به گزارش اکوایران، هنگامی که پدافند هوایی کشورهای عربی به دفع حمله ایران به اسرائیل در آوریل کمک کردند، تحسین بسیاری را برانگیختند. با این حال، دولت‌های عربی معمولاً به خاطر توانایی‌های رزمی خود مورد تحسین قرار نمی‌گیرند. بسیاری از آن‌ها آوازه نظامی بدی دارند. آن‌ها بارها در جنگ با اسرائیل تحقیر شده‌اند و در طول جنگ 1991 خلیج فارس ناکارآمد بودند. مصر در این جنگ دو لشکر زرهی اعزام کرد، اما آمریکا به سرعت آن‌ها را کنار گذاشت، زیرا برای غلبه بر مقاومت حداقلی عراقی‌ها نیز با مشکل مواجه بودند. اخیراً نیز، علیرغم حمایت نظامی قابل توجه آمریکا، مداخله کشورهای خلیج فارس در یمن به رهبری عربستان سعودی به باتلاق فرو رفت.

به نوشته اکونمیست، مشکل کمبود پول یا سخت افزار نیست. مجموع هزینه‌های نظامی شش کشور شورای همکاری خلیج فارس به اضافه مصر و اردن به بیش از 120 میلیارد دلار در سال می‌رسد (اعضای اروپایی ناتو در سال گذشته مجموعاً 380 میلیارد دلار هزینه کردند). آن‌ها روی هم 944،000 سرباز، 4800 تانک و 1000 هواپیمای جنگنده را رهبری می‌کنند. مصر و اردن با دریافت حدود 1.7 میلیارد دلار در سال، از بزرگترین دریافت کنندگان کمک‌های نظامی آمریکا هستند.

بسیاری از این پول هدر می‌رود. پل کالینز، وابسته دفاعی سابق بریتانیا در قاهره، استدلال می‌کند که نیروهای مسلح عرب اغلب روی تجهیزات تجملی مانند جت‌های جنگنده هزینه می‌کنند که برای تهدیدات نامتقارنی که با آن مواجه هستند، مناسب نیستند. آندریاس کریگ از کالج کینگ لندن می‌گوید که خریدهای پر زرق و برق عموماً برای به دست آوردن نفوذ نزد دولت‌های غربی استفاده می‌شوند.

خرید هواپیماهای اف-15، رافال و تایفون توسط قطر به ترتیب در واشنگتن، پاریس و لندن مورد توجه قرار گرفته است. کسب و کار خرید، تسلیح و نگهداری جت‌های جنگی به شدت پرهزینه است. در طول ده سال گذشته، عربستان سعودی 54 درصد از واردات تسلیحات خود از نظر ارزش را صرف خرید هواپیما کرده است. وسواس روی نیروی هوایی عموماً به قیمت ضعف سایر شاخه‌های نظامی مانند نیروی زمینی و دریایی تمام می‌شود.

در واقع، به عنوان کشورهایی که رونق آن‌ها به دسترسی به کشتیرانی تجاری بستگی دارد، بسیاری از کشورهای عربی به نیروی دریایی خود توجه بسیار کمی دارند. ناوگان‌ها کوچک هستند و معمولاً روی دفاع ساحلی متمرکز هستند. آن‌ها همچنین فاقد حسگرها و رهگیرهای هشدار اولیه بزرگی هستند که برای دفاع هوایی پیشرفته در دریا لازم است.

این کشورهای نقش محدودی در دفع حملات انصارالله در دریای سرخ ایفا کرده‌اند. دیوید رابرتز، از کالج کینگ لندن، خاطرنشان می‌کند که برای چندین دهه، بسیاری از کشورها با توجه به حفاظت ارائه شده توسط نیروی دریایی آمریکا و بریتانیا، دلیل کمی برای سرمایه‌گذاری در این زمینه می‌دیدند. حتی آن‌هایی که شروع به سرمایه‌گذاری کرده‌اند با کمبود شدید نیروی انسانی مواجه هستند. نیروی دریایی قطر هفت کشتی جدید به ایتالیا سفارش داده است، اما برای بهره برداری از آن‌ها به 660 ملوان اضافی نیاز دارد که معادل یک چهارم پرسنل نیروی دریایی فعلی آن است.

photo_2024-05-05_18-57-45

اما مهمتر از آن، ارتش‌های عربی عموماً منعکس کننده عصبیت‌های اقتدارگرایانه حاکمانشان هستند. فرماندهان نظامی نمی‌خواهند استقلال و عاملیت مورد نیاز برای عملیات‌های تسلیحات ترکیبی را به سربازان بدهند، چیزی که در غرب رایج است. آقای کریگ خاطرنشان می‌کند که تمرین‌های آموزشی اغلب کاملاً برنامه‌ریزی شده‌اند و شباهت کمی به واقعیت رزم دارند. همچنین با ارتش‌های عربی عمدتاً به عنوان نگهبانان شخصی رفتار می‌شود. گارد ملی 130،000 نفری عربستان سعودی نیروی حفاظت شخصی خانواده حاکم است. در مصر، ارتش یک امپراتوری تجاری گسترده را اداره می‌کند که در همه چیز از هتل‌ها گرفته تا شرکت‌های ساختمانی فعالیت می‌کند.

برخی امیدوارند که ارتش‌های عربی بتواند یک نیروی حافظ صلح در غزه را فراهم کنند، اما کارشناسان تردید دارند که نیروهای آن‌ها امکانات عملیاتی برای شرکت در نبردهای سطح بالا را داشته باشند. بیشتر اوقات، آن‌ها حتی در کار کردن با یکدیگر مشکل دارند. کنت پولاک از مؤسسه امریکن انترپرایز، نویسنده کتابی در مورد عملکرد ضعیف نظامی اعراب، استدلال می‌کند: «همه آن‌ها بسیار مشکوک هستند، آنها هنوز به یکدیگر اعتماد ندارند. پیشنهادات در سال‌های 2014 و 2018 برای ایجاد یک ساختار نظامی مشترک برای شورای همکاری خلیج فارس به سرعت ناکام ماند زیرا کشورهای کوچکتر در مورد واگذاری کنترل ارتش به همسایگان بزرگتر نگران بودند.»

برای بسیاری از رهبران عرب، تضمین تعهد آمریکا به منطقه اولویت بالاتری نسبت به ایجاد یک بلوک چندجانبه دارد. عده کمی می‌توانند جنگ با کشور دیگری را بدون حمایت آمریکا تصور کنند. کشورهای حوزه خلیج فارس همچنان تا حد زیادی به توانایی‌های اطلاعاتی، نظارتی و شناسایی آمریکا، مراکز فرماندهی و کنترل و سکوهای سوخت‌گیری آن در منطقه متکی هستند. سعودی‌ها با جدیت به دنبال یک پیمان دفاعی با آمریکا هستند.

اما زمینه‌هایی از توانایی رزمی نیز وجود دارد. امارات و اردن ارتش‌های توانمند و حرفه‌ای به ویژه در نیروهای ویژه و خلبانان خود دارند. در سال 2015 نیروهای ویژه اماراتی یک حمله آبی خاکی پیچیده به شهر بندری عدن انجام دادند که ناظران غربی را تحت تأثیر قرار داد. اما متخصصان اغلب وارد می‌شوند: گارد ریاست‌جمهوری امارات متحده عربی و نیروهای ویژه تعداد زیادی مشاوران خارجی دارند، که اکثر آنها افسران سابق غربی هستند.

علاوه بر این، به نظر می رسد همکاری‌هایی به شکل مقطعی وجود دارد. آقای کالینز می‌گوید که مقابله با حمله ایران به اسرائیل، اگرچه توسط آمریکا هدایت شده بود، بدون هماهنگی اعراب امکان‌پذیر نبود. از سال 2019، زمانی که حمله هواپیمای بدون سرنشین تقریباً نیمی از تولید نفت عربستان را متوقف کرد، کشورهای حوزه خلیج فارس و دیگر کشورهای عربی شروع به یکپارچه‌سازی سیستم‌های دفاع هوایی خود کرده‌اند. برخی از کارشناسان معتقدند که برخی از واحدهای پدافند هوایی خلیج فارس نسبت به همتایان اروپایی خود ماهرتر هستند.

برخی هنوز محتاط هستند: هیچ چیزی در حوزه فنی وجود ندارد که مانع ادغام چیزهایی مانند دفاع هوایی شود. مسئله اصلی سیاست است.» اما تغییرات سیاسی بزرگ در داخل می‌تواند زمینه را برای اصلاحات نظامی فراهم کند. پادشاهی‌های خلیج فارس با آگاهی از گذار انرژی در آینده، می‌خواهند اقتصاد و جوامع خود را تغییر دهند. آنها پول خود را به سمت فناوری‌های پیشرفته نظامی، از جمله مراکز تحقیقاتی هوش مصنوعی هدایت می‌کنند، به جای پلت فرم‌های متعارف گران قیمت. دولت‌ها امیدوارند که هزینه‌های مربوط به فناوری‌های نظامی نوین، اثرات سرریزی در اقتصاد غیرنظامی ایجاد کند. اما ممکن است کمک زیادی به بهبود شهرت نظامی آن‌ها نکند.