تاریخ به پایان نرسید، اما به مسیر متفاوتی تغییر جهت داد
استفان والت؛ جهان از آخرین شوک جان سالم به در میبرد؟
اکوایران: وقتی همه اتفاقها به یکباره و در همهجا به وقوع میپیوندد این مسئله مورد تردید قرار می گیرد که انسان با نبوغ خود قادر به حل مشکلات است.
به گزارش اکوایران، جهان در طول ماههای گذشته روزگار به شدت متلاطمی را پشت سر گذشته که از بسیاری جهات در سالهای پس از جنگ سر تقریبا بیسابقه به نظر میآید. با این حال به باور بسیاری تحلیلگران وضعیت کنونی محصول مجموعهای از عوامل پس از فروپاشی بلوک شرق است که منجر به وضعیت کنونی شده است. استفان والت، تحلیلگر و نظریهپرداز روابط بین الملل با انتشار یادداشتی در نشریه فارین پالیسی با عنوان «جهان چند شوک میتواند تحمل کند؟» تلاش داشته این مسئله را مورد بررسی قرار دهد.
وقتی نبوغ انسانی کم میآورد
خوانندگان منظم این ستون میدانند که من تمایلی به هشدار دادن ندارم. اگرچه زمانهایی وجود دارد که نگران هزینهها و خطرات ناشی از تصمیمهای خاص در حوزه سیاست خارجی هستم، اما تمایل کارشناسان سیاست خارجی به افزایش تهدیدات و فرض بدترینها را در خودم به عقب میرانم -اما نه همیشه. گاهی اوقات، خطر واقعاً پشت در است، و وقت آن است که جدا نگران شوید.
چیزی که امروز مرا آزار میدهد این ترس شدید است که در سایه مجموعهای از تهدیدات زندگی میکنیم که توانایی جمعی ما برای رفع آنها را تحت تأثیر قرار میدهد. البته سیاست جهانی هرگز امری کاملاً ایستا نیست، اما ما مدتهاست که شاهد یک رشته شوک جدی بودهایم. ما عادت کردهایم فکر کنیم که نبوغ انسان در نهایت راهحلهایی را ارائه میکند، اما همانطور که توماس هومر-دیکسون، دانشمند علوم سیاسی سالها پیش هشدار داد، زمانی که تعداد مشکلاتی که باید حل شوند بسیار زیاد و پیچیده میشوند، ممکن است این فرض اطمینانبخش کارایی نداشته باشد.
سیستم چند ضربه میتواند تحمل کند؟ بیایید آنها را به ترتیب زمانی در نظر بگیریم.
1. فروپاشی امپراتوری شوروی
اگرچه فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و انقلابهای مخملی در اروپای شرقی از بسیاری جهات تحولات مثبتی بودند، اما عدم اطمینان و بیثباتی قابلتوجهی را نیز ایجاد کردند و دری را به روی تحولات سیاسی (مانند گسترش ناتو) باز کردند که بسامدهای آن تا همین امروز بازتاب دارد. این فروپاشی مستقیماً به جنگ بین آذربایجان و ارمنستان منجر شد، به انحلال یوگسلاوی و جنگهای بعدی بالکان کمک کرد، احساس ناسالم غرور را در ایالات متحده تشویق کرد و سیاست را در آسیای مرکزی تغییر داد. از دست دادن حمایت شوروی همچنین باعث بیثباتی دولتها در آفریقا، خاورمیانه و حتی قاره آمریکا شد و پیامدهای غیرقابل پیشبینی و بعضاً ناگوار داشت. تاریخ به پایان نرسید؛ فقط به سمت مسیر متفاوتی رفت.
2. ظهور چین
آمریکاییها ابتدا تصور میکردند که لحظه تکقطبی مدت زیادی طول میکشد، اما تقریبا بلافاصله یک ابرقدرت و رقیب جدید ظهور کرد. ظهور چین شاید یک شوک ناگهانی یا غیرمنتظره نباشد، اما هنوز هم فوقالعاده سریع به نظر میرسد و اکثر کارشناسان در غرب را دچار خطا در پیشبینی میکند. چین هنوز به طور قابل توجهی ضعیفتر از ایالات متحده است و با بادهای مخالف جدی در داخل و خارج مواجه است، اما رشد اقتصادی چشمگیر، جاهطلبیهای فزاینده و گسترش قدرت نظامی آن غیرقابل انکار است. پیشرفت اقتصادی در آن دیار همچنین سرعت تغییرات آبوهوایی را تسریع کرده، بازارهای کار در سراسر جهان را تحت تأثیر قرار داده و به تحریک واکنشهای فعلی علیه جهانی شدن بیش از حد دامن زده است. ثروت و قدرت فزاینده آن زندگی مردم چین را بهبود بخشیده و به دیگران نیز سود رساند، اما هنوز هم یک شوک برای نظم جهانی موجود است.
