به گزارش اکوایران، از زمانی که نیروهای ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه در فوریه 2022 به اوکراین حمله کردند، تحلیلگران غربی تلاش کرده‌اند بفهمند که این درگیری چه معنایی برای جهان، به طور گسترده‌تر دارد. در ماه‌های امیدوارکننده اولیه جنگ - که با انعطاف‌پذیری اوکراین، بی‌کفایتی روسیه و اتحاد غرب شناسایی می‌شود- اغلب اینگونه به نظر می‌رسید که این درگیری قدرت جهان آزاد و ناتوانی مخالفان آن را آشکار می‌کند.

به نوشته هال‌برندز، استاد ژئوپولتیک دانشگاه جانز هاپکینز و ستون‌نویس بلومبرگ، نزدیک به دو سال بعد، یک نبردِ در بن بست این تهدید را با خود به همراه دارد که میراث متفاوت و تاریکی را به جا بگذارد.

جامعه اطلاعاتی ایالات متحده - با تلاش زیرکانه خود برای انتشار علنی مقادیر زیادی از داده‌های از طبقه‌بندی خارج شده در اوایل سال 2022 – عنصر غافلگیری پوتین در حمله به اوکراین را از بین برده باشد، اما تهاجم او همچنان بسیار تکان دهنده بود. ناظران اروپایی از «لحظه 1939» صحبت کردند – یک تجاوز تحریک‌نشده و در مقیاس بزرگ که نظم جهانی را تهدید می‌کرد. اما ترکیبی از مقاومت سرسختانه اوکراین، آمادگی ناکافی روسیه و کمک‌های اضطراری غرب به خنثی کردن این یورش استبدادی کمک کرد.

آمریکا و متحدانش اقتصاد پوتین را تحریم کردند. کمک‌های آن‌ها به اوکراینی‌ها کمک کرد تا انبوهی از مهاجمان روسی را از بین ببرند. جهان دموکراتیک هدف جدیدی پیدا کرد؛ گسترش سازمان پیمان آتلانتیک شمالی و متعهد شدن مجدد کشورهای اروپای غربی تا شرق آسیا به دفاع جمعی.

جو بایدن، رئیس‌جمهور آمریکا اعلام کرد که واکنش غرب «بی‌سابقه و قاطع» بوده است. در حالی که کشورهای غربی ذخایر ارزی روسیه را مسدود کردند و صنایع پیشرفته آن را تحریم کردند، بایدن به خود می‌بالید که تحریم‌ها اقتصاد پوتین را «ویران می‌کند». دولت او به زودی این بحث را مطرح کرد که روسیه تاکنون متحمل یک «شکست استراتژیک» در اوکراین شده است و این که از این جنگ فلج شده بیرون خواهد آمد، هم از نظر نظامی و هم اقتصادی.

12

جنگ روسیه و اوکراین: مناطق تحت کنترل

در سال 2022، با شکست ارتش پوتین و بسیج دوستان اوکراین، به نظر می‌رسید که این تهاجم وحشیانه نظم جهانی به رهبری آمریکا را تقویت خواهد کرد. در اوایل سال 2024، نیروهای پوتین در خطوط خود تثبیت شده‌اند، چشم‌انداز اوکراین نامشخص است و جنگ همچنان می‌تواند به یک شکست و نه پیروزی برای جهان دموکراتیک تبدیل شود.

تحریم‌های غرب دیگر سلاح‌هایی معجزه‌بخش نیستند. اقتصاد روسیه در سال 2022 تنها 2.2 درصد کوچک شد و در سال 2023 رشد خود را از سر گرفت. تجارت روسیه به آسیا تغییر مسیر داده است. روابط مالی، فناوری و تجاری آن با چین در حال شکوفایی است. دولت‌های نوسانی و از نظر ژئوپلیتیکی دوسوگرا، مانند ترکیه و امارات متحده عربی، به مسکو کمک می‌کنند تا انزوای اقتصادی خود را کاهش دهد. مسلماً هزینه‌های درگیری باعث تشدید عدم تعادل اقتصادی در روسیه شده است. اما هیچ چشم انداز کوتاه مدتی برای فروپاشی اقتصاد یا ماشین جنگی که با آن پشتیبانی می‌شود وجود ندارد.

همچنین مشخص نیست که غرب به زودی با روسیه تضعیف شده و متواضعی روبرو شود که قادر به تهدید جدی همسایگان خود نیست. مطمئناً، کشور پوتین متحمل تلفات شدیدی در مردان و تجهیزات شده است. اما دولت صدها هزار سرباز جدید را بسیج کرده و اقتصاد را در شرایط جنگی قرار داده است. با سرازیر شدن پول کرملین به بخش دفاعی، تولیدات نظامی در حال افزایش است: روسیه در سال 2024 گلوله‌های توپخانه بیشتری نسبت به مجموع ایالات متحده و اروپا تولید خواهد کرد.

پوتین اکثر میانه روهای باقی مانده را از سیستم سیاسی بیرون رانده و با چالش‌های داخلی برای قدرت خود مقابله کرده است. او مشارکت با ایران، چین و کره شمالی را دوچندان کرده است.

روسیه‌ای که از این جنگ بیرون می‌آید، ممکن است یک قدرت تجدیدنظرطلب بسیج شده و بیش از حد غیر لیبرال با انبوهی از نیروی انسانی آموزش دیده نظامی و احساس نارضایتی عمیق نسبت به غرب باشد. این‌ها پیش‌نیاز‌های جنگ افروزی در جبهه شرقی ناتو و افزایش تقاضاهای جهانی برای قدرت نظامی آمریکا است.

اگر اوکراین سقوط کند، تهدید روسیه برای شرق اروپا افزایش خواهد یافت:

13

14

تهدید نظامی روسیه، قبل از جنگ و در صورت پیروزی کامل

میراث سزار روسیه برای استالین، هیلتر و پوتین؛ جنگ اوکراین با پیروزی مسکو همراه می‌شود؟

در نهایت، جامعه دموکراتیک دیگر چندان متعهد و متحد به نظر نمی‌رسد. برای ماه‌ها، ناکارآمدی سیاسی آمریکا را از ارائه سطحی از حمایت که اوکراین برای جنگش نیاز دارد، باز داشته است. اتحادیه اروپا مدتی است که در تلاش خود برای افزایش کمک به اوکراین با مشکل مواجه شده است، به لطف مقاومت دولت طرفدار پوتین در مجارستان. «خستگی اوکراین» در بیشتر غرب در حال افزایش است.

اگر دونالد ترامپ در نوامبر امسال برنده انتخابات ریاست جمهوری شود، همبستگی دموکراتیک می‌تواند به کینه اقیانوسی تبدیل شود. و اگر ایالات متحده در نهایت اوکراین را رها کند، شکست این کشور می‌تواند عواقب جهانی داشته باشد، با نشان دادن اینکه دموکراسی‌ها، استقامت لازم برای جلوگیری از تحمیل اراده خودکامگی‌های توسعه‌طلب بر جهان را ندارند - خواه روسیه‌ی پوتین، چینِ شی، کره شمالیِ کیم.

این تغییر در درس‌هایی که می‌توان از جنگ اوکراین گرفت بر دشواری نتیجه‌گیری قطعی درباره یک درگیری در جریان تأکید دارد. به هر حال جنگ غیرقابل پیش بینی است. معنای جنگ جهانی اول در سپتامبر 1914، زمانی که ارتش آلمان در حال حمله به پاریس بودند، نسبت به سپتامبر 1916، زمانی که جبهه غرب به بن بست رسیده بود، یا با سپتامبر 1918، زمانی که قدرت‌های مرکزی در حال فروشکستن بودند، بسیار متفاوت به نظر می‌رسید. به همین ترتیب، تأثیرات جهانی جنگ اوکراین می‌تواند در یک یا دو سال آینده کاملاً متفاوت از آنچه امروز هست به نظر برسد.

اگر ایالات متحده و متحدانش بتوانند پایمردی و تعهد لازم برای رسیدن به یک نتیجه قابل قبول در اوکراین را بیابند - رویکردی که آن را از نظر اقتصادی قابل دوام و از نظر نظامی قابل دفاع کند - و در عین حال دردی که دولت روسیه به خاطر تجاوزاتش متحمل می‌شود تشدید کنند، درگیری ممکن است هنوز هم نتایج عمدتاً سازنده‌ای داشته باشد. اگر نتوانند این کار را انجام دهند، جنگی که زمانی به عنوان نجات‌دهنده نظم جهانی در خطر تضعیف به نظر می‌رسید، ممکن است فرسایش آن را تسریع بخشد.