به گزارش اکوایران: انور قرقاش، وزیر امور خارجه سابق امارات متحده عربی و مشاور دیپلماتیک فعلی رئیس‌ امارات متحده عربی در کنفرانس جهانی سال ۲۰۲۱ سیاست در ابوظبی، از جنگ سرد در حال ظهور بین ایالات متحده و چین به عنوان «اتفاقی بد برای همه ما» یاد کرد، زیرا «ایده انتخاب در نظام بین‌الملل مشکل‌ساز بوده» و پیش‌بینی کرد که «مسیر آسانی در پیش نخواهد بود». با رسیدن به سال ۲۰۲۴، باید گفت که قرقاش حق داشت. علی‌رغم خروج جی۴۲، شرکت فناوری پیشروی اماراتی در زمینه هوش مصنوعی از چین و همکاری بیشتر با مایکروسافت، جهت‌گیری سیاست خارجی امارات همچنان نامشخص است.

به نوشته نشنال اینترست، برای روشن‌شدن این موضوع، در نظر بگیرید در حالی که ممکن است خبر مشارکت جی۴۲-مایکروسافت در کشور کنیا به عنوان تلاشی برای محدودساختن حضور چین در عرصه دیجیتال آفریقا تلقی شود و نشان می‌دهد امارات تصمیم به محدودکردن روابط خود با چین گرفته، اما تحولات اخیر چیز دیگری را نشان می‌دهد. این تحولات شامل دیدار سرلشکر صالح محمد بن مجرن العامری با همتای چینی خود در ماه گذشته است که در آن، خواستار همکاری نزدیک‌تر بین نیروی هوایی دو کشور شد. همچنین ایالات متحده تصمیم گرفت تا فروش جنگنده‌های اف-۳۵ به امارات را تعلیق کند. از سوی دیگر، آغاز مجدد ساخت یک پایگاه دریایی ادعایی چین در امارات نیز کلید خورده است. این رویدادها به طور کلی نشان می‌دهند که امارات هنوز در حال تدوین استراتژی خود برای مدیریت روابطش با چین و ایالات متحده است.

دلبسته شرق و نیازمند غرب

عامل اساسی و البته پیچیده‌کننده این بوده که هم ابوظبی و هم واشنگتن دلایل موجهی برای مطالبه امتیاز از یکدیگر به عنوان پیش‌شرط بهبود روابط دارند. دولت ایالات متحده در رد فروش نیمه‌هادی‌های پیشرفته به امارات متحده عربی یا کمک به ایجاد قطب تولید تراشه‌های پیشرفته در این کشور، به دلیل نگرانی از اینکه فناوری حیاتی ایالات متحده ممکن است به دست کشورهای متخاصم مانند ایران و چین بیفتد، حق دارد. قابل ذکر است که برخی از مقامات بلندپایه اماراتی حتی به طور علنی چنین نگرانی‌هایی را تأیید کرده‌اند.

با این حال، واشنگتن نباید انتظار داشته باشد امارات متحده عربی روابط خود با چین به تعاملات تجاری اولیه که شامل فناوری پیشرفته نمی‌شود، محدود ساخته، به ویژه اگر خود واشنگتن نتواند به طور کامل نیازهای فناوری امارات را برآورده کند. این امر در مورد استفاده شرکت مخابرات امارات متحده عربی (موسوم به اتصالات) از فناوری ۵جی هوآوی که جایگزین مشابه غربی برای آن وجود ندارد، مشهود بود.

چین امارات بن زاید

بر خلاف روابط امارات با چین، روابط این کشور با آمریکا عمدتاً بر همکاری گسترده دفاعی و امنیتی بنا شده است. در مقابل، امارات و چین عمدتاً روابط تجاری گسترده‌ای را در زمینه‌های مختلف ایجاد کرده‌اند. این روابط فراتر از سرمایه‌گذاری مستقیم و انرژی بوده و بخش‌های متنوعی مانند کشاورزی، فناوری، خودروهای برقی و امور مالی را در بر می‌گیرد. در نتیجه، جای تعجب نیست که امارات متحده عربی به دروازه پکن به منطقه و فراتر از آن، از جمله آفریقا تبدیل شده است.

مهم‌تر از همه، در رابطه با همکاری‌های فناورانه، مقامات آمریکایی نباید از این نکته غافل شوند که دیدگاه‌های ابوظبی در مورد حاکمیت، نقش دولت در فضای دیجیتال و استفاده مشروع از هوش مصنوعی و نظارت سایبری، بیشتر با ارزش‌های پکن همسو است. این همگرایی هنجاری، تسهیلگر مهم همکاری‌های فناورانه بین دو کشور است. برخلاف ایالات متحده و متحدانش، چین شرایط سختی را برای فروش فناوری یا همکاری‌های فناورانه اعمال نمی‌کند. حتی اگر چنین کند، با توجه به دیدگاه‌های مشابه دو کشور در مورد مسائلی مانند حقوق‌بشر، حریم خصوصی فردی یا آزادی بیان، محدودیتی برای همکاری‌های آن‌ها وجود ندارد.

مخاطرات وسط‌بازی

امارات متحده عربی در مدیریت این روابط دوگانه با چندین چالش جدی روبرو است. نیاز به حفظ روابط اقتصادی قوی با چین در عین وابستگی همزمان به ایالات متحده برای امنیت، یک اقدام متوازن‌کننده ظریف را می‌طلبد. با وجود اینکه استراتژی امارات هنوز در مرحله اولیه آزمون‌وخطا قرار دارد، به نظر می‌رسد بر بخش‌بندی روابط خود تمرکز داشته و در بخش‌های حیاتی مانند هوش مصنوعی و حکمرانی دیجیتال، خود را با منافع ایالات متحده هماهنگ می‌کند. اعطای حق نظارت به ایالات متحده در این زمینه‌ها، همانطور که ابتکار عمل جی۴۲ نشان می‌دهد، نمونه‌ای از این رویکرد بوده که می‌تواند از برخی نگرانی‌های واشنگتن بکاهد.

با این حال، این استراتژی خطراتی نیز به همراه دارد. سیاست استفاده از روابط با چین برای گرفتن امتیاز از ایالات متحده، مملو از خطر است. چنین رویکردی می‌تواند برخی از مقامات اماراتی را به این باور برساند که ابوظبی می‌تواند با تهدید تعمیق روابط با چین، به خواسته‌های خود از ایالات متحده دست یابد. با توجه به وابستگی قابل توجه امارات به حمایت نظامی آمریکا، این تصور خطرناک خواهد بود. برخلاف سایر کشورهای کوچک مانند سنگاپور که ضمانت امنیتی آمریکا را نداشته اما روابط نزدیکی با پکن حفظ دارند، امارات متحده عربی برای دفاع خود شدیداً به حضور و کمک نظامی آمریکا متکی بوده و این امر ابوظبی را در برابر هرگونه وخامت روابط با ایالات متحده به شدت آسیب‌پذیر می‌سازد.

یکی به نعل، یکی به میخ

برای پیمایش این پیچیدگی‌ها و تنظیم دقیق استراتژی مدیریت قدرت‌های بزرگ، امارات می‌تواند چندین ابتکار عمل سیاسی را انجام دهد. تداوم بخش‌بندی روابط خود با شناسایی بخش‌های اصلی مورد توجه ایالات متحده و هماهنگی نزدیک با منافع آمریکا در آن حوزه‌ها می‌تواند به کاهش ریسک کمک کند. برای مثال، حفظ حق نظارت برای ایالات متحده در بخش‌های حیاتی مانند هوش مصنوعی و حکمرانی دیجیتال، همانطور که ابتکار عمل جی۴۲ نشان داده، می‌تواند نگرانی‌های واشنگتن را کاهش دهد.

بن زاید

علاوه بر این، امارات متحده عربی می‌تواند به دنبال متنوع‌سازی مشارکت‌های دفاعی خود برای کاهش وابستگی بیش از حد به ایالات متحده و در عین حال، تضمین ترتیبات امنیتی قوی باشد. برای رسیدن به این هدف، امارات می‌تواند روابط خود با طرف‌هایی مانند اسرائیل و کره جنوبی که هر دو دارای بخش‌های داخلی دفاعی و امنیتی پویا و پیشرفته‌ای هستند، گسترش دهد. با توجه به همکاری نزدیک آن‌ها با شرکت‌های آمریکایی، ابوظبی می‌تواند به طور بالقوه برخی از نیازهای خود را به جای ایالات متحده، از آن‌ها تأمین کند و در عین حال، اطمینان بالایی از کیفیت و سازگاری داشته باشد.

تغییر رویکرد واشنگتن

ایالات متحده نیز باید از شرایط فعلی با امارات متحده عربی جهت توسعه رویکردی برای برخورد با سایر کشورهای منطقه در مورد همکاری‌های فناوری آن‌ها با چین استفاده کند. برای این منظور، واشنگتن باید از پیوند نخبگان این کشورها با استانداردها یا شیوه‌های تجاری و استراتژیک غرب که محصولی از تحصیلات غربی آن‌هاست، استفاده کند و برای گسترش روابط بین بازیگران اصلی بخش خصوصی خود و همتایان محلی آن‌ها تلاش کند.

بازیگران اصلی بخش خصوصی در منطقه یا متعلق به اعضای خانواده‌های سلطنتی بوده یا روابط نزدیکی با آن‌ها دارند. بنابراین، آن‌ها اساساً امتداد دولت هستند و از این رو، اتخاذ رویکردی به رهبری بخش خصوصی همچنان به واشنگتن اجازه می‌دهد تا درک جامع‌تری از نیازها و منافع شرکای منطقه‌ای خود داشته باشد. چنین رویکرد متناسبی می‌تواند برای جلوگیری از روی‌آوردن این دولت‌ها به چین کافی باشد، بدون اینکه فشار زیادی بر روابط امنیتی موجود وارد کند.