3. حملات 11 سپتامبر و جنگ جهانی علیه تروریسم
حملات تروریستی که مرکز تجارت جهانی را ویران کرد و به وزارت دفاع ایالات متحده در سپتامبر 2001 آسیب رساند، سیاست خارجی ایالات متحده را کاملاً متحول و ایالات متحده را گرفتار جنگ با تروریسم برای بیش از یک دهه کرد. این رویداد مستقیماً منجر به سرنگونی طالبان در افغانستان و حمله به عراق در سال 2003 شد و دو جنگ موسوم به «بیپایان» برای ایالات متحده در نهایت سرمایههای مادی و انسانی را -بسیار بیشتر از آنچه در آن روز سرنوشت ساز از دست داد- به باد داد. جنگ علیه تروریسم همچنین باعث بیثباتی کشورها در سراسر خاورمیانه شد و بهطور ناخواسته گروههایی مانند داعش به وجود آمد که اقدامات آنها به افزایش افراطگرایی دستراستی در اروپا کمک کرد. همچنین به نظامیسازی و قطبیسازی سیاست داخلی ایالات متحده و جریان اصلی افراطگرایی جناح راست در ایالات متحده سرعت بخشید -یک شوک بزرگ با هر معیاری.
4. بحران مالی 2008
سقوط بازار وام مسکن ارزان قیمت در ایالات متحده باعث ایجاد هراس مالی شد که به سرعت در سراسر جهان گسترش یافت. ظاهراً «اربابان جهان» فرضی والاستریت مانند هر کس دیگری خطاپذیر (یا فاسدپذیر) بود، و اگرچه افرادی که باعث خرابکاری شدند هرگز پاسخگو نبودند، اما هرگز نتوانستند با همان اعتبار و اقتداری که قبلا داشتند صحبت کنند. در نهایت بحران فوران کرد. اروپا دچار رکود شدید، بحران ارزی طولانی مدت و یک دهه ریاضت دردناک شد که به احزاب پوپولیست رونق سیاسی مضاعفی داد. مقامات چینی همچنین این بحران را نشانهای آشکار از افول غرب و فرصتی برای گسترش جاهطلبیهای خود در سیاست خارجی میدانستند.
5. بهار عربی
گاهی اوقات به نظر میرسد تقریباً فراموش شده، اما بهار عربی رویدادی پر فراز و نشیبی بود که دولتها را در چندین کشور سرنگون کرد، برای مدت کوتاهی امید به گذار گسترده دموکراتیک را برانگیخت و به جنگهای داخلی در لیبی، یمن و سوریه منجر شد -که هنوز هم در حال مبارزه هستند- و با سرکوبهای استبدادی (معروف به «زمستان عربی») که تقریباً تمام دستاوردهای اصلاحطلبان را معکوس کرد، پایان یافت. مانند انقلابهای شوم 1848 در اروپا، این «نقطهعطفی بود که تاریخ مدرن نتوانست بر پاشنه آن بچرخد»، اما زمان و توجه تصمیمگیرندگان ارشد زیادی را به خود اختصاص داد، وجهه تعدادی از مقامات ارشد را خدشه دار کرد و منجر به رنجهای انسانی قابل توجهی شد.
6. بحران جهانی پناهندگان
به گفته کمیساریای عالی سازمان ملل متحد در امور پناهندگان، تعداد افراد «به زور آواره شده» از حدود 42 میلیون نفر در سال 2001 به نزدیک به 90 میلیون نفر در سال 2021 افزایش یافته است. جریان پناهجویان خود نتیجه برخی از شوکهای دیگری است که ما تجربه کردهایم، اما آنها تأثیرات عمیق خود را اعمال میکنند و مشکل راهحلهای آسان را به چالش میکشد. به این ترتیب، آنها شوک دیگری را تشکیل میدهند که دولتها و سازمانهای بینالمللی در سال های اخیر برای رفع آن تلاش کردهاند.
7. رواج پوپولیسم
سال 2016 حداقل دو رویداد تکان.دهنده را رقم زد: دونالد ترامپ به عنوان رئیسجمهور ایالات متحده انتخاب شد و بریتانیا رای به خروج از اتحادیه اروپا داد. هر دو رویداد انتظارات را زیر پا گذاشتند و هر کدام به همان اندازهای بد بودند که مخالفان از آن میترسیدند. ترامپ ثابت کرد که در طول مبارزات انتخاباتی به همان اندازه فاسد، دمدمی مزاج، خودشیفته و بیکفایت است، اما حتی بزرگترین منتقدان او تمایل او برای حمله به پایههای دموکراسی آمریکایی را دست کم گرفتند. در واقع، بیش از دو سال پس از شکست انتخاباتیاش و مواجهه با چالشهای حقوقی متعدد، ترامپ همچنان به تزریق سم بر زندگی سیاسی ایالات متحده ادامه میدهد. برگزیت تأثیر مشابهی در بریتانیای کبیر داشت: خروج از اتحادیه اروپا نه تنها صدمات قابل توجهی به اقتصاد بریتانیا وارد کرد (دقیقاً همانطور که مخالفان هشدار داده بودند)، بلکه دورشدن حزب محافظهکار از واقعیت را تسریع کرد و منجر به بازیهای کارتونی و غیرصادقانهی سریالی بوریس جانسون، نخستوزیر سابق بریتانیا شد و شکست قطار دوره کوتاه نخستوزیر لیز تراس را رقم زد: وقتی ششمین اقتصاد بزرگ جهان تحت سلطه چنین توالی از بداخلاقیها اداره میشود برای هیچ کس خوب نیست.
8. کووید-19
بعد از آن چه؟ در مورد یک بیماری همه.گیر جهانی چطور؟ کارشناسان مدتها هشدار داده بودند که چنین رویدادی اجتنابناپذیر است و دنیا برای آن آماده نیست، و معلوم شد که آنها بیش از حد به این مسئله آگاه بودند. حداقل 630 میلیون نفر در سراسر جهان مبتلا شدهاند (تعداد واقعی بدون شک بیشتر است)، آمار رسمی مرگ و میر جهانی اکنون از 6.5 میلیون نفر فراتر رفته و این بیماری همهگیر اثرات سوئی بر تجارت، رشد اقتصادی، دستاوردهای آموزشی و اشتغال در بسیاری از کشورها داشته (به ویژه در کشورهای در حال توسعه) داشته، الگوهای زندگی کاری مختل شده، دولتها مجبور به اتخاذ تدابیر اضطراری برای نجات اقتصاد خود شدهاند، رشد بهره وری آینده تقریباً به طور قطع کاهش یافته و ترکیبی از سیاستهای پولی سست و اختلالات در زنجیره تامین به تحریک تورم مداوم کمک کرده و بانکهای مرکزی اکنون در تلاش برای مهار آن هستند.
9. جنگ در اوکراین
ما هنوز نمی دانیم که تأثیر کامل تهاجم روسیه به اوکراین چه خواهد بود، اما مسلما اهمیت کمی نخواهد داشت. جنگ خسارات عظیمی به اوکراین وارد کرده، هنجارهای موجود را که از تصاحب قلمرو با زور جلوگیری میکند تهدید کرده، ضعفهای نظامی روسیه را بر ملا کرده، جرقهای را برانگیخته که ممکن است تبدیل به یک تلاش جدی اروپا برای تسلیح مجدد باشد، تورم جهانی را بدتر کرده، و خطر تشدید تنش را افزایش داده است (از جمله امکان استفاده از سلاح های هسته ای به سطحی که در دهه های گذشته دیده نشده است). روابط روسیه و غرب مدتی است که رو به وخامت گذاشته، اما تعداد کمی از ناظران پیش بینی می کردند که این امر به جنگی بزرگ در سال 2022 منجر شود و بر دستور کار سیاست خارجی واشنگتن و اروپا تسلط یابد.
10. تغییرات آبوهوایی
در پسِ بسیاری از این رویدادها، شوک حرکت آهسته تغییرات آب و هوایی نهفته است. تأثیر آن اکنون در بدتر شدن بلایای طبیعی، افزایش درگیری های داخلی و افزایش مهاجرت از مناطق به شدت آسیب دیده احساس می شود. تلاش برای مهاجرت یا انطباق با افزایش دما پرهزینه خواهد بود و همکاری جهانی برای کاهش انتشار گازهای گلخانه ای در حال تزلزل است. در مجموع، دامنه تغییرات اقلیمی شوک دیگری است که دولتها برای مدت طولانی نادیده گرفتند و باید برای دهههای آینده با آن دست و پنجه نرم کنند.
آهستهتر کن و مسائل را اصلاح کن
افزودن برخی رویدادهای دیگر به این فهرست آسان خواهد بود و پرداختن موفقیتآمیز به یک یا دو مورد از آن چالش برانگیز است. مسلم است که رویارویی با چنین جانشینی سریع تقریباً غیرممکن است.
اولین مسئله دامنه گسترده این چالشهاست: وقتی تنگناها بسیار سریع اتفاق میافتد، رهبران سیاسی زمان یا دامنه توجهی برای ارائه راهحلهای خلاقانه یا ارزیابی دقیق گزینهها ندارند. احتمال اینکه آنها پاسخ بدی بدهند افزایش مییابد. همچنین زمان کافی برای ارزیابی عملکرد راهحلهای انتخابیشان ندارند و بالتبع تصحیح بهموقع خطاها سختتر میشود.
دوم، از آنجایی که منابع محدود هستند، اگر بحرانهای قبلی داراییهای مورد نیاز امروز را مصرف کرده باشند، ممکن است برخورد مناسب با آخرین شوک غیرممکن باشد. هرچه رهبران با مشکلات بیشتری روبرو شوند، توجه و منابع مورد نیاز هر یک دشوارتر خواهد بود.
سوم، هنگامی که شوکهای متوالی به هم متصل میشوند، تلاش برای حل یک مشکل میتواند مشکلات دیگر را بدتر کند. برای مثال، پس از حمله به اوکراین، توقف خرید گاز طبیعی از روسیه برای اروپا منطقی بود، اما این اقدام هزینههای انرژی را افزایش داد (تورم را بدتر کرد) و سوزاندن زغالسنگ به جای گاز طبیعی، انتشار گازهای گلخانهای را افزایش داد و تغییرات آبوهوایی را تشدید کرد. تمرکز لیزری بر کمک به اوکراین ممکن است کار درستی باشد، اما به زمان و تلاش برای دوری از مشکلات ناشی از چین در حال رشد نیاز دارد. دلیل خوبی برای محدود کردن توانایی چین در استفاده از فناوری غربی برای تقویت قدرت نظامیاش وجود دارد، اما اعمال کنترلهای صادراتی بر روی تراشهها و سایر اشکال فناوری پیشرفته، رشد اقتصادی ایالات متحده را مختل میکند و به برخی از کسبوکارهای آمریکایی، حداقل در کوتاهمدت آسیب میزند. هر چه سعی کنید مشکلات بیشتری را به یکباره حل کنید، این خطر بیشتر میشود که پاسخ به یکی تلاش های شما برای برخورد با دیگران را تضعیف کند.
در نهایت، اگر رهبران بسیار خوش شانس یا به طور غیرعادی ماهر نباشند، تلاش برای مدیریت شوکهای متعدد اعتماد عمومی را به کل سیستم سیاسی از بین می برد. شهروندان ممکن است در هنگام بروز یک بحران مشخص و منفرد در اطراف دولت گرد هم آیند (همانطور که اوکراینی ها در پاسخ به حمله روسیه انجام دادند)، و موفقیت های سیاستی می تواند به آنها کمک کند تا متقاعد شوند که افراد مسئول واقعاً می دانند چه کار می کنند. اما زمانی که مقامات دولتی با شوکهای بیشتری از آنچه که هرکسی میتوانست تحمل کند، مواجه میشوند و مکرراً در ارائه نتایج خوب شکست میخورند، شهروندان اعتماد خود را به آنها (و به کارشناسانی که برای مشاوره به آنها تکیه میکنند) از دست خواهند داد. به جای اعتماد به افرادی که دارای دانش، تجربه و مسئولیت مرتبط هستند، عموم مردم تخصص را نادیده میگیرند و در برابر تئوریهای توطئه و دیگر فرار از واقعیت آسیب پذیر میشوند. البته این مشکل حتی بدتر خواهد شد اگر مسئولین به وضوح ناصادق، فاسد، خودخواه و کاملا مستحق تحقیر عمومی باشند.
من پایان خوشی برای این داستان سراغ ندارم، فقط یک فکر نهایی وجود دارد. ما در عصری زندگی میکردیم که «سریع حرکت کن و چیزها را بشکن» شعارش بود و این موضوع تنها در مورد دنیای پرشتاب فناوری دیجیتال صدق نمیکرد و تمام عرصه را در بر میگرفت. حال، با توجه به شوکهایی که در سالهای اخیر متحمل شدهایم، شعار بهتری در حال حاضر ممکن است «آهستهتر کن و مسائل را اصلاح کن» باشد. من امیدوارم که ما این فرصت را داشته باشیم، و امیدوارم که آن را نابود نکنیم.
تیتر یک در اکوایران
پربینندهترینها
-
فوری؛ شورای حکام آژانس قطعنامه ضدایرانی را تصویب کرد
-
انتقاد تند پزشکیان از غرب: شما مرد هستید که با بمب زنان و کودکان را کشتار میکنید!
-
فوری؛ ممکن است امشب قطعنامه صادر نشود
-
استقبال مولوی عبدالحمید از مسعود پزشکیان+ فیلم
-
فوری/ واریز یارانه نقدی آبان 1403+ فیلم
-
واکنش فوری تهران به قطعنامه شورای حکام آژانس
-
معمای ترامپ در مواجهه با تهران/ چه چیزهایی میتواند مانع از مذاکره شود؟
-
توصیه مولوی عبدالحمید به گفتوگو با آمریکا و اروپا/ گام اهل سنت برای وفاق
-
زنگ خطر برای دریای خزر/ کاهش تراز آب و پیامدهای آن