به گزارش اکوایران، از آغاز جنگ در اوکراین، روسیه همکاری نزدیک‌تری با جمهوری اسلامی ایران برقرار کرده و حمایت‌های نظامی، پوشش دیپلماتیک و اطلاعاتی قابل توجهی ارائه داده است. در مقابل، تهران نیز همکاری تسلیحاتی با مسکو را افزایش داده و روایت کرملین را ترویج کرده است.

به نوشته فارن افرز، شراکت ایران و روسیه برای ناظران این دو کشور جای تعجب ندارد. تهران و مسکو از دشمنان سرسخت غرب هستند. از زمان انقلاب اسلامی ۱۳۵۷، مقامات کشور شدیداً ضدآمریکایی بوده و همواره به توطئه‌های واشنگتن برای انزوای جمهوری اسلامی و تضعیف حکومت اشاره کرده‌اند. در همین حال، ولادیمیر پوتین معتقد است که جنگ با اوکراین در واقع جنگ این کشور با ناتو بوده که قصد دارد روسیه را نابود کند. دو کشور تحت تحریم‌های بین‌المللی سختگیرانه هستند و به دنبال یافتن شرکای جدید می‌گردند.

هیچ دستورکار بین‌المللی منسجم

اما با وجود شباهت‌ها بین این دو کشور، شراکت آن‌ها می‌تواند از آنچه که در ابتدا به نظر می‌رسد شکننده‌تر باشد. ایران و روسیه دارای دشمن مشترک و ساختار سیاسی مشابهی هستند. با این حال، آن‌ها تاریخی طولانی از تنش و درگیری دارند که هرگز کاملاً از بین نرفته است. از نظر اقتصادی، هر دو از کشورهای نفتی هستند که در رقابت برای بازارهای مشابهی قرار دارند. از نظر سیاسی، بر سر این که چه کسی باید قدرت اصلی در قفقاز و آسیای مرکزی باشد، با یکدیگر درگیرند. آن‌ها همچنین رویکردهای متفاوتی به خاورمیانه دارند. در واقع، تنها هدف مشترک آن‌ها تضعیف هژمونی غرب است و هیچ دستورکار بین‌المللی منسجم دیگری ندارند. حتی در مورد واشنگتن، دچار اختلافات استراتژیک هستند. در انتخابات ریاست‌جمهوری ۲۰۲۴ آمریکا، روسیه سعی داشت به دونالد ترامپ کمک کند. در عین حال، ایران تمایلی به پیروزی او نداشت.

اکنون این احتمال وجود دارد که واشنگتن و متحدانش از این اختلافات برای ایجاد شکاف بین مسکو و تهران استفاده کنند. برای کار شاید غرب ضرورتی برای نزدیکی به هیچ‌یک از آن‌ها نبیند. در عوض، ممکن است با اعمال سیاست‌های انرژی که قیمت نفت را کاهش می‌دهد، اقتصاد دو کشور را در مقابل یکدیگر قرار دهد. با این همه، ممکن است ایران و روسیه اختلافات خود را پشت سر گذاشته و شراکتی پایدار برقرار کنند.

پیمان دولت اتریش جنگ جهانی دوم جنگ سرد

انگیزه‌های ایران و روسیه

مشکلات روسیه با غرب به آغاز دوران پساجنگ سرد بازمی‌گردد؛ زمانی که اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱ سقوط کرد، اصلاح‌طلبان طرفدار غرب تغییرات پرتحولی را برای لیبرال‌سازی سریع اقتصاد پیشنهاد دادند. اما به جای رشد گسترده اقتصادی، دهه ۱۹۹۰ به دهه‌ای دردناک برای بخش بزرگی از جامعه تبدیل شد، زیرا سرانه تولید ناخالص داخلی واقعی روسیه از سال ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۸، به میزان ۴۲ درصد کاهش یافت. نرخ فقر به رکورد ۳۵ درصد رسید. نرخ مرگ‌ومیر بالا رفت و امید به زندگی پایین آمد. روس‌ها شدیداً به شوروی و آمریکا بدبین شدند. بسیاری از آن‌ها تئوری‌های توطئه‌ای منتشر کردند که غرب قصد داشت اتحاد جماهیر شوروی را تجزیه کرده و پس از فروپاشی آن، کمک‌های اقتصادی لازم را نداد و از ضعف روسیه بهره‌برداری کرد. در نهایت، آن‌ها حمایت خود را از پوتین اعلام کردند که وعده داد ثبات را بازگرداند و قدرت مسکو را احیا کند.

مشکلات ایران با غرب نیز تاریخی طولانی دارد. ایالات متحده در سال ۱۳۳۲ از کودتای ۲۸ مرداد حمایت کرد که نخست‌وزیر منتخب ایران را برکنار و محمدرضا شاه پهلوی را به قدرت برگرداند. شاه در اوایل دهه ۱۹۶۰ انقلاب سفید را برای مدرن‌سازی اقتصادی راه‌اندازی کرد و وعده داد که این برنامه رشد و توسعه صنعتی قوی برای ایرانیان به ارمغان خواهد آورد. اما بسیاری از منافع آن نصیب طبقات بالاتر و متوسط شد. میلیون‌ها ایرانی فقیر و روستایی شاهد از هم پاشیدن زندگی خود بودند. کشور کلاً دچار آشفتگی شد که به انقلاب ۱۹۷۹ و به قدرت رسیدن جمهوری اسلامی انجامید.

ایران روسیه

بنابراین، ایران و روسیه بی‌اعتمادی عمیق و آشکاری به نظم غربی (و اصلاحات حمایت‌شده از سوی غرب) دارند. اما شباهتشان به اینجا ختم نمی‌شود. ساختار حکومت هر کشور نیز بسیار مشابه بوده و ویژگی‌هایی چون اقتصادهای دولتی و سرویس‌های اطلاعاتی قوی دارد. هر دو کشور اقتصادی ترکیبی دارند که در آن، صنایع عمده مانند انرژی و بانکداری تحت کنترل شدید مقامات امنیتی قرار دارند و به بخش خصوصی اجازه می‌دهند کسب‌وکارهایی را در سطوح پایین‌تر اداره کنند. بنگاه‌های اصلی ایران یا دولتی بوده یا تحت اداره دولت و معمولاً تحت نظارت مقامات امنیتی هستند. دو کشور حمایت طبقه کارگر را از طریق یارانه‌ها و پرداخت‌های سخاوتمندانه جلب کرده و وفاداری کارکنان طبقه متوسط را با استخدام آن‌ها در نهادهای دولتی، حفظ می‌کند.

واشنگتن که از ساختار این حکومت‌ها باخبر بوده، تحریم‌های وسیعی را وضع کرده که هدف آن‌ها نابودکردن سیستم کشورهاست. اما به طور متناقض، تجربه ایران نشان می‌دهد که تحریم‌ها به تقویت حکومت این کشورها کمک می‌کند زیرا باعث می‌شود توسعه قدرت اقتصادی خارج از نخبگان دشوار شود. ایرانیان عادی بیشتر به دولت برای منابع وابسته شده‌اند. نخبگان نیز از طریق شبکه‌های قاچاق توانسته‌اند از محدودیت‌های اقتصادی فرار کنند. شاید به همین دلیل است که کرملین سعی دارد تجربه ایران را تقلید کند. مسکو از تجربه ایران در استفاده از شرکت‌های صوری و انتقال نفت از کشتی به کشتی در آب‌های بین‌المللی بهره برده است. حتی در جولای ۲۰۲۴، وزارت آموزش‌وپرورش روسیه مطالعه اقتصاد ایران را در مدارس متوسطه این کشور معرفی کرد، چرا که مسکو خود را برای تحریم‌های دهه‌های آینده آماده می‌کند.

نیروگاه هسته ای بوشهر ایران روسیه

شراکت استراتژیک 

شراکت نظامی تهران و کرملین پیش از حمله روسیه به اوکراین شکل گرفت. این دو کشور در سال ۲۰۱۵ روابط نظامی خود را برقرار کردند؛ زمانی که روسیه برای پشتیبانی از دولت بشار اسد در سوریه وارد عمل شد. هم‌چنین ادعا شده تهران که پیش از این در حال حمایت از دمشق بود، به روسیه اجازه داد تا از یک پایگاه نظامی در داخل ایران استفاده کند تا حملات هوایی انجام دهد. همچنین دو کشور کمیسیون نظامی مشترکی تشکیل دادند تا تعاملات سطح‌بالا بین فرماندهان، آموزش پرسنل و تأمین تسلیحات تسهیل شود.

اما از سال ۲۰۲۲ به بعد، مسکو و تهران همکاری‌های دفاعی خود را به سطح جدیدی رسانده‌اند. روسیه موافقت کرده که هواپیماهای جنگنده، هلیکوپترهای تهاجمی، هواپیماهای آموزشی و سیستم‌های راداری به تهران ارسال کند. همچنین، مسکو قابلیت‌های سایبری و اطلاعاتی خود را نیز با ایران به اشتراک گذاشته است.

ایران و روسیه فراتر از مسائل متعارف نظامی، در هر زمینه‌ای که برای سرنگونی غرب لازم است، با یکدیگر همکاری می‌کنند. کرملین اطلاعات و فناوری‌های محرمانه‌ای را برای کمک به توسعه سلاح‌های خاص به تهران ارائه داده است. روسیه از کرسی و حق وتوی خود در شورای امنیت سازمان ملل برای محافظت از ایران استفاده می‌کند. مسکو اطلاعات را به گروه‌های مقاومت متحد ایران از جمله حماس، حزب‌الله و حوثی‌ها ارائه داده و تسلیحات برای آن‌ها ارسال می‌کند. روسیه حتی فناوری‌های پیشرفته نظارتی را در اختیار ایران قرار داده است.

ایران روسیه

همکاری اقتصادی بین دو کشور نیز در روند صعودی قرار دارد. در سال ۲۰۲۳، تهران توافقنامه تجارت آزاد با اتحادیه اقتصادی اوراسیا به رهبری روسیه را امضا کرد و دعوت‌نامه پیوستن به بریکس را پذیرفت. روسیه صادرات غلات خود به ایران را افزایش داد. هر دو کشور مکانیزم انتقال بین‌بانکی ایجاد کرده تا بتوانند مستقیماً با روبل و ریال تجارت کنند و تحریم‌های غربی که مانع استفاده از یورو یا دلار می‌شود را دو بزنند. آن‌ها همچنین درباره ایجاد کریدور حمل‌ونقل بین‌المللی شمال-جنوب بحث کرده‌اند؛ مسیری که از طریق دریای، راه‌آهن و جاده، هند، ایران و روسیه را به هم متصل می‌سازد.

دوستی عجیب و غریب

ممکن است ایران و روسیه طی سال‌های آینده به یکدیگر نزدیک‌تر شوند، اما افزایش همکاری تضمین‌شده نیست. با تمام نقاط‌قوتی که دارند، ائتلاف روسیه و ایران دارای تناقضات ذاتی، بی‌اعتمادی متقابل و منافع رقیب است که می‌تواند دوام آن را تهدید کند.

یکی از بزرگترین موانع، تاریخ مشترک ایران و روسیه است. این دو کشور که از طریق دریای خزر به یکدیگر متصل هستند، قرن‌ها به عنوان رقبای امپریالیستی با هم در رویارویی بوده‌اند. نیروهای شوروی در جنگ جهانی دوم بخشی از ایران را اشغال کرده و ایران در بسیاری از دوران جنگ سرد، بخشی از اردوگاه غربی بود. البته بعد از انقلاب اسلامی این وضعیت تغییر کرد؛ اما رهبری جدید ایران علاقه‌ای به هم‌پیمانی با اتحاد جماهیر شوروی سکولار نداشت. رهبر وقت ایران از واشنگتن متنفر بود، اما چندان علاقه‌ای به مسکو نداشت و آن را «شیطان کوچک» می‌نامید.

جهادی چچنی

پس از پایان جنگ سرد، دو کشور در فضای پساشوروی به توافقات ناخوشایند دست یافتند. در اوایل دهه ۱۹۹۰، ایران به مسلمانان چچنی که برای استقلال از روسیه می‌جنگیدند، روی ظسردی نشان داد، با وجود اینکه قانون اساسی ایران از «تعهد برادری به همه مسلمانان و حمایت بی‌دریغ از مستضعفان» سخن می‌گفت. این دو کشور در اوایل دهه ۲۰۰۰ و زمانی که ارمنستان و آذربایجان درگیر شدند، با احتیاط به یکدیگر چشم دوختند. در برخی زمینه‌ها، آن‌ها اکنون در حال رقابت هستند. از جنگ دوم قره‌باغ در سال ۲۰۲۰، مسکو سعی داشته به باکو کمک کند تا کریدوری میان آذربایجان و ترکیه بسازد. در عین حال، تهران تلاش کرده تا مانع آن شود، زیرا می‌ترسد که این کریدور دسترسی مستقیم آن به ارمنستان را قطع کرده و نفوذ منطقه‌ای ایران را کاهش دهد.

ایران و روسیه در خاورمیانه نیز دیدگاه‌های متفاوتی دارند. برای مثال، ایران و اسرائیل دشمنان قسم‌خورده هم هستند؛ اما روسیه رابطه‌ای قوی با اسرائیل دارد. درست است که از آغاز جنگ غزه، پوتین انتقاداتی از اسرائیل داشته و حتی نمایندگانی از حماس پذیرفته و همچنین تسلیحات روسی به بسیاری از دشمنان منطقه‌ای اسرائیل ارسال شده است. اما بیش از یک میلیون اسرائیلی به زبان روسی سخن می‌گویند و این امر به مسکو امکان نفوذ بر اسرائیل را داده و دلیلی شده تا به امنیت این رژیم اولویت‌دادن بدهد. اسرائیل نیز در عوض، به منافع روسیه در سوریه توجه کرده است. مسکو همچنین برای دستیابی به سرمایه‌های منطقه خلیج فارس و انتقال سرمایه‌های تحت تحریم روسی از طریق مؤسسات بانکی منطقه، روابط نزدیکی با کشورهای عربی خاورمیانه برقرار کرده است. این نیازها طبیعتاً روسیه را به شکایات کشورهای عربی در مورد رفتار ایران حساس‌تر می‌کند.

ایران و روسیه نه تنها منافع ژئوپلیتیکی متفاوتی دارند. به رغم صحبت‌هایشان درباره شراکت‌های تجاری، هر دو نهایتاً به صنایع سوخت‌های فسیلی خود وابسته‌اند. چون تحریم‌های غربی امکان دادوستد آن‌ها به تمام جهان را محدود ساخته، دو کشور مجبورند نفت خود را در تعداد انگشت‌شماری از بازارهای مشترک بفروشند. ممکن است این رقابت به زودی تشدید شود؛ زیرا چین که بزرگترین این بازارها به شمار می‌رود، در حال تجربه رکود اقتصادی بوده که ممکن است تقاضا برای انرژی را کاهش دهد.

نفت روسیه پاکستان بندر کراچی

نهایتاً در سطحی بنیادی‌تر، ایران و روسیه فرهنگ‌های استراتژیک متفاوتی دارند. در بیشتر قرن بیستم، مسکو یکی از دو ابرقدرت جهانی را رهبری می‌کرد و همچنان نوستالژی آن را دارد. اگرچه تهران نیز رویای هژمونی را در سر می‌پروراند، اما این آرزوها شدیداً منطقه‌ای هستند و بیشتر از اینکه از تمایل برای تسلط نشئت بگیرد، انگیزه رهبران ایران از روی تنفر است. ایرانی‌ها قرن‌ها احساس کرده‌اند که توسط کشورهای قدرتمند، از جمله روسیه، استثمار شده‌اند. در دهه ۲۰۱۰، مسکو با تحریم‌های غربی برای فشار به ایران جهت محدودکردن برنامه هسته‌ایش همکاری کرد.

روابطی که به جدایی ختم می‌شوند

در حال حاضر، غریزه واشنگتن این بوده که ایران و روسیه را مشترکاً در یک محور تهدیدکننده منافع آمریکا قرار دهد. اما با توجه به تفاوت‌های فراوان این دو کشور، باید آن‌ها را همان‌طور که هستند، یعنی شرکایی موقت و نه بازیگران یک‌پارچه، در نظر گرفت.

شاید دولت آتی آمریکا با استفاده دقیق‌تر از تحریم‌ها شروع کند. کشورهای مانند ایران و روسیه به از دست دادن درآمدهای خارجی بسیار حساس هستند. 

نفت ایران

با این حال، دولت بایدن اولویت را به ثبات بازارهای انرژی داده تا فشار کامل بر ایران و روسیه وارد کند؛ بنابراین این دو کشور توانسته‌اند تولید خود را حفظ کنند. اما در دنیای امروز که ظرفیت‌های مازاد در آن وجود دارد، احتمالاً دولت آتی ایالات متحده رویکرد تهاجمی‌تری را در قبال کاهش درآمدهای نفتی و گازی تهران و مسکو در پیش بگیرد. اگر واشنگتن نظارت بر تحریم‌ها را تشدید کند، ریسک چین برای خرید نفت این دو کشور بالا می‌رود و به این ترتیب، درآمدهای ایران و روسیه کاهش می‌یابد. اعمال دقیق‌تر سقف قیمتی که ایالات متحده و سایر کشورهای گروه ۷ در سال ۲۰۲۲ بر نفت روسیه اعمال کردند، همین اثر را خواهد داشت و هر گونه تلاش دیگر ایالات متحده برای کاهش قیمت نفت نیز همین نتیجه را خواهد داشت.

همچنین دولت آتی ایالات متحده احتمالاً به دنبال برجسته‌کردن تضاد منافع دو کشور بیافتد. به عنوان مثال، کمپین‌های هدفمند اطلاعاتی نشان می‌دهند که روسیه از اولویت‌های عربستان سعودی و امارات متحده عربی در خاورمیانه، به جای اولویت‌های ایران حمایت می‌کند. غرب همچنین روابط پایدار روسیه با اسرائیل را برجسته خواهد کرد. در برخی موارد، غرب احتمالاً اطلاعاتی که این تنش‌ها را آشکار می‌سازد، به بیرون درز دهد.

 برای قرن‌ها، رابطه مسکو و تهران دچار تنش بوده و دلایل خوبی برای این تنش‌ها وجود دارد. به نظر می‌رسد در آینده استