چین در برابر چین -۲
رویای پوشالی امپراتوری سرخ پکن؛ «انقلاب کاغذ سفید» طومار کمونیستها را در هم میپیچد؟
اکوایران: منتقدانی که سرشان به ایرادگرفتن از نقصهای آمریکا گرم است، بحران پوچگرایی و انحطاط چین را نادیده گرفتهاند.
به گزارش اکوایران، برخی از مفسران غربی، به خصوص افرادی از جریان راست نو مایلند تا باور کنند که حکومت چین بیش از غرب به ارزشها و سنتها اهمیت داده و تمام سیاستهایش در همین راستاست. نیکولاس پومپِلا در مقالهای در نشنالریویو با موشکافی ارزشها و سنتهای حاکم بر جامعه چین، پرده از جهل و قالبهای کهنه شرقشناسانه این مفسران برمیدارد.
این مقاله توسط وبسایت اکوایران در سه قسمت ترجمه شده که بخش اول آن با عنوان حقایق تاریک جامعهای رو به انحطاط؛ سرنوشت شوم «سوسیالیسم چینی» منتشر شده و در ادامه، بخش دوم آن ارائه میشود.
مرغ همسایه
ما شاهد این بودهایم که چگونه خانوادهها و هنجارهای سنتی توسط حزب کمونیست چین ریشهکن میشوند و حتی نیازی نداشتیم به سیاست تکفرزندی اشاره کنیم (در ادامه بیشتر در مورد آن توضیح خواهیم داد). تنها چیزی که باقی میماند این است که بیاعتنایی چین به جنبههای افتخارآمیز «خیر مشترک» جامعه از جمله خانواده، حفظ سنتهای فرهنگی و اتحاد و همبستگی اجتماعی را ببینیم که نزد جریان راست نو اهمیت زیادی دارند.
همه چیز آنطور که به نظر میرسد، خوب نیست. جوانان چینی در خط مقدم زوال سریع اعتماد عمومی قرار دارند. آنها حتی به دلایلی که ما امید داشتم به خاطر آنها خشمگین باشند نیز گلهمند نیستند. در واقع، آنها تقریباً مشابه «نسل زِد» (Gen Z) خودمان هستند. مانند جوانهای خودمان، جوانان چینی از مسائلی واقعاً ناراحتکننده و جدی گرفته تا موضوعات بیهوده شِکوِه دارند که اغلب ادبیاتی به همان اندازه کلیشهای (مانند جوانان غربی) در رسانههای اجتماعی بیان میشود.
این موضوع در واقع یک نمونه نادر از «همسانی تمدنی» واقعی بین چین و آمریکا است: مشکلات جوانان. بسته به نگاه هر فرد، جوانهای چینی (مانند نسل زد آمریکایی) قربانیان و عاملان فروپاشی اجتماعی هستند.
شریل تِی در بیزینس اینسایدر به صراحت بیان میکند که نسل زِد چین کاملاً از کار افتاده و شواهدش نیز موجود است. در پلتفرم چینی جایگزین توییتر، ۳۰۰ میلیون حساب کاربری رشتهتوییتی به نام «پسانداز واقعی من در ۲۶سالگی» را مشاهده کردهاند. در چند صد پست شبکههای اجتماعی، بیستوچندسالههای چینی اسکرینشاتهایی از صورتحسابهای بانکی خود را منتشر کردهاند. نمونههایی از این پستها افراد در سن کار را تنها با پسانداز ۶۷ دلاری نشان میدهند. این اسکرینشاتها به گونهای است که گویی توسط صدها تن از فعالان عدالت اجتماعی غربی توییت شده است:
«من هم امسال ۲۶ساله شدم. پسانداز؟ کدام پسانداز؟ مگر همه کل حقوق خود را خرج نمیکنند»؟
«اکنون دانشجویان فارغالتحصیل درد واقعی را احساس میکنند و پوستشان توسط جامعه چین و محل کار کنده میشود».
«قبل از همهگیری، ملت میگفتند که یک ۳۰ساله بدون یک میلیون یوآن را نمیتوان یک فرد به حساب آورد و مردی که در یک شهر بزرگ خانه ندارد، لیاقت داشتن همسر را نیز ندارد. حالا که شماها با واقعیت روبرو شدید و فهمیدید که پول درآوردن سخت است، چه حسی دارید»؟
دستمزدهای کم نتیجه بازار کار خراب چین است. تِی خاطرنشان میکند که بیکاری جوانان ۱۶ تا ۲۴ساله چینی در آوریل ۲۰۲۳ به ۲۰ درصد رسیده است. البته برای غربیها تکاندهندهترین بخش داستان این است که ما حتی در وهله اول نیز از آن باخبر بودیم. مهم نیست که چگونه آن جلوه دهید، این وضعیت در چین خطرناکتر از ایالات متحده است. آمریکاییهای نسل زد با سیستم «اعتبار اجتماعی» چین (سیستم جامعی که اعتبار و ارزش هر فرد را برای اموری مانند اخذ وام به صورت برخط محاسبه میکند،) مواجه نبوده و در عین حال، در شبکههای اجتماعی دائماً در حال غرزدن هستند؛ اما جوانان چینی با چنین موقعیتی روبرویند.
نسل عافیتجو
اما هابی ژانگ، دانشمند چینیتبار علوم سیاسی دانشگاه پرودو به خواننده التماس میکند که قانون اصلی فرهنگ چین را فراموش نکند: چینیها مردمی فایدهگرا هستند. جوانان برای اعتراض به شرایط خود قیام نخواهند کرد و مانند پارتیزانهای زیرزمینی به دنبال تغییر وضعیت نیستند. ژانگ گفت: «خشم آنها صرفاً از این است که دولت در چند سال گذشته امنیت شخصی یا مالی ثابتی را فراهم نکرده و آنها تنها معترضند و میخواهند این مزایا بازگردد. اما نسل میدان تیانآنمن در دهه ۸۰ واقعاً استثناهایی ایدئالگرا بودند که برخلاف تمام جوانان نسلهای قبل و بعد آن است».
شکاف ایدئالیسم در بسیاری از اعتراضات اخیر از «انقلاب کاغذ سفید» گرفته (جایی که معترضان به طور علنی از شی و حزب کمونیست به دلیل سیاستهای روانپریشانه کرونایی انتقاد کردند) تا جنبش «درازکشیدن» و جنبش ضدکار که رسانههای پر ادعای غربی عاشق آن بودند، یک سؤال نگرانکننده ایجاد میکند. ژانگ میگوید «انقلاب» کلمه اشتباهی است. اگر درک کنید که فقدان امنیت یا حتی فقدان رفاه لذتگرایانه، کاتالیزور واقعی این داستان است، میبینید که این بیشتر شبیه به حالتی است که بچهها از والدین خود شکایت گلهمند هستند».
بنابراین، به جای کمبود آزادی، نسل زد چینی (مانند جوانان آمریکایی) ادعا میکنند که از کمبود امنیت رنج میبرند. این دو گروه از جوانان که قارهها با هم فاصله دارند، دغدغههای سیاسی و حتی اصطلاحات مشترکی دارند. مانیفست Tangpingist (درازکشیدن) که منشأ مشکوکی نیز دارد، حتی از عباراتی استفاده میکند که برای آمریکاییها در توییتر آشنا است. این مانیفست مملو از ادبیات مارکسیستی و عدالت اجتماعی در مورد برابری جنسیتی و غیره است. این میتواند ضدپروپاگاندا بوده یا میتواند واقعی باشد. در هر صورت، نویسنده مانیفست فکر میکند که ادبیات غربی «همهپذیری» و «برابریخواهی» میتواند همانطور که برای جوانان معنی میدهد، برای جوانان چینی نیز کارگر باشد.
رویای پوشالی امپراتور سرخ
اما آمریکاییها میراثی معنوی نیز دارند: تا موقعی که نتوانستی کاری را انجام بدهی، دندان روی جگر بگذار. همانطور که ژانگ اشاره کرد، چینیها از نظر تاریخی هیچگونه عنصر پیشگیرانهای در برابر ناامنی شخصی ندارند. ژانگ گفت: «اگرچه رویای آمریکایی به یک حداقل امنیت مادی نیاز دارد، اما میدانیم که فرد برای رسیدن به آن باید سخت تلاش کند. چینیها واقعاً کار را یک فضیلت نمیدانند. اگر از آسمان پول ببارد، مردم از آن خوشحال خواهند شد».
ایجاد احساس امنیت (مالی و غیره) حزب کمونیست چین را قادر میسازد تا مانند سلسلههای قبل از خود، کنترل مطلق را اعمال کند. از عصر برنز، شهروندان چینی از خودمختاری چشمپوشی کرده تا دولت بتواند امنیت آنها را تأمین کند. این دیدگاه حتی در اصطلاحات زبان ماندارین که برای توضیح سیاست مدرن استفاده میشود نیز مشهود است. اغلب به جای اینکه شی رئیس حزب کمونیست چین نامیده شود، امپراتور «سلسله سرخ» خوانده میشود. یک رژیم کاملاً قدرتمند و کنترلگر چنان تأثیر عمیقی بر آگاهی ملی گذاشته که چینیها حتی در تصور یک سیستم جایگزین، مشکل دارند.
هیچکدام از حرفها برای انکار مشکلات خودمان نیست. در غرب، والدین معمولاً محافظهکارتر از فرزندان خود هستند. ممکن است با دورشدن افراد جوان از دیدگاههایی که در نسلهای گذشته عادی بود، وسوسه بشویم که زانوی غم بقل بگیریم. اما آرمانگرایی جوانان غربی بر دیدگاهی که در چین وجود دارد برتری دارد. امیدها و رویاهای سر به فلککشیده کودکان مترقی جوان جهان غرب نشاندهنده حداقل انگیزهای برای تلاش است؛ در حالی که ممکن است بیتفاوتی چینیها به دولت اجازه دهد که دچار فروپاشی درونی شود.
شرق عرفانی یا فایدهگرایی رادیکال
با وجود تمام سنتهای جریان راست نو، طرفداران آن تلاش میکنند تا هویت ملی چین را با آمریکا مقایسه کنند. سنت نگرشی آمریکا کنجکاوی، بیشفعالی و «امیدی فراتر از امید» برای بهبود وضعیت موجود است. در حالی که غالب ترقیخواهان غربی دچار اشتباه در جهتگیری هستند، نگرش آنها میتواند از طریق قدرت متقاعدسازی به مسیر بهتری هدایت شود. بنابراین، بار اثبات بر دوش نو راستگرایان طرفدار چین است تا نشان دهند که جهان با نگرش چینی نسبت به زندگی، فرهنگ و حکومتداری و با بیتفاوتی خودخواهانه نسبت به مسائل مهم اجتماعی، وضعیت بهتری خواهد داشت.
با در نظرگرفتن برخی احساسات راست نو در مورد جنگ سرد با چین، حقیقتی تلخ آشکار میشود. واقعیت پشت شک و تردیدهای ناشی از مقایسه ویدئوهای تبلیغات نظامی چینی (نمایش تصویری از مردانگی وطنپرستانه محض) با ویدئوهای نظامی آمریکا (تبلیغ شعارهای عدالت اجتماعی چپگرایانه) این است که این مقایسهها توسط پروپاگانداهای حزب کمونیست چین به خورد مخاطب داده میشود. بسیاری از راستگرایان آمریکایی مبهوت یک چین غیرتاریخی به عنوان «شرق عرفانی»، «سرشار از سنتهای باستانی» و «شرافت رزمی» شدهاند.
پشت نقاب چین
نه سیاست تکفرزندی و نه لغو آن در سال ۲۰۱۵، به هیچوجه جایی در این تصویر غلط راست نو ندارد. علت اینکه حزب کمونیست دوباره به خانوادهها حق تعیین سرنوشت را داد، دریافت دادههایی بود که از سقوط فاجعهبار و در عین حال اجتنابناپذیر جمعیتی حکایت داشت. اما این بحران از قبل به وجود آمده بود و تنها اکنون، چین شاهد بدترین عواقب آن است.
نمیتوان چیزی بیشتر از سیاست اصلاح نژادی با استفاده از عقیمسازی پزشکی اجباری را تصور کرد که بر خلاف ایدههای محافظهکارانه و سنتگرایانه باشد. معرفی و سپس لغو این سیاست، هر دو کاملاً فایدهگرایانه بودند که نمونهای دیگر از رویکرد موقت چین برای نزدیکشدن به اتفاقی وحشتناک و سپس گذاشتن چسب زخم روی آن است. این رویکرد در همهجا و به ویژه، در موضوعاتی که برخی در جریان راست نو ادعا میکنند که بیشتر به آنها اهمیت میدهند، یافت میشود.
بیایید به «مشروطهگرایی خیر جمعی» یا اصرار مبهم بر اهمیت کلی «خیر جمعی» برای جریان محافظهکاری توسط ادریان ورمول، پروفسور حقوق دانشگاه هاروارد نگاهی بیاندازیم. «خیر جمعی» بسته به فردی که در مورد آن صحبت میکند، تعریف متفاوتی خواهد داشت و صدها هزار کلمه در تلاش برای توضیح این مفهوم نوشته شده است. احمری و دیگر متفکران راست نو معتقدند که هدف اقتدارگرایی حزب کمونیست چین حفظ مفهوم چینی خیر جمعی است. اما این تعریف شکنندهتر از آن چیزی است که به نظر میرسد. ژانگ تا آنجا پیش رفته که میگوید: «در چین، هیچ تصوری از خیر جمعی وجود ندارد». او ادامه میدهد: «به همین دلیل است که «رویای چینی» مفهومی بسیار عجیب است. رویای چینی حامل احساساتی میهنپرستانه است؛ اما این یک مفهوم توخالی است. شی هرگز به طور مشخص این اصطلاح را فراتر از آنچه که «جوانسازی» میخواند، تعریف نکرده و این صرفاً فراخوانی برای وفاداری بیشتر به دولت است».
تیتر یک در اکوایران
پربینندهترینها
-
شرق و غرب بار دیگر علیه برنامه هستهای ایران متحد میشوند؟
-
سقوط سکه به کانالهای پایینتر/ آغاز حراج جدید سکه از ساعت 12
-
آمریکا آس رو کرد؛ 3 تصمیم حیاتی واشنگتن برای سبقت از اروپا/ چرا قاره سبز در بهرهوری از ایالات متحده جا ماند؟
-
دوچرخه در ایران سیاسی شده است؟
-
پیشبینی قیمت طلا جهانی در هفته آتی: همه خرسها به غار بازگشتند
-
حس بورس به مذاکرات هستهای
-
پرونده انتخاب استانداران در سکانس آخر؛ تکلیف سمنان، مازندران و قزوین هم مشخص شد
-
بازی بدون توپ علی لاریجانی: ضلع جدید دیپلماسی ایران
-
بمب خبرگزاری ژاپن در بازار دلار تهران