به گزارش اکوایران، در سال ۲۰۱۹ امانوئل مکرون، رئیس‌جمهور فرانسه به اکونومیست گفت که اروپا دیگر نمی‌تواند برای دفاع به ناتو تکیه کند و باید خود به یک قدرت ژئواستراتژیک تبدیل شود. او گفت: «آنچه در حال حاضر تجربه می‌کنیم، مرگ مغزی ناتو است.»

یک سری بحران از آن زمان از جمله همه‌گیری کرونا، جنگ اوکراین و بحران انرژی ناشی از آن استقلال استراتژیک انرژی اروپا را تقویت کرده است.

اتحادیه اروپا واردات زغال سنگ و نفت روسیه را ممنوع کرده است و با سرعتی بی سابقه به سمت منابع انرژی تجدیدپذیر در حال گذار است.

اما اختلافات اساسی همچنان در زمینه امنیت بین اروپایی‌ها شکاف ایجاد می‌کند و این سوال را مطرح می‌کند که آیا جنگ اوکراین در نهایت اروپا را قوی‌تر خواهد کرد یا خیر.

بنابر گزارشی از الجزیره، جورج پاگولاتوس، مدیر بنیاد هلنیک برای سیاست خارجی می‌گوید: «آنچه که من آن را هسته اروپا می نامم تضعیف شده است - محور فرانسه-آلمان-ایتالیا در زمان [نخست وزیر سابق ماریو دراگی] – پیش‌تر سه رهبر بودند که وقتی صحبت از سیاست خارجی به میان می‌آمد، چشم به چشم می‌دیدند، نگرانی‌های مشابهی داشتند و محرک ادغام اروپا بودند.»

دراگی در ژوئیه گذشته پس از از دست دادن رای اعتماد از سمت خود استعفا داد و جورجیا ملونی راست‌گرا و بدبین به اتحادیه اروپا جایگزین او شد.

انتخابات آوریل گذشته منجر به این شد که ماکرون رهبری یک دولت اقلیت در پارلمان را برعهده بگیرد، در حالی که شهرت آلمان به دلیل نمایش عدم تمایل به تسلیح اوکراین به تانک- با وجود اینکه تسلیحات دفاعی زیادی را برای کیف تامین کرده است- صدمه زیادی دیده است.

"جایگاه برتر اخلاقی تغییر کرده است"

به گفته پاگولاتوس: «جایگاه برتر اخلاقی از هسته اروپا به بخش شمال شرقی اروپا منتقل شده است. آنها روایت برنده در اروپا و بلوک غربی را به دست آورده‌اند، این روایت که اوکراین باید جنگ را پیروز شود و روسیه باید -تقریباً به هر قیمتی- شکست بخورد. آنها این را با وضوح بیشتری نسبت به دیگران بیان و به آن عمل کرده‌اند.

در مقابل، ماکرون و همتای آلمانی‌اش، اولاف شولز، بیشتر به خاطر تماس‌های تلفنی مکرر و طولانی‌شان با ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، در روزهای آغازین جنگ مورد توجه قرار گرفتند و به‌نظر می‌رسد که در مورد سوء نیت او دچار اشتباه بوده‌اند.

GettyImages-1200560156-scaled

مینا آلاندر، پژوهشگر مؤسسه روابط بین‌الملل فنلاند، گفت: «کشورهای بالتیک، شمال اروپا و اروپای مرکزی در سیاست خارجی و دفاعی، به میزان بسیار بیشتری ترانس‌آتلانتیک محور بوده‌اند. ایالات متحده و بریتانیا مهم‌ترین شرکای امنیتی آنها بوده‌اند و آلمان و فرانسه در این زمینه نقش خاصی نداشته‌اند.»

این موضوع در سال 2003 به وضوح مشخص شد، زمانی که اروپای شرقی بر خلاف اکثر کشورهای دیگر اروپا، از جنگ دوم خلیج فارس توسط جرج دبلیو بوش حمایت کردند.

آلاندر به الجزیره گفت حتی پس از اینکه سیاست بوش با شکست مواجه شد، درخواست مکرون برای خودمختاری استراتژیک بیشتر اروپا هرگز شمال شرق را قانع نکرد.

«به هر حال علاقه زیادی به این مفهوم وجود نداشت، اما اکنون مشخص شده است که مفهوم خودمختاری استراتژیک یک توهم بوده است و به این زودی قابل انجام نیست، ما [اروپایی‌ها] به ایالات متحده وابسته هستیم و این چیزی است که باید به آن اذعان کنیم.»

سه شنبه گذشته، زمانی که جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا از ورشو بازدید کرد، آندری دودا، رئیس جمهور لهستان به او گفت: «آمریکا قادر است نظم جهانی را حفظ کند.»

اروپا در حال حاضر به اندازه کافی قوی نیست

از زمان تهاجم روسیه به اوکراین، ناتو نیروهای واکنش سریع مستقر در کشورهای اروپای شرقی را چهار برابر کرده و به 40،000 نفر رسانده، تجهیزات بیشتری را به آنجا منتقل کرده و متعهد شده است که نیروهای آماده‌باش کامل خود را به 300،000 نفر برساند.

در مقابل، اتحادیه اروپا متعهد شد که یک نیروی 5000 نفری تشکیل دهد که در سال 2027 آماده عملیات خواهد شد.

حتی قبل از جنگ اوکراین، اروپا همبستگی یا کارآمدی در دفاع از خود نشان نمی‌داد.

تنها دو عضو دیگر اتحادیه اروپا با فرستادن سربازانشان در «عملیات برخانه» فرانسه برای شکست گروه‌های مسلح در ساحل آفریقا همکاری کردند و این نیرو نیز در سال گذشته بدون دستیابی به اهدافش منحل شد.

سانا مارین، رئیس جمهور فنلاند، دسامبر گذشته در یک اتاق فکر در سیدنی در مورد شکاف بین گفتار و کردار در میان رهبران اروپایی صحبت کرد.

«باید بی رحمانه با شما صادق باشم، اروپا در حال حاضر به اندازه کافی قوی نیست. ما بدون ایالات متحده به مشکل خواهیم خورد. آمریکا تسلیحات زیاد، کمک‌های مالی فراوان، کمک‌های بشردوستانه بزرگی به اوکراین داده است، امّا اروپا هنوز به اندازه کافی قوی نیست.»

GettyImages-1375068179

اتحادیه اروپا در ژانویه در بیانیه‌ای مشترک، برتری ناتو را رسماً به رسمیت شناخت و آن را «زیربنای دفاع جمعی برای متحدانش و برای امنیت یورو آتلانتیک ضروری» خواند، در حالی که نیروی دفاعی اروپا را «مکمل» ناتو خواند.

موانع اصلی پیش رو

رهبران اتحادیه اروپا به دستاوردهایی که در مدت کوتاهی به دست آمده است اشاره می کنند. جوزپ بورل، نماینده عالی اتحادیه اروپا در کنفرانس امنیتی مونیخ در 19 فوریه گفت: «جنگ در اوکراین... به نوعی ما را بیدار کرده است. ما بی‌رحمی جنگ بین دولت‌ها در مرزهای خود را دوباره کشف کرده‌ایم و در حال تبدیل شدن به یک بازیگر معتبر هستیم که می‌توانیم در مقابل کسانی که ما را تهدید می‌کنند از زور استفاده کنیم... ما در حال تبدیل شدن به یک قدرت سخت هستیم.»

اتحادیه اروپا موفق شد 9 بسته تحریمی علیه روسیه را به اتفاق آرا تصویب کند.

آن‌ها برای اولین بار سلاح‌های مرگبار را به خارج از مرزهای خود فرستادند و سال گذشته بیش از 12 میلیارد دلار توپخانه، خودروهای زرهی و پدافند هوایی به اوکراین ارسال کردند. و ظرف چند هفته پس از دریافت درخواست‌های آن‌ها، از اوکراین و مولداوی دعوت کردند تا مذاکرات عضویت در اتحادیه را آغاز کنند. به طور معمول، این کار سال‌ها طول می‌کشید.

اما به قول شولتز، اتحادیه اروپا برای اینکه «اروپایی مستقل و ژئوپلیتیک‌تر» باشد، باید بر موانع غلبه کند.

یکی از الزامات وحدت رویه در تصمیم گیری سیاست خارجی است چرا که سیاست خارجی یکی از عوامل تفرقه اروپایی‌ها بر اساس جغرافیا و تاریخ است.

نظرسنجی یوروبارومتر در دسامبر نشان داد که در حالی که به طور متوسط 74 درصد از شهروندان اتحادیه اروپا، حمایت اتحادیه از اوکراین را تایید می‌کنند، این حمایت در بلغارستان، یونان و اسلواکی به کمتر از 50 درصد رسیده و در قبرس، مجارستان، رومانی و اتریش تنها کمی بیش از 50 درصد است.

در بسیاری از این کشورها اکثریت قریب به اتفاق مسیحی ارتدوکس هستند.

یک نظرسنجی در ژانویه توسط یوروسکوپیا نشان داد که اکثر مردم در اتریش (64 درصد)، آلمان (60 درصد) و یونان (54 درصد) و 50 درصد در ایتالیا و اسپانیا طرفدار سازش زودهنگام و قرارداد صلح در برابر سرزمین با روسیه هستند.

شولز در ماه اوت گذشته در سخنرانی خود در دانشگاه چارلز در پراگ گفت: «خطر استفاده یک کشور از حق وتوی خود و ممانعت از پیشروی سایر کشورها با افزوده شدن هز عضو دیگر افزایش می‌یابد. بنابراین من پیشنهاد انتقال تدریجی به سیستم رأی اکثریت را در مسائل مشترک سیاست خارجی داده ام.»

این کار احتمالا آسان نخواهد بود.

اروپا همچنین برای استفاده از «قدرت سخت» که بورل از آن صحبت می‌کرد، بسیار کم هزینه می‌کند و این مانعی در تلاش‌های فرانسه و آلمان برای بازیابی نقش رهبری خود است.

شولتز روز پس از آغاز حمله روسیه، هزینه‌های دفاعی آلمان را 100 میلیارد یورو (106 میلیارد دلار) افزایش داد، اما وزیر دفاع او امسال در میان افشاگری‌ها مبنی بر اینکه این پول در عمل خرج نمی‌شود و نیروهای مسلح آلمان در وضعیت بدی هستند، استعفا داد.

Von-der-Leyen-and-Zelenskyy-in-K

ماکرون که برای اولین بار بحث استقلال استراتژیک اروپا را مطرح کرد، به دلیل افزایش سن بازنشستگی از 62 به 65 سال، هفته‌ها با اعتراضات در خیابان‌های فرانسه مواجه بود و این تصویری از جامعه ای نیست که آماده افزایش هزینه‌های دفاعی و به تبع آن کاهش هزینه‌های رفاهی باشد.

"خودمختاری استراتژیک احتمالا مرده است"

اما شاید بزرگترین چالش برای خودمختاری راهبردی اروپا به موضع در قبال روسیه مربوط باشد.

این مشکل در ایالات متحده وجود ندارد، جایی که تاکنون حمایت دو حزبی از اوکراین برقرار بوده است.

سرهنگ دیل باکنر، فرمانده بازنشسته نیروهای ویژه و مدیر موسسه مشاوره امنیتی گلوبال گاردین گفت: «اکثریت راست و چپ [در ایالات متحده] این را فرصتی می‌دانند که طی آن بدون کشته شدن سربازان ناتو، ما می‌توانیم پای خود را روی گلوی روسیه بگذاریم و آنها را به موقعیتی برسانیم که دیگر هرگز یک تهدید مستقیم برای ما نباشند.»

او به الجزیره گفت: «هرچقدر موضع‌گیری سیاسی تغییر کند، ما به هیچ وجه نمی‌توانیم از این مسئله پا پس بکشیم.»

در اروپا، فقط سرسخت‌ترین مخالفان روسیه با چنین موضعی موافق هستند.

پاگولاتوس گفت: «[آلمانی‌ها] گرایش برای ادغام روسیه در نوعی ساختار امنیتی را در اتحادیه اروپا هدایت می‌کنند، تا اطمینان حاصل شود که روسیه تجاوزات خود را علیه سایر کشورها تکرار نمی‌کند و به دنبال فعال‌سازی مجدد روابط اقتصادی پس از پایان جنگ هستند». .

آلمان تا حدودی به همین دلیل از ارسال تانک‌های آلمانی به اوکراین یا دادن مجوز ارسال آن به سایر کشورهایی که آنها را در اختیار داشتند خودداری کرده بود. از آن زمان برلین تسلیم این خواسته‌ها شده است.

پس از آن، این مشکل وجود دارد که یک نظام فرماندهی جداگانه در اروپا می‌تواند ناتو را تضعیف کند.

پانایوتیس یواکیمیدیس، استاد بازنشسته علوم سیاسی در دانشگاه آتن به الجزیره گفت: «زمانی که مکرون از استقلال استراتژیک صحبت می‌کرد، بیشتر مسائل امنیتی را در نظر داشت و هدفش حرکت به سمت نوعی استقلال دفاعی از آمریکا و ناتو بود. از این منظر، خودمختاری استراتژیک احتمالاً مرده است.. آنچه ما اکنون در مورد آن صحبت می‌کنیم، یک ستون امنیتی قوی اروپایی در داخل ناتو است.»

برخی معتقد‌ اند که موضوع به همین جا ختم نمی‌شود و از آن چه که یک بازبینی دیرهنگام در اتحادیه اروپا می‌دانند استقبال می‌کنند.

آلاندر گفت: «اتحادیه اروپا در حدود 15 سال گذشته در یک بحران دائمی بوده است. این موضوع نیاز به یک بازنگری اساسی در مورد قدرت در اروپا و نحوه تقسیم آن به طرق مختلف دارد.»

"آیا اروپا همیشه قرار است به موتور فرانسوی-آلمانی وابسته باشد، یا می تواند طور دیگری نیز کار کند؟»