به گزارش اکوایران، یک فرض رایج در جامعه ناظران روابط خارجی این است که حتی اگر روسیه در جنگ پیروز شود، قادر به اشغال پایدار اوکراین نخواهد بود. بسیاری بر این باورند که مسکو هزینه‌های اداره یک کشور بزرگ و متخاصم مانند اوکراین را بیش از حد زیاد می‌داند. بنابراین، شکست دولت اوکراین یک پیروزی بی‌نتیجه خواهد بود. حتی اگر روسیه پیروز شود، ناگزیر در درازمدت شکست خواهد خورد زیرا هرگز نمی‌تواند اوکراین را رام کرده و قلمرو آن را جذب کند.

با این حال، شواهد کمی وجود دارد که نشان دهد اشغال اوکراین توسط روسیه ناکام خواهد ماند. سوابق تاریخی حاکی از آن است که اشغالگران معمولاً در کنترل و استخراج منابع قابل توجه از سرزمین‌های فتح شده موفق هستند. پیتر لیبرمن در مطالعه معتبر خود نشان داد که قدرت‌های اشغالگر قرن بیستم عموماً موفق به استخراج پاداش‌های اقتصادی بزرگ و بسیج منابع صنعتی اشغالی شده‌اند. آلمان نازی، امپراتوری ژاپن و حکومت شوروی بر امپراتوری خود در طول جنگ سرد به طور کلی پایدار بود. مقاومت مردمی به ندرت به تنهایی یک اشغالگر را وادار به ترک فتوحات می‌کند.

به نوشته وبسایت تحلیلی 1945، مطمئناً اشغال و کنترل اوکراین می‌تواند برای روسیه پرهزینه باشد. با این حال، منابع اقتصادی جدید، بازارها و درآمد مالیات در طرف دیگر ترازو سنگینی می‌کند. علاوه بر این، تعداد قابل توجهی از مردان اوکراینی در سن نظامی تا کنون در جنگ کشته شده‌اند. از این رو، شورشیان بلقوه نسبتاً کمتری در سال‌های آینده باقی خواهند ماند.

بسیاری خاطرنشان کردند که تهاجم سال 2022 و بی‌رحمی علیه غیرنظامیان، حتی جوامع حامی روسیه را ناراحت کرد و ناسیونالیسم اوکراین را تقویت کرد. با این حال، واضح است که جامعه اوکراین هنوز هزاران طرفدار روسیه دارد، به ویژه در شرق و جنوب. این‌ها ستون فقرات دولت غیرنظامی روسیه را تشکیل خواهند داد و به تقویت نفوذ روسیه در دراز مدت کمک خواهند کرد.

کارگزاران اشغالگر

کسانی که انتظار فشار بر پرسنل نظامی روسیه را دارند فراموش می‌کنند که وظایف اشغالی عمدتاً توسط بومیان انجام می‌شود. در امپراتوری‌های استعماری سابق اروپا، عراق و افغانستان، مقامات محلی پلیسی‌گری روزمره را انجام می‌دادند، با حمایت ارتش‌های خارجی. روسیه در بخش‌هایی از اوکراین که فتح کرده است، کنترل بقایای ادارات پلیس را در دست خواهد گرفت. علاوه بر این، بسیاری از جوانان اوکراینی مانند هر جای دیگری در جهان همچنان می‌خواهند افسر پلیس شوند. برخی حتی به ارتش خواهند پیوست، یا برای دستمزد، یا برای یونیفرم یا بخاطر عواطف طرفدار روسیه. این مردم اوکراین هستند که قوانین و دستورات روسیه را اجرا خواهند کرد. مقامات روسیه همچنین کنترل کاملی بر فضای رسانه‌ای خواهند داشت که در دراز مدت ابزار قدرت‌مندی برای تبدیل اوکراینی‌ها به شهروندان روسیه خواهد بود.

در نهایت، روسیه می‌تواند از اخراج دسته‌جمعی برای تغییر ترکیب جمعیتی استفاده کند. بر اساس گزارش‌ها، مسکو تعداد زیادی از اوکراینی‌ها را به نقاط دوردست روسیه فرستاده است. این افراد که در جامعه روسیه غرق شده و از محله آشنای خود جدا شده‌اند، فرصت کمتری برای تشکیل گروه‌های مقاومت دارند. آن‌ها احتمالاً در طول زمان حاکمیت روسیه را خواهند پذیرفت. در واقع، کرملین چندین دهه است که از اخراج جمعی برای شکستن همبستگی ملی استفاده کرده است.

russianinvasiontape-1024x726

سابقه موفق

روسیه در تاریخ معاصر سابقه مطیع‌سازی موفق را دارد. پس از یک جنگ داخلی وحشیانه، کرملین کنترل چچن را پس گرفت، که اکنون یک تامین‌کننده قابل توجه نیرو برای جنگ اوکراین است. مسکو حاکمیت خود بر کریمه را یک دهه تمام حفظ کرده است. نیروهای طرفدار روسیه بخش‌هایی از استان‌های دونتسک و لوگانسک را در سال 2014 تصرف کردند و شواهد کمی وجود دارد که نشان دهد دو «جمهوری خلق» بهای خیلی زیادی برای باقی ماندن در قدرت پرداخته‌اند.

مقاومت مردمی در برابر حاکمیت روسیه در مناطق تازه فتح شده مانند خرسون شرقی و جنوب زاپوریژژیا محدود بوده و هرگز به طور جدی کنترل نظامی روسیه را تهدید نکرده است. فعالیت‌های اقتصادی با وجود اشغال روسیه ادامه دارد. بخش قابل توجهی از مقامات محلی در واقع در کنار روسیه قرار گرفتند و امکان انتقال آرام را فراهم کردند. از این نظر، مسکو به اندازه کافی باهوش بوده است که اشتباه آمریکایی‌ها در عراق را تکرار نکند که اعضای سابق حزب بعث را از مناصب دولتی اخراج کردند.

یک استدلال متقابل احتمالی «ویتنام، افغانستان و عراق» خواهد بود. اما در این سه مورد، اشغالگران منابع اقتصادی این کشورهای را برای خود استخراج نمی‌کردند. اداره و بازسازی این کشورها تنها یک ضرر خالص بود. در اوکراین، هزینه‌های پلیس‌گری و بازسازی با ثروت، پایگاه جمعیتی و زمین‌هایی که کرملین آن‌ها را بسیار استراتژیک می‌داند، متعادل می‌شود. علاوه بر این، سرزمین‌های ویتنام و افغانستان مناسب شورش بودند. ارتش‌های شورشی می‌توانستند از کوه‌ها و جنگل‌ها برای مخفی شدن، سازماندهی مجدد و محافظت از خطوط لجستیکی خود با کشورهای همسایه استفاده کنند. اوکراین عمدتاً یک دشت هموار است.

در عراق، افغانستان و ویتنام، اشغالگران مجبور بودند کشوری دوردست و پیرامونی را اداره کنند. این برایشان به صرفه نبود زیرا آن‌ها منافع حیاتیشان نبودند. در حالی که، اوکراین با رقیب اصلی روسیه، ناتو هم مرز است. مسکو خاک اوکراین را برای دفاع از هسته سرزمینی روسیه و نمایش قدرت در اروپای شرقی ضروری می‌داند. این اعزام ارتش برای تغییر رژیم در گوشه‌ای دیگر از جهان نیست، بلکه تامین منافع نظامی حیاتی است. از این رو، کرملین نسبت به هزینه‌های اشغال اوکراین حساسیت کمتری خواهد داشت، در مقایسه با ایالات متحده یا اتحاد جماهیر شوروی در این سه کشور.

یک روسیه بزرگ‌تر و قوی‌تر

برخی همچنان استدلال می‌کنند که «این بار متفاوت است.» شاید اوکراینی‌ها مردمی فوق‌العاده سرکش باشند. شاید رسانه‌های اجتماعی مهار شورش را سخت‌تر کنند. شاید حمایت زیرزمینی غرب از پارتیزان‌ها بتواند کنترل روسیه را تضعیف کند. منظور من این نیست که روسیه مطمئناً در جذب اوکراین موفق خواهد شد، اما نمی‌توانیم اطمینان داشته باشیم که در این کار شکست خواهد خورد. اگر روسیه اوکراین را فتح کند، شانس معقولی برای تصاحب و استفاده از جمعیت، زمین‌های کشاورزی، منابع طبیعی، صنایع و بنادر دریایی آن دارد. این به معنای پول مالیات بیشتر و سربازان بیشتر در دراز مدت است. علاوه بر این، روس‌ها در یک جنگ متعارف در مقیاس بزرگ خود را گرم کرده است، مزیتی که هیچ کشور غربی ندارد.

نمی‌توان پیش بینی کرد که مقاومت مردمی چقدر قوی خواهد بود، اما فرض اینکه کنترل اوکراین برای مسکو غیرممکن است خطرناک است. بسیاری از تفسیرهای جنگ اوکراین بر این فرض استوار است که روسیه هرگز نمی‌تواند موفق شود و از این درگیری منتفع شود. با این وجود، تسلط بر اوکراین احتمالاً موقعیت مسکو را در موازنه قدرت اروپایی و جهانی را تقویت خواهد کرد.

صرف نظر از این که اکنون چکار باید کرد، اذعان به اینکه کنترل روسیه بر اوکراین، احتمالاً پایگاه درازمدت قدرت روسیه را تقویت می‌کند، منجر به بحث‌های سالم‌تری می‌شود.