به گزارش اکوایران، اخبار در خاورمیانه به سرعت تغییر می‌کند. یک لحظه همه چیز درباره حملات موشکی و پهپادی بی‌سابقه بین ایران و اسرائیل است. تیتر بعدی به جنگ و رنج در غزه باز می‌گردد.

اما سیاستگذاران، تحلیلگران و رهبران نظامی همچنان در حال هضم تبادل آتش خارق‌العاده اخیر بین دو دشمن قدیمی هستند؛ تبادل آتشی که یک قدم با آغاز یک درگیری ویرانگر بین‌المللی فاصله داشت.

شایان توجه است که آنها چقدر به لبه مرز جنگ و ورطه عمیقی که در برابر آنها قرار داشت نزدیک شده‌اند. این اولین بار بود که ایران و اسرائیل مستقیماً با یکدیگر درگیر شدند.

به نوشته جیمز لندیل، تحلیل‌گر بی‌بی‌سی، برخی تحلیلگران می‌گویند حمله ایران بزرگترین حمله ترکیبی موشکی و پهپادی تا کنون بوده است - بزرگتر از هر چیزی که روسیه علیه اوکراین انجام داده است. مطمئناً این اولین موشک‌باران خارجی اسرائیل از زمان موشک‌های اسکاد صدام حسین در سال 1991 بود.

در آن شنبه شب آسمان بیت‌المقدس توسط پدافند هوایی اسرائیل که سعی می‌کرد موشک‌های بالستیک را ساقط کند، روشن بود. تنها چیزی که برای تلفات سنگین لازم بود این بود که یک سیستم هدایت جی‌پی‌اس درست عمل نکند.

یکی از مقامات امنیتی ارشد غربی در این باره گفت: «فکر نمی‌کنم مردم عادی متوجه شوند که ما در آن آخر هفته چقدر به یک داستان بسیار متفاوت نزدیک بودیم.»

حمله به اسراییل اورشلیم

نکات مثبت؟

با این حال، برخی در غرب فکر می‌کنند که حمله 13 آوریل و انتقام محدود اسرائیل نکات قابل توجهی داشت. آنها مدعیند که دفاع از اسرائیل نمونه‌ای از همکاری نظامی متحدانش بود، و اینکه ایران و اسرائیل هر دو دریافتند که چگونه از نردبان تشدید بالا بروند.

به گفته منابع، ایالات متحده اندکی قبل از برنامه‌های ایران مطلع شده و مهمتر از همه، آن‌ها متوجه مقیاس پاسخ ایران شدند. یک منبع بلندپایه غربی گفت: «ما متوجه شدیم که پاسخ ایران در بالاترین حد انتظارات خواهد بود. و این کمی شوکه‌کننده بود. اما به واکنش بین‌المللی کمک کرد.»

و نکته قابل اهمیت این که به ایالات متحده کمک کرد تا برخی از کشورهای خلیج فارس از جمله اردن و عربستان سعودی را متقاعد کند که به دفاع از اسرائیل بپیوندند. ترس آن‌ها - زمانی که از ابعاد نقشه‌های ایران آگاه شدند - خطر تشدید جنگ منطقه‌ای در نتیجه انتقام اسرائیل بود. بنابراین ترکیبی از جمع‌آوری اطلاعات و سیگنال‌های خصوصی ایران به اسرائیل و متحدانش زمان داد تا آماده شوند.

نقش اردن و عربستان سعودی هنوز به طور کامل مشخص نیست. اردن اعتراف کرده است که پهپادهای ایرانی را برای دفاع از خود ساقط کرده است تا از حاکمیت خود محافظت کند. گفته می‌شود که اردن همچنین به هواپیماهای جنگی اسرائیل اجازه دسترسی به حریم هوایی خود را داده است. گمان می‌رود سعودی‌ها اطلاعاتی را در اختیار آمریکا قرار داده‌اند و هرگونه تهدید از سوی یمن را زیر نظر داشته‌اند.

با این حال، برخی این را از یک دیدگاه امنیتی و نظامی می‌بینند و تصویر سیاسی بزرگ‌تر را نادیده می‌گیرند. تحلیلگران دیگر استدلال می‌کنند که اگر ایران می‌خواست صدمات قابل توجهی به اسرائیل وارد کند، می‌توانست از دادن اخطار قبلی خودداری کند، اهداف خود را گسترش دهد، موج دوم حملات را انجام دهد - یا حتی از حزب الله بخواهد تا یک حمله بزرگ از لبنان انجام دهد.

امیل هوکایم از اندیشکده موسسه بین المللی مطالعات استراتژیک گفت که این عملیات نشان داد که اسرائیل تا چه اندازه برای دفاع از خود به متحدان خود متکی است. او همچنین این سوال را مطرح کرد که آیا اسرائیل موشک‌های دفاع هوایی کافی برای درگیری با شدت بالاتر را در اختیار خواهد داشت یا خیر. او گفت: «همانطور که در جنگ بین اوکراین و روسیه دیدیم، مهم این است که چقدر از آن‌ها را در انبار دارید.»

 هوکایم همچنین این ایده را که این بحران سرآغاز یک اتحاد نظامی منطقه‌ای جدید علیه ایران است را رد کرد. او گفت: «ما در آستانه یک دوره جدید نیستیم. کشورهای عربی به این دلیل همکاری کرده‌اند که در درجه اول می‌خواهند از رویارویی منطقه‌ای اجتناب کنند. و می‌خواهند نشان دهند که شرکای خوبی برای متحدان غربی خود هستند. این موضوع صرفاً مربوط به حاکمیت ملی است. آنها نمی‌خواهند چیزها در آسمان به پرواز درآیند و منفجر شوند.»

درس‌های ایران و اسرائیل

دومین ادعای خوش‌بینان این است که ایران و اسرائیل از این تجربه درس گرفته‌اند. آن‌ها می‌گویند که هر دو طرف مقاصد خود را به درستی اعلام کردند. آنها متوجه شدند که می‌توانند بدون خدشه به حیثیتشان، تنش را کاهش دهند. و هر دو به رغم نگرانی‌هایشان، بازدارندگی متقابل را دوباره برقرار کرد.

هر دو طرف قطعاً درس‌های نظامی هم آموخته‌اند. موسسه مطالعات جنگ گفت: «این حمله احتمالاً به ایران کمک کرد تا نقاط قوت و ضعف نسبی سیستم دفاع هوایی اسرائیل را شناسایی کند. اسرائیل و آمریکا نیز درک بیشتری از راهبردهای تاکتیکی ایران خواهند داشت.»

استدلال متقابل این است که هم ایران و هم اسرائیل یک تابو را شکستند و حمله مستقیم اکنون گزینه ساده‌تری برای آن‌ها است.

افشون استوار از موسسه تحقیقات سیاست خارجی می‌گوید که ابعاد حمله ایران نشان می‌دهد که دیگر از سیاست خویشتن داری پیروی نخواهد کرد. او می نویسد: «این تصور که ایران عمداً حمله قابل کنترلی انجام داد منطقی نیست. ایران امیدوار بود که ضربه‌ای چشمگیر به اسرائیل وارد کند.»

همچنین تردیدهایی وجود دارد که هر دو طرف بازدارندگی را دوباره برقرار کرده باشند. آموس هارل، تحلیلگر دفاعی روزنامه اسرائیلی هاآرتص، گفت: «دو طرف قوانین قبلی بازی را با هزینه‌های محدود زیر پا گذاشتند... توازن بازدارندگی بین دو طرف به هم ریخته است.»

شاید درسی کلیدی که بسیاری در این بحران آموختند این بود که چقدر منطقه به جنگ تمام عیار نزدیک شده بود.

یک دیپلمات غربی گفت: «این یک آسودگی بزرگ است. اوضاع می‌توانست خیلی متفاوت پیش برود.»