکا را کاهش دهد.
نویسندگان ITIF تأکید میکنند که این سیاستها، اگرچه با هدف مهار چین طراحی شدهاند، میتوانند ستونهای اصلی صنعت نیمههادی آمریکا را تضعیف کنند و نشان میدهند که جنگ تراشهها تنها یک رقابت تکنولوژیک نیست، بلکه نبردی میان امنیت و اقتصاد است. آینده فناوری آمریکا به برقراری توازن دقیق میان این دو عامل وابسته است و تصمیمگیری عجولانه ممکن است هزینههای سنگینی به همراه داشته باشد.
ورود صندوقهای نقره به بورس
بازار سرمایه ایران این روزها شاهد یک اتفاق قابل توجه است؛ پذیرهنویسی صندوقهای سرمایهگذاری مبتنی بر نقره. سه صندوق نقره با تقاضایی حدود ۴.۵ همت مواجه شدند؛ رقمی که تقریبا پنج برابر سقف اولیه ۹۰۰ میلیارد تومانی بود. این استقبال گسترده باعث شد سقف پذیرهنویسی تا ۱۸۰۰ میلیارد تومان افزایش پیدا کند و فرآیند پذیرهنویسی همچنان ادامه داشته باشد. این روند نشاندهنده تغییر نگاه سرمایهگذاران به سمت ابزارهای کالایی جدید و جایگزینی تدریجی نقره در سبد داراییهاست.
با مقایسه بازار صندوقهای نقره و طلا، روشن میشود که ارزش کل صندوقهای طلا در ابتدای دیماه ۱۴۰۴ به حدود ۲۷۷ هزار میلیارد تومان رسیده، در حالی که ارزش صندوقهای نقره حتی با افزایش سقف پذیرهنویسی، حدود ۱۸۰۰ میلیارد تومان است. این شکاف بزرگ، نشاندهنده ابتدای مسیر توسعه بازار نقره و اثرگذاری بالای ورود نقدینگی جدید بر قیمتهاست.
از منظر ساختاری نیز تفاوتها مشهود است؛ در روز مورد بررسی، ۲۳ صندوق طلا فعال بودند، در حالی که صندوقهای نقره تنها با ۳ صندوق شروع به فعالیت کردهاند. بازار نقره هنوز به بلوغ بازار طلا نرسیده و نوسانپذیری بالاتری دارد؛ مسئلهای که در فاصله گرفتن قیمت برخی گواهیها از ارزش ذاتی نقره نیز دیده میشود.
شروع معاملات صندوقهای نقره و استقبال کمسابقه از آنها بخشی از یک تغییر بزرگتر در بورس کالا است؛ سهم بازار اوراق بهادار مبتنی بر کالا از کل ارزش معاملات بورس کالا از ۲۴ درصد در پایان سال گذشته به ۴۱ درصد در پایان ۹ ماه امسال افزایش یافته و رشد ذخایر نقره در انبارها تا سطح ۲۹ تن این روند را تایید میکند.
با توسعه ابزارهای مکمل مانند قراردادهای اختیار معامله، افزایش نقدشوندگی و حضور پررنگتر نهادهای مالی، صندوقهای نقره میتوانند به یکی از ارکان مهم بازار کالایی و حتی تأمین مالی زنجیره تولید نقره در اقتصاد تبدیل شوند؛ مسیری که بازار طلا سالها قبل آن را طی کرده و اکنون نوبت نقره است.
چرا اقتصاد روسیه در برابر جنگ مقاوم است؟
پایههای اقتصاد روسیه ظاهرا به لرزه درآمده؛ از تورم تا کسری بودجه، اما هیچیک از اینها پوتین را پای میز مذاکره برای اتمام جنگ، نمینشاند.
به گزارش «دنیای اقتصاد»، در نگاه اول نشانههای واضح و روشنی از مشکلات گریبانگیر اقتصاد روسیه به چشم میخورد؛ تورم بالا رفته، کسری بودجه سنگین است، درآمدهای حاصل از نفت و گاز هم در روسیه کاهش پیدا کرده و در کنار آن تحریمها همچنان فشار میآورند.
اقتصاد روسیه سال 2025 را بهعنوان یکی از دشوارترین دورههای پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی پشت سر میگذارد.
با این حال، سیانان میگوید هیچیک از این موارد نمیتواند فعلا ولادیمیر پوتین، رئیسجمهوری روسیه را برای پایان جنگ در اوکراین، پای میز مذاکره بنشاند.
اقتصاد روسیه در چه وضعیتی است؟
از تحریمها تا اصرار بر ادامه جنگ در اوکراین، همگی باعث شدهاند که روسیه با مشکلات مالی و اقتصادی بسیاری مواجه شود.
تورم این کشور طبق برآوردهای صندوق بینالمللی پول، در سال 2025 به حدود 7.6 درصد رسیده است. این رقم بالاست اما شوکهکننده نیست. به هر حال جامعه روسیه سالها با تورم مزمن زندگی کرده و اکنون هم میتواند با این نرخ تورم به زندگیاش ادامه دهد.
به این ترتیب، شاید چنین تورمی در غرب، منجر به بروز نارضایتی گسترده میشد، اما اکنون در روسیه، همهچیز تحت کنترل است و مردم دست به اعتراض نزدهاند.
حدود 40 درصد از بودجه روسیه صرف امور نظامی و جنگی میشود. این حجم از هزینه نظامی، شاید در بلندمدت خطرناک باشد اما در حال حاضر، قابل مدیریت است.
حتی همین هزینههای نظامی باعث رشد دستمزد در صنایع نظامی، سودآوری پیمانکاران دفاعی و کاهش فقر در برخی از مناطق محروم شده و به این ترتیب ایجاد شغل کرده، در واقع جنگ، برندگانی هم داشته است.
از طرف دیگر، نفت و گاز روسیه شاید کمتر از قبل به فروش برود، اما همچنان به فروش میرود. در حال حاضر نفت و گاز نقش ستون فقرات تابآوری کرملین را ایفا میکنند. به عبارت دیگر، دولت روسیه میتواند با این وضعیت، به شرایط ادامه دهد و سقوط نکند.
تنها نکته پرخطر این است که صندوق ذخیره ملی ممکن است به مرور تخلیه شود. داراییهای نقد صندوق رفاه ملی روسیه از آغاز جنگ تا کنون بیش از 50 درصد کاهش یافته است.
به هر حال، اقتصاد روسیه بهرغم تحریمها، آنقدر آسیب ندیده که موجب خاتمه دادن به جنگ شود. شاید در بلندمدت جنگ به پاشنه آشیل کرملین تبدیل شود اما در حال حاضر، هنوز معترضی نسبت به آن وجود ندارد و مانع تداوم جنگ پوتین در اوکراین نمیشود.
بازگشت تسلا به صدر بازار
تسلا، شرکتی که برخی پیشتر تصور میکردند دوران طلاییش به پایان رسیده، دوباره توجه بازار و سرمایهگذاران را جلب کرده است. ارزش بازار این شرکت اکنون از مجموع چندین خودروساز سنتی شناختهشده مانند تویوتا، BYD، بنز و بیامو بیشتر است. سهام تسلا که تا چند وقت پیش تحت فشار قرار داشت، اکنون به بالاترین سطح خود در یک سال اخیر رسیده و هر سهم آن بالغ بر ۵۰۰ دلار معامله میشود.
تحلیل روند یکساله سهام تسلا نشان میدهد که این شرکت پس از افت قیمت و کاهش موقت به دلیل ترس از تعرفهها و رقابت فزاینده با خودروسازان چینی، توانسته بار دیگر مسیر صعودی را پیش بگیرد. در نقطهای که کمتر کسی انتظار داشت بازار به آن واکنش مثبت نشان دهد، کلیدواژهای جدید، یعنی «روبوتاکسی»، محور توجه شد. روبوتاکسیها، خودروهای بدون راننده با فناوری هوش مصنوعی، نشاندهنده چشمانداز آینده حملونقل خودکار هستند.
تسلا اخیراً سرویس روبوتاکسی خود را در شهر آستین، تگزاس، با حضور نیروی ایمنی آزمایش کرده و به مرور به سمت ارائه سرویس حملونقل کاملاً خودران حرکت میکند. حتی خبرهای محدود از تست خودروهای بدون راننده، برای سرمایهگذاران نوید آیندهای بزرگتر از وضعیت فعلی فروش خودرو را میدهد. در صورت موفقیت تجاری این طرح، تسلا تنها یک خودروساز نخواهد بود؛ بلکه به ترکیبی از شرکت هوش مصنوعی، پلتفرم حملونقل و ارائهدهنده خدمات تبدیل خواهد شد، مدلی که از نظر درآمدی میتواند بسیار فراتر از فروش خودرو سودآوری داشته باشد.
این چشمانداز مثبت باعث شده، علیرغم چالشها و موانع قانونی و فنی روبوتاکسی و رقابت با شرکتهایی مانند Waymo، سرمایهگذاران بار دیگر به آینده تسلا امیدوار شوند. به این ترتیب، امیدواری به فناوری هوش مصنوعی و توسعه روبوتاکسیها، اکنون مهمترین عامل بازگشت تسلا به مرکز توجه بازار سرمایه است و نشان میدهد که روایتهای آیندهمحور، حتی در شرایط چالشبرانگیز، میتوانند ارزش و اعتماد بازار را بازسازی کنند.