دیدار با شرق دور در میانه-۲
پشت پرده یک چرخش امنیتی در منطقه؛ بن زاید و بن سلمان پکن را انتخاب میکنند یا واشنگتن؟
اکوایران: به طور کلی، تصویری که از روابط چین با امارات و عربستان سعودی دیده میشود، یک مشارکت روبه رشد اما همچنان محدود و تا حدودی معاملهای است. در برخی مناطق رشد میکند، در برخی دیگر عقب میماند، اما هر دو طرف میخواهند که این روابط در عمق و وسعت به رشد خود ادامه دهد.
به گزارش اکوایران، چین که زمانی صرفاً یک مشتری محتاط انرژی خاورمیانه بود که تمایلی به مداخله در سیاست منطقه نداشت، در دو دهه گذشته به یک بازیگر کلیدی در چشمانداز ژئوپلیتیک خلیج فارس در حال تغییر تبدیل شده است. با این حال، علیرغم نفوذ فزاینده اخیر، پکن رویکرد محتاطانهای را در قبال تنشهای شدید در منطقه حفظ کرده است.
کامیل لونز، عضو شورای سیاست خارجی اتحادیه اروپا، با انتشار مقاله مفصلی در وبگاه این اندیشکده به دنبال ارائه درک عمیقتری از روابط بین چین و دو قدرت مهم خاورمیانه با تمام پیچیدگی آنها بوده است. اکوایران این مقاله را در سه قسمت ترجمه کرده که قسمت اول آن پیش از این با عنوان «خواب هوش مصنوعی چینی برای منطقه؛ چگونه روابط پکن و خلیج فارس ژئوپولتیک خاورمیانه را تغییر میدهد؟» منتشر شده و در ادامه بخش دوم آن را مطالعه میکنید.
چرخش امنیتی پکن در منطقه
روابط سیاسی و امنیتی نیز در کنار این روابط اقتصادی گسترش یافته است و رویکرد سنتی پکن نسبت به سیاست خاورمیانه را شکسته است. به عنوان مثال، عربستان سعودی و امارات، نمایندگان دیپلماتیک خود را در معاملات با چین ارتقا دادهاند. امارات، خلدون المبارک، مشاور نزدیک رئیس جمهور محمد بن زاید آل نهیان و مدیر عامل صندوق سرمایهگذاری مستقل مبادله را به عنوان فرستاده ویژه این کشور در چین منصوب کرد. در عربستان سعودی، خالد الفالح، وزیر سرمایهگذاری - که قبلا وزیر نفت و مدیر اجرایی شرکت دولتی انرژی آرامکو بود - روابط با پکن را رهبری میکند. بازدید مقامات ارشد کشورهای حاشیه خلیج فارس از چین طی دهه گذشته به میزان قابل توجهی افزایش یافته است و بالعکس. این روابط دیپلماتیک ارتقا یافته نشان از اهمیت روزافزون روابط برای همه طرفها دارد.
تا اواخر دهه 2000، چین و کشورهای خلیج فارس روابط بسیار محدودی در حوزه امنیت داشتند. اما این موضوع نیز شروع به تغییر کرده است. ارتش آزادیبخش خلق چین (PLA) اولین پایگاه نظامی خارج از کشور خود را در جیبوتی در سال 2017 تأسیس کرد و از آن زمان نیروی دریایی ارتش خلق چین به تدریج تعداد بارگیری بندری و رزمایشهای دریایی مشترک را در منطقه افزایش داده است. عربستان سعودی رزمایش دریایی مشترک سالانه با ارتش چین اجرا میکند و وزارت دفاع این کشور میزبان مقامات نظامی چینی است.
شرکتهای دفاعی چینی نیز شروع به هجوم به بازار خلیج فارس کردهاند که عمدتاً تحت تسلط کشورهای غربی بود. به عنوان مثال، عربستان سعودی و امارات متحده عربی، در دهه 2010، بخش بزرگی از پهپادهای جنگی خود را از چین خریداری کردند.
در آغاز سال 2024، شرکتهای دفاعی چینی در نمایشگاههای امارات و عربستان سعودی سروصدا کردند و میزبان غرفههایی بزرگتر از غرفههای ایالات متحده بودند. در همین حال امارات و عربستان سعودی با شرکتهای چینی در توسعه و ساخت مشترک پهپادهای نظامی و موشکهای بالستیک در خلیج فارس همکاری کردهاند.
علاوه بر این، در سال 2021 اطلاعات ایالات متحده نشان داد که چین ممکن است در حال ساخت یک تاسیسات نظامی مخفی در بندر خلیفه امارات در ابوظبی باشد. این اطلاعات به اندازه کافی برای ایالات متحده معتبر بود تا مذاکرات با امارات برای انتقال جنگندههای F-35 را متوقف کند. فعالیتهای مشکوک در اطراف بندر امارات در اوج همهگیری کووید19 متوقف شد، اما در سال 2022 از سر گرفته شد. و سپس در سال 2023، شایعاتی منتشر شد مبنی بر اینکه مذاکرات در مورد ایجاد احتمالی پایگاه چینی در عمان در حال انجام است. ایالات متحده در پاسخ یک پایگاه احتمالی چین در عربستان سعودی را به عنوان خط قرمز در چارچوب تلاشهای خود برای میانجیگری برای عادی سازی روابط بین عربستان سعودی و اسرائیل تعیین کرد.
در اوایل سال 2023، پکن نقش اساسی در نزدیکی دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی ایفا کرد. اقدامی بسیار غیرعادی در خاورمیانه که به طور سنتی تحت سلطه نفوذ غرب است. در پس زمینه افزایش تنشها در مورد برنامه هستهای ایران، توافق بین رقبای قدیمی گامی کلیدی به سمت کاهش تنش منطقهای بود. اگرچه پکن تنها در مراحل پایانی توافقی که مدتها بین عمان و عراق مذاکره شده بود، وارد شد، اما این نقش همچنان نشاندهنده انحراف چشمگیر از رویکرد غیرمداخلهگرایانه چین به ژئوپلیتیک خاورمیانه است و در عین حال میتواند راه را برای تعامل سیاسی بیشتر در آینده هموار کند.
مراحل ابتدایی
روابط چین و کشورهای حوزه خلیج فارس از جمله عربستان سعودی و امارات هنوز در مراحل ابتدایی خود قرار دارد. رهبران چین و کشورهای حاشیه خلیج فارس تمایل دارند یا برای قدرت بخشیدن به منافع داخلی یا برای تقویت ظرفیت چانهزنی خود با شرکای غربی، در عمق تعاملات خود اغراق کنند. روابط چین و شورای همکاری خلیج فارس هنوز برای مطابقت با عمق روابط اقتصادی، سیاسی و نظامی که منطقه برای چندین دهه با غرب و به ویژه با ایالات متحده حفظ کرده است، در تلاش است.
اروپا و آمریکای شمالی همچنان منبع اصلی سرمایهگذاری خارجی در منطقه هستند. آنها همچنین مقاصد اصلی سرمایهگذاریهای خلیج فارس در خارج از کشور هستند. سرمایهگذاری مستقیم خارجی اروپا در عربستان سعودی ده برابر بیشتر از چین است. در بخشهای پیشرفته، شرکتهای فناوری خلیج فارس به مشارکت با شرکتهای غربی ادامه میدهند. نشانه آشکار این تصمیم سال 2023 توسط شرکت پیشرو در زمینه هوش مصنوعی امارات G42 برای اولویت دادن به روابط خود با شرکتهای برتر فناوری ایالات متحده بر چین بود.
در ماه مه 2024، رئیس شرکت سرمایهگذاری 100 میلیارد دلاری آلات سعودی، متخصص در زمینه هوش مصنوعی و نیمه هادیها، در مصاحبهای گفت که در صورت درخواست ایالات متحده، این صندوق با چین قطع ارتباط میکند. به طور مشابه، در طول همهگیری کووید-19، صندوقهای ثروت مستقل کشورهای خلیجفارس سرمایهگذاری زیادی در شرکتهای آمریکایی و اروپایی انجام دادند، که نشان میدهد دلار و اقتصادهای غربی تا چه اندازه به عنوان پناهگاههای امن در مواقع بحران به نقش خود ادامه میدهند.
در این میان، اقتصاد چین به شدت با مشکل مواجه شده است. این امر، در کنار اقدامات شی برای تشدید کنترل سرمایه، سرکوب غولهای فناوری چین، و اعمال تحریمهای شدیدتر ایالات متحده، تمایل خلیج فارس برای سرمایهگذاری در چین را کاهش داده است.
علیرغم بحثهای کنونی در مورد دلارزدایی، کشورهای خلیج فارس علاقهای به تغییر چشمگیر به سمت رنمینبی (پول رسمی چین) و افزایش وابستگی خود به آنچه هنوز یک سیستم مالی غیرشفاف است ندارند.
در بخش بسیار استراتژیک هستهای، عربستان سعودی از تهدید همکاری با چین به عنوان ابزار چانهزنی برای دستیابی به همکاری با ایالاتمتحده استفاده میکند، که تاکنون به دلیل عدم تمایل ریاض به تعهد کامل به یک برنامه غیرنظامی به حالت تعلیق درآمده است. با این حال واضح است که ترجیح پادشاهی به دلیل ماهیت استراتژیک بلندمدت چنین همکاری در شراکت با ایالات متحده به جای چین است.
در حالی که کشورهای حاشیه خلیج فارس امیدوارند همکاری اقتصادی با چین را تقویت کنند و به طور مشترک در پروژه های کمربندوجاده سرمایهگذاری کنند، چین همچنان رقیب شرکتهای خلیج فارس در بسیاری از بخشها، از لجستیک و آلومینیوم گرفته تا معدن و تولید است. مذاکرات آزادسازی تجاری چین و شورای همکاری خلیج فارس نزدیک به 20 سال است که ادامه دارد و اخیراً دوباره آغاز شده است. این تداوم ناشی از فشار سیاسی از هر دو طرف است، اما یک توافق تجارت آزاد ممکن است مبتنی بر یک منطق اقتصادی قوی نباشد زیرا کشورهای خلیج فارس باید از صنایع در حال رشد محلی خود در برابر قدرت تولید چین محافظت کنند.
در کنار همه اینها در عربستان سعودی و امارات متحده عربی، نزدیکی فرهنگی مردم و درک آنها از سیستمهای سیاسی در ایالات متحده و اروپا بسیار قویتر از چین است. زبان انگلیسی در خلیج فارس زبان بینالمللی است و فیلمهای وسترن و تولیدات فرهنگی بر بازار تسلط دارند. اکثر دانشجویان خلیج فارس که در خارج از منطقه تحصیل میکنند به دانشگاههای آمریکا یا اروپا میروند. نظرسنجی ECFR نشان میدهد که وقتی از آنها پرسیده شد در صورت مهاجرت به خارج از کشور ترجیح میدهند کجا زندگی کنند، 63 درصد از سعودیها اروپا یا آمریکا را انتخاب کردند، در حالی که تنها 7 درصد چین را انتخاب کردند.
جایگزینی برای چتر امنیتی آمریکا؟
در زمینه امنیت و دفاع، حضور امنیتی آمریکا در خلیج فارس بیرقیب است. چین هیچ تمایلی برای جایگزینی چتر امنیتی آمریکا در منطقه نشان نداده است. تسلیحات چینی کمتر از 2 درصد از واردات تسلیحات خلیج فارس را تشکیل میدهد در حالی که ایالات متحده حدود 75 درصد را به خود اختصاص میدهد.
از بحثهای خصوصی، به نظر میرسد که کشورهای خلیج فارس، چین را به عنوان یک بازیگر فرصتطلب و معاملهگر در خاورمیانه و به طور گستردهتر در سیاست بینالملل میبینند. آنها همچنان نگران روابط نزدیک پکن با جمهوری اسلامی ایران هستند و بخشی از منطق در کشاندن پکن به میز نزدیکی عربستان و ایران این بود که ریاض بتواند چین را درباره روابطش با تهران بیشتر پاسخگو کند. واکنش توام با فاصله پکن به درگیری در غزه و تشدید تنش در دریای سرخ یادآور عدم آمادگی چین برای مشارکت قابل توجه در مسائل امنیتی خاورمیانه است.
در این میان، ریاض همچنان علاقه خود را به مذاکره برای عادی سازی توافق با اسرائیل در ازای افزایش ضمانتهای امنیتی ایالات متحده نشان میدهد. رهبران سعودی گفتهاند که انعقاد چنین توافقی منوط به به رسمیت شناختن یک کشور فلسطینی توسط اسرائیل است. اما این واقعیت که توافق حتی در تئوری روی میز باقی میماند، اهمیت تداوم روابط امنیتی پادشاهی با واشنگتن را نشان میدهد. علاوه بر این، تردید اولیه عربستان سعودی برای پیوستن رسمی به گروه بریکس - بر خلاف امارات متحده عربی که بلافاصله این دعوت را پذیرفت - نشان میدهد که ریاض ممکن است قصد داشته باشد پیوستن رسمی به بریکس را به عنوان یک کارت مذاکره بالقوه در جیب خود نگه دارد.
در نظرسنجی شورای روابط خارجی اتحادیه اروپا در سپتامبر 2023، پاسخ دهندگان سعودی اعلام کردند که اگر مجبور به انتخاب شوند، ترجیح میدهند کشورشان بخشی از بلوک آمریکا (50 درصد) باشد تا بلوک چین (39 درصد).
پشت پرده اغراق در روایت زوال غرب
در سالهای اخیر، هم چین و هم کشورهای حاشیه خلیج فارس در روایت غرب رو به زوال در مواجهه با شرق رو به رشد اغراق کردهاند تا منافع داخلی خود را تامین کنند و قدرت چانهزنی خود را در مقابل طرفهای غربی تقویت کنند. نتیجه این تلاشها در میان افکار عمومی خلیج فارس به وضوح قابل مشاهده است. بر اساس نظرسنجیهای ECFR که در یازده کشور در طول سال 2023 انجام شد، عربستان سعودی دومین کشوری بود که بیشترین سهم را از نظر پاسخ دهندگان داشت که معتقد بودند اتحادیه اروپا فرو خواهد پاشید و ایالات متحده تا بیست سال آینده دیگر دموکراسی نخواهد بود. بر اساس این نظرات، عربستان سعودی بلافاصله پس از چین در رتبه دوم قرار گرفت.
به طور کلی، تصویری که از روابط چین با امارات و عربستان سعودی دیده میشود، یک مشارکت روبه رشد اما همچنان محدود و تا حدودی معاملهای است. در برخی مناطق رشد میکند، در برخی دیگر عقب میماند، اما هر دو طرف میخواهند که این روابط در عمق و وسعت به رشد خود ادامه دهد.
بازار جهانی در حال تحول انرژی
روابط جدید چین با عربستان سعودی و امارات تا حدودی ناشی از تغییر ساختاری در بازارهای جهانی انرژی، به ویژه، تغییر مرکز ثقل تقاضای جهانی انرژی به سمت آسیا و چین است. این تغییر نه تنها هسته اصلی رابطه «انرژی برای امنیت» بین ایالات متحده و خلیج فارس را به چالش میکشد، بلکه الگوهای وابستگیهای ژئواکونومیکی را نیز تغییر میدهد و ارزش تجارت نفت به دلار در آینده را زیر سؤال میبرد.
در سال 1945، ملاقات بین تئودور روزولت، رئیس جمهور وقت ایالات متحده و عبدالعزیز بن سعود، پادشاه عربستان سعودی در کشتی یواساس کوئینسی، اولین گام در اتحادی بود که بر اساس عرضه پایدار نفت ارزان قیمت در ازای تضمینهای امنیتی آمریکا بود. برای دههها، نفت به دلار فروخته میشد و درآمدهای کلان حاصل از فروش آن - «دلارهای نفتی» - عمدتاً به اقتصاد ایالات متحده وارد میشد. این سازوکار نقش عمدهای در شکوفایی اقتصاد آمریکا پس از جنگ جهانی دوم و سلطه بینالمللی دلار داشت. در ازای آن، ایالات متحده به شریک امنیتی اصلی کشورهای خلیج فارس و سنگ بنای معماری امنیتی منطقه در خاورمیانه بزرگ تبدیل شده است.
اما در دهه گذشته، دگرگونیهای عمیق در بازارهای انرژی، این ترتیب «انرژی برای امنیت» را به چالش کشیده است. پس از انقلاب گاز شیل، واردات نفت آمریکا از عربستان سعودی بین سالهای 2012 تا 2022 پنج برابر شد. اقتصاد ایالات متحده همچنان به قیمتهای بینالمللی انرژی وابسته است، اما این تحول، در کنار چشمانداز انتقال انرژی جهانی، بحثهایی را در مورد نیاز به کاهش دخالت امنیتی ایالات متحده در خاورمیانه در واشنگتن ایجاد کرده است.
ظهور سریع چین در دو دهه گذشته به عنوان بزرگترین مشتری انرژی کشورهای حاشیه خلیج فارس به طور اساسی تصویر منافع اقتصادی اصلی کشورهای منطقه را تغییر میدهد. همچنین سؤالات جدیدی در مورد اینکه آیا این وضعیت جدید میتواند در درازمدت به دخالت سیاسی و امنیتی بیشتر چین در خلیج فارس منجر شود، ایجاد میکند.
تیتر یک در اکوایران
پربینندهترینها
-
شرق و غرب بار دیگر علیه برنامه هستهای ایران متحد میشوند؟
-
آمریکا آس رو کرد؛ 3 تصمیم حیاتی واشنگتن برای سبقت از اروپا/ چرا قاره سبز در بهرهوری از ایالات متحده جا ماند؟
-
دوچرخه در ایران سیاسی شده است؟
-
پیشبینی قیمت طلا جهانی در هفته آتی: همه خرسها به غار بازگشتند
-
حس بورس به مذاکرات هستهای
-
پرونده انتخاب استانداران در سکانس آخر؛ تکلیف سمنان، مازندران و قزوین هم مشخص شد
-
بازی بدون توپ علی لاریجانی: ضلع جدید دیپلماسی ایران
-
بمب خبرگزاری ژاپن در بازار دلار تهران
-
چرا جمعه دیپلماتیک ژنو اهمیت دارد/ ایلان ماسک به ژنو میرود؟