پیامدهای ترور چهره بلندپایه حماس در لبنان
تغییر خطرناک قوانین بازی در مرزهای لبنان؛ معادله بازدارندگی بر لبه پرتگاه جنگ
اکوایران: این که نصرالله احساس کرده است که لازم است دو بار در طول سه روز درباره انتقامجویی از اسرائیل صحبت کند، هم بر احساس فوریت حزب الله برای پاسخگویی و هم بر فشاری که ترور عاروری روی این جنبش گذاشته است، تأکید میکند.
به گزارش اکوایران، محمد عاتوت، یک فلسطینی ساکن اردوگاه آوارگان برج البراجنه در بیروت، شامگاه سهشنبه در حال صرف غذا بود که خبر ترور صالح العاروری، معاون دفتر سیاسی حماس در پایتخت لبنان منتشر شد.
عاتوت گفت: «یکی به من گفت که حملهای [در بیروت] رخ داده است. لحظاتی بعد تلویزیون گفت العاروری بوده است. سپس مردم به خیابانها آمدند. آنها شگفتزده بودند. او یک رهبر مهم برای ما بود.»
آتوت میگوید: «ما هرگز فکر نمیکردیم که اسرائیلیها جرأت انجام این کار را در بیروت داشته باشند». او معتقد است که دلیل ترور العاروری ناتوانی اسرائیل در یافتن و کشتن رهبران حماس در داخل غزه، از جمله رهبر جنبش، یحیی سنوار بود. اما او فکر نمیکند که این تشدید تنش منجر به یک جنگ تمامعیار میان حزبالله و اسرائیل شود.
به نوشته گاردین، این سوالی است که در روزهای پس از قتل العاروری در لبنان و بقیه منطقه مسلط شده است. نجیب میقاتی، نخست وزیر مستعفی لبنان، روز جمعه از «خطرات تلاش برای کشاندن لبنان به یک جنگ منطقهای ... با عواقب جدی، به ویژه برای لبنان و کشورهای همسایه» صحبت کرد.
اولین پاسخ حزبالله
صبح روز شنبه حزبالله دهها راکت به سمت شمال اسرائیل شلیک کرد و گفت این رگبار تنها اولین پاسخ به ترور العاروری است. از 8 اکتبر، تبادل آتش محدود در سراسر مرز -از جمله حملات هوایی و پهپادی- به یک اتفاق روزمره بین اسرائیل و حزبالله و همچنین گروههای دیگر در لبنان تبدیل شده است که به هر دو طرف تلفات وارد میکند.
گروههای مقاومت در عراق حملات خود را به پایگاههای نظامی ایالات متحده افزایش دادهاند، در حالی که حوثیهای یمن (انصارالله) پهپادهای دوربرد پرتاب کرده و کشتیهای تجاری را در اطراف مسیرهای کلیدی دریای سرخ تهدید کردهاند. هفته گذشته، داعش مسئولیت دو انفجار تروریستی در ایران را بر عهده گرفت، در حالی که آمریکا در یک حمله هوایی در بغداد، فرمانده یک گروه شیعه عراقی را ترور کرد.
قوانینِ در حال تغییر
اما در لبنان وضعیت به خطرناکترین حالت رسیده است و تفاهم شکننده میان حزبالله و اسرائیل را تضعیف کرده است، توافقی که از زمان جنگ دوم لبنان در سال 2006 وجود داشته است.
هفته گذشته، پس از ترور العاروری، حسن نصرالله، دبیرکل حزبالله، دو سخنرانی داشت و در آنها به طور خاص، و نه برای اولین بار، به «قوانینی» اشاره کرد که تا کنون خشونتهای بین دو طرف را کنترل کرده است. در میان تهدیدها و سخنرانیها، این قوانین مدتهاست که مشخص کردهاند که هر یک از طرفین آماده است تا چه حد پیش برود، چه در هدف قرار دادن و چه در تلافی؛ و همزمان از جنگ همهجانبه جلوگیری کند.
معادله بازدارندگی بر لبه پرتگاه جنگ
آنچه واضح است این است که ترور العاروری -که اولین حمله اسرائیل به پایتخت لبنان از سال 2006 بود- این «معادله بازدارندگی» را به لبه پرتگاه جنگ سوق داده است.
و در حالی که برخی استدلال کردهاند که ترور یکی از مقامات ارشد حماس (و نه یک شخصیت حزبالله) به حزبالله فضایی برای خوشتنداری میدهد، نصرالله در روز جمعه برای دومین بار در سه روز اخیر تکرار کرد که گروهش اکنون موظف به انتقامجویی است، و افزود که در غیر این صورت تمام لبنان در برابر حملات اسرائیل آسیب پذیر خواهد بود.
او گفت: «ما نمیتوانیم در مورد تجاوزی به این جدیت سکوت کنیم، زیرا این بدان معناست که همه مردم ما آسیبپذیر میشوند. همه شهرها، روستاها و شخصیتهای ما در معرض خطر خواهند بود.» او افزود که پیامدهای سکوت «بسیار بزرگتر» از خطرات تلافیجویی خواهد بود و این که اکنون پاسخ اجتنابناپذیر است.
آماده «راهحل»
جدای از ترور العاروری، تحلیلگران درگیری محدود در اطراف مرز را نوعی مذاکره درباره مسائل حلنشده از جنگ 2006 میدانند. خود نصرالله به طور قابل توجهی در روز جمعه سیگنال داد که حزبالله پس از پایان جنگ در غزه، آماده «راهحل» است و آن را به عنوان یک «فرصت تاریخی» برای بازپس گیری سرزمینهای اشغال شده توسط اسرائیل معرفی کرد.
مانند کرملینولوژی در زمان جنگ سرد، تحلیل سخنرانیهای نصرالله به یک حرفه تبدیل شده است. برخی در هفته گذشته پرسیدند که آیا او بیشتر لبخند میزد در حالی که برخی دیگر به دنبال شناسایی مخاطبان بخشهای مختلف پیام او بودند.
آیا مخاطب صحبت از راهحل، ایالات متحده بود که نشان دهد حزب الله عملگرا است؟ یا اسرائیل؟ آیا زمانی که از چشمانداز آینده منطقه و کاهش نفوذ آمریکا میگفت، فقط از طرف حزبالله صحبت میکرد یا از طرف طیف وسیعتری از گروههای منطقهای؟
بازگشت غیرمنتظره
به گفته صنم وکیل، مدیر برنامه خاورمیانه و شمال آفریقا در اندیشکده چتم هاوس، بازگشت غیرمنتظره آموس هوخشتاین، فرستاده ویژه ایالات متحده به بیروت در هفته گذشته نشان دهنده این احتمال بود که در پس خشونت در مرزها و صحبت از جنگ گستردهتر، تلاشی برای یافتن راهحلی قابل قبول برای دو طرف وجود داشته باشد.
او اضافه کرد که ممکن است تلاش برای راه حلی در جریان باشد که هر دو طرف را از لبه پرتگاه جنگ دور کند. این در حالی است که وزیر دفاع اسرائیل، یوآو گالانت، به هوخشتاین گفت که پنجره راه حل دیپلماتیک کوچک و در حال بسته شدن است.
وکیل استدلال میکند که تشدید نه به نفع حزب الله است و نه به نفع اسرائیل. «تفاوت بزرگ بین آنچه پس از 7 اکتبر رخ داد و جنگ در سال 2006 این است که حزبالله محاسبات خود و میل خود به ریسک را تغییر داده است... اکنون چیزهای بیشتری برای از دست دادن دارد.»
وکیل گفت: «حزبالله به چیزی بیشتر از یک بازیگر نهادی کلیدی تبدیل شده است و اکنون جزء سیستم سیاسی فوقالعاده شکننده لبنان است. حزب الله نمیتواند خود را عامل فروپاشی رسمی لبنان نشان دهد. زمانی که از یک بازیگر غیردولتی به بخشی از دولت تبدیل شوید، مسئولیت نیز وجود خواهد داشت.»
در طرف اسرائیلی نیز، علیرغم همه صحبتها در مورد آمادگی نظامی و توانایی برای جنگ در دو جبهه، اجماع بر این است که - در بحبوحه تأثیرات شدید اقتصادی و اجتماعی ناشی از 7 اکتبر و جنگ علیه غزه- تلآویو نیز ترجیح میدهد از یک درگیری گسترده جلوگیری کند.
خطر یک «اشتباه محاسباتی»
با این حال، فاکتورهای دیگری علیه این تحلیل وجود دارد.
تبدیل مناطق شمالی سرزمینهای اشغالی به یک منطقه تخلیهشده و نظامیشده، که روزانه در آن انفجارها طنینانداز میشود، فشار سیاسی فزایندهای را بر اسرائیل برای حل مشکل مرز شمالی با لبنان ایجاد میکند -چه از طریق مذاکره و چه از طریق ابزار نظامی. بدین ترتیب در طول سه ماه گذشته، دامنه جغرافیایی حملات اسرائیل در جنوب لبنان گسترش پیدا کرده است.
این که نصرالله احساس کرده که لازم است دو بار در طول سه روز درباره این موضوع صحبت کند، هم بر احساس فوریت حزب الله برای پاسخگویی و هم بر فشاری که ترور العاروری روی این جنبش گذاشته، تأکید میکند. نصرالله باید به صراحت خطراتی را که لبنان با آن مواجه بوده و منافعی که ممکن است به همراه داشته باشد، توجیه کند.
امل سعد، یک کارشناس این گروه، هفته گذشته به فایننشال تایمز گفت: «حزبالله باید به سرعت پاسخ دهد، زیرا در شرایط جنگ، شما باید تعادل بازدارندگی را بازیابی کنید. این پاسخ باید یک تشدید تنش کیفی از نظر وسعت و شدت باشد، اما از جنگ با شدت بالا خفیفتر باشد.»
و چه این موضع گیری نظامی و دیپلماتیک در نهایت به یک مذاکره منجر شود یا خیر، آنچه برای بسیاری روشن است خطر یک «اشتباه محاسباتی» مهلک از سوی هر دو طرف است؛ که برای برنامهریزان نظامی اسرائیل در کریا در تلآویو، یا برای نصرالله و مشاورانش قابل پیشبینی نیست.
تیتر یک در اکوایران
پربینندهترینها
-
فوری؛ شورای حکام آژانس قطعنامه ضدایرانی را تصویب کرد
-
انتقاد تند پزشکیان از غرب: شما مرد هستید که با بمب زنان و کودکان را کشتار میکنید!
-
فوری؛ ممکن است امشب قطعنامه صادر نشود
-
فوری/ واریز یارانه نقدی آبان 1403+ فیلم
-
واکنش فوری تهران به قطعنامه شورای حکام آژانس
-
معمای ترامپ در مواجهه با تهران/ چه چیزهایی میتواند مانع از مذاکره شود؟
-
زنگ خطر برای دریای خزر/ کاهش تراز آب و پیامدهای آن
-
توصیه مولوی عبدالحمید به گفتوگو با آمریکا و اروپا/ گام اهل سنت برای وفاق
-
چرا غرب از گروسی ناامید شد؟/ واکنش تهران به صدور قطعنامه احتمالی چه خواهد بود؟