به گزارش اکوایران، کتاب روح‌های مرده نیکولای گوگول رعیت‌های مرده قرن نوزده روسیه را توصیف می‌کرد که برای ارباب‌هایشان همچنان ارزشمند بودند. برای روسیه قرن بیست و یکم، ارواح مرده رعیت نیستند، اگرچه اغلب مانند آن رفتار می‌کنند. بلکه آن‌ها لژیونی از احمق‌های به درد بخوری هستند که در مکان‌هایی مانند واشنگتن، لندن، پاریس و بوداپست، دستورات مسکو را انجام می‌دهند.

به نوشته کیث جانسون برای وبگاه فارن پالیسی، در میان همه احمق‌های به درد بخور روسیه، کمتر شخصی مانند ویکتور اوربان، نخست‌وزیر مجارستان آن‌قدر تلاش کرده‌اند برای مسکو مفید باشند.

رهبر مجارستان که همین هفته گذشته ریاست دوره‌ای شورای اتحادیه اروپا را برعهده گرفت، برای اولین سفر خود در نقش تشریفاتی جدیدش سریعاً به مسکو رفت. در این سفر، اوربان بیشتر شبیه یک سفیر فراخوانده‌شده برای مشورت بود تا یک دولتمرد اروپایی و با تکرار طوطی‌وارانه پروپاگانداهای کرملین، تمام تلاش خود را برای تضعیف مبارزه ناامیدانه اوکراین برای حفظ قلمرو، حاکمیت و حتی بیمارستان‌های کودکانش انجام داد. او سپس به پکن رفت تا با تأمین‌کننده اصلی فناوری نظامی حیاتی برای ماشین جنگی روسیه دیدار کند.

نه تنها با سفر به مسکو و پکن و ادعای نمایندگی از طرف بلوک ۲۷ کشور اروپا، بلکه اوربان با تکرار پروپاگاندای روسیه، بروکسل را به هم ریخت. او در نامه‌ای به چارلز میشل، رئیس‌جمهور واقعی اتحادیه اروپا مدعی شد که روسیه آن‌قدر در جنگ موفق بوده که می‌خواهد مذاکرات صلح را فوراً آغاز کند و نقطه شروع آن نیز اشغال دائم بخش‌هایی از اوکراین است که سربازان روسی حتی هنوز اشغال یا نابود نکرده‌اند. مقامات اتحادیه اروپا سریعاً و عصبانیت هرچه‌تمام‌تر اقدامات و سخنان اوربان را محکوم کردند.

سرسپردگی دو سر باخت

مسئله این نیست که اوربان چه کاری می‌کند، بلکه این است که چرا اصلاً این کار را انجام می‌دهد. مجارستان هم عضو ناتو و هم اتحادیه اروپاست. هر دوی این بلوک‌ها سعی می‌کنند روسیه را از ایجاد وحشت بیشتر در اوکراین باز دارند. با این حال، اوربان چه در لقای اروپاییش و چه در پوشش ملی‌گرایانه خود همچنان به مسیرش ادامه می‌دهد.

پیتر کرکو، کارشناس ارشد غیرمقیم برنامه مقاومت دموکراتیک در مرکز تحلیل سیاست اروپا گفت: «مجارستان گسترشی از سیاست خارجی روسیه بوده و در حال حاضر، اوربان به درد بخورترین احمق پوتین است».

ولادمیر پوتین

در نگاه اول می‌توان اوربان را یک مزدور ساده انگاشت. زیرا به نظر می‌رسد مجارستان امتیازات خوبی برای واردات انرژی از روسیه دارد. این موضوع به خصوص پس از حمله مسکو به اوکراین و موج تحریم‌های اتحادیه اروپا و ایالات متحده بر صادرات گاز و نفت روسیه که باعث افزایش قیمت‌های انرژی در اروپا شده، همچنان مهم به شمار می‌رود. از نظر مجارستانی‌های راست افراطی که اوربان سردمدارشان محسوب می‌شود نیز بخش‌هایی از غرب اوکراین وجود دارد متعلق به مجارستان است.

مشکل اینجاست که این مجارستان نفعی از این معامله نبرده و زمین‌های جدیدی به دست نمی‌آورد. این کشور برای گاز طبیعی و حتی برخی از نیروگاه‌های هسته‌ایش شدیداً به روسیه متکی است، اما اوربان حتی نتوانسته از بابت سرسپردگی خود، مانند تخفیفی که چین برای واردات انرژی تحریم‌شده روسیه گرفته را دریافت کند.

کرکو افزود: «با عقل جور درنمی‌آید. نه اینکه شرایط قراردادها علنی شده باشد، اما بر اساس قیمت گاز خریداری‌شده توسط مجارستان، به نظر می‌رسد این کشور مبلغ هنگفتی را پرداخت کرده است. این هزینه را به دیگر بودجه‌های اتحادیه اروپا که بوداپست به دلیل زیر پا گذاشتن حاکمیت قانون توسط اوربان و سایر مشکلات دیگر از دست داده، بیافزایید. روشن است که روابط او با پوتین اکنون کمتر از آنچه که فکر می‌شده، سود داشته است».

برای درک اینکه چرا یک رهبر اروپایی و عضو دائمی اتحادیه اروپا و ناتو در میانه بدترین جنگ این قاره در سه نسل اخیر، به دامن مسکو می‌خزد، باید دانست که اوربان عاشق پوتین نیست، بلکه از غرب متنفر است.

ولادیمیر لنین، رهبر روسیه شوروی از گرفتن پول آلمان برای ایجاد شرارت در داخل و خارج روسیه خوشحال بود؛ الگویی که تا به امروز ادامه دارد. اوربان نیز با پذیرش ایده‌های آلمانی، گلایه‌های داخلی را چاشنی آن کرده است.

روسیه بد و غرب بدتر

هیچ‌کسی در غرب امروز کارهای اسوالد اشپنگلر نویسنده آلمانی اوایل قرن بیستم را نمی‌خواند. کتاب زوال غرب او ادای احترامی به زندگی مزرعه‌داری، وُلک ساده و تقبیح جهان‌وطنان مکار و بی‌ریشه بود. اما به نظر می‌رسد اوربان این کتاب را خوانده و حسابی روی آن فکر کرده است. یکی از برنامه‌های اوربان برای شش ماه ریاست او در اتحادیه اروپا، ترویج یک سیاست «کشاورز محور» است. با او که مانند آفتاب‌پرست از یک سیاستمدار اصلاح‌طلب و لیبرال پس از سقوط دیوار برلین به نماد اقتدارگرایی تبدیل شد، رهبر مجارستان جهان را برای «دموکراسی غیرلیبرال» ایمن کرد.

کرکو گفت: «من واقعاً فکر می‌کنم او بر اساس نظریات اسپنگلر عمل می‌کند. با خواندن کارهای اسپنگلر فکر می‌کنید که یکی از سخنرانی‌های اوربان است. او واقعاً به افول غرب اعتقاد دارد».

ویکتور اوربان مجارستان

اما مجارستانی‌های امثال اوربان نارضایتی متفاوتی دارند که به نظر آکادمیک و غبارآلود به نظر می‌رسد و در عین حال، بسیاری از خصومت‌های آشکارشان علیه غرب را روشن می‌سازد. زمانی که متفقین در جنگ جهانی اول پیروز شدند، با بازنده‌ها پیمان‌های صلح، مانند معاهده ورسای امضا کردند که بعداً باعث شد آدولف هیتلر اتریشی در آلمان به قدرت برسد و جنگ جهانی دوم را رقم بزند.

مجارستان نیز معاهده خود را داشت: تریانون. این توافق هنوز مانند استخوانی در گلوی این کشور است. این معاهده قلمروی مجارستان را متلاشی کرد و با واگذاری بسیاری از اراضی این کشور و بیرون‌راندن بسیاری از مردمش، جمعیت آن را از بین برد. وودرو ویلسون، رئیس‌جمهور وقت ایالات متحده و قهرمان مشهور خودمختاری و ارزش‌های اخلاقی هم تلاشی برای کمک نکرد. یک نسل بعد و در سال ۱۹۵۶، زمانی که تانک‌های روسی وارد مجارستان شدند تا آشکارترین جریان تازه‌شکل‌گرفته مخالفان را از بین ببرند، واشنگتن و غرب روی خود را برگرداندند.

هفته گذشته، مجارستانی‌های وطن‌پرست از اینکه اوربان با توجه به سابقه تاریخی روابط کشورشان با روسیه، به مسکو سفر کرد، دچار وحشت شدند. اما از دیدگاه او، غرب هیچ چیز خوبی به ارمغان نیاورده است. البته روسیه نیز بلاهایی به سر مجارستان آورد، اما همگی مربوط به گذشته هستند.

کرکو گفت: «اگر ترامپ بتواند حزب جمهوری‌خواه را طرفدار روسیه کند، اوربان نیز می‌تواند مجارستان را به سمت روسیه بکشاند، حتی اگر ما تجربیات بد بیشتری با روسیه داشته باشیم. تاریخ کوته‌بینانه بوده و به راحتی می‌توان آن را بازنویسی کرد».

نوک کوه یخ

این نکته حاکی از مشکل بزرگ‌تری از سوی اوربان است: او در اروپا تنها نیست، بلکه اولین از نوع خود است. گروه راست افراطی او با کمک عظیم جنبش راست افراطی طرفدار روسیه که هفته گذشته تا نزدیکی کنترل اکثریت کرسی‌های مجلس ملی فرانسه پیش رفت، پارلمان اروپا را بازسازی کرده است. رهبر جنبش راستگرای فرانسه وعده داده بود کمک این کشور به اوکراین را فلج کند. این بلوک قدرت جدید همچنین بلای جان سایر رهبران اروپایی شد.

در بریتانیا، نایجل فِراژ بر سر ماجرای برگزیت مشهور شده بود، حزب جدیدی تأسیس کرد که تمایل به بر هم زدن اوضاع داشت؛ اما این بار، او حزب محافظه‌کار بریتانیا (توری) را به اندازه بروکرات‌های اروپا یا مهاجران هدف قرار داد و تقریباً به همان اندازه موفق بود. توری‌ها بدترین عملکرد انتخاباتی خود را تجربه کردند و فراژ نیز موفق شد یک کرسی در وست‌مینستر به دست آورد. یکی از بزرگترین تشویق‌کنندگان فراژ در طول انتخابات، وزارت خارجه روسیه بود. آلمان نیز روس‌دوست‌های راست افراطی خود را دارد، خیلی سال می‌شود که روسیه برلین را تصرف کرده است.

انتخابات فرانسه

بزرگترین مهره کرملین در ایالات متحده قرار دارد. ترامپ و اوربان نه تنها عین هم فکر می‌کنند، بلکه همکاری تاکتیکی نیز دارند. اگر قبلاً بریتانیا خط مقدم اتحاد فراآتلانتیکی آمریکایی محسوب می‌شد، اکنون مجارستان منطقه فرود و منبع الهام راست افراطی آمریکاست.

برای مثال، درست پس از نشست ناتو در این هفته و کمتر از یک هفته پس از دیدار با پوتین، اوربان راهی مارآلاگو در فلوریدا خواهد شد تا با ترامپ دیدار کند. حداقل در رمان‌های جاسوسی سعی می‌شود تا با فاصله‌انداختن این دیدارها، ارتباطات خود را پنهان کنند.

به ویژه از زمان انقلاب بلشویکی در بیش از یک قرن پیش، روسیه همیشه هم‌قطاران خود را داشته است. برخی از آن‌ها احمق‌های به درد بخوری بودند که پروپاگاندای کرملین را در سراسر جهان تبلیغ می‌کردند و برخی دیگر نیز بیش از آنکه مفید باشند، احمق بودند. آنچه امروزه نگران‌کننده شده این است که احمق‌ها در بسیاری از موارد نقش محوری دارند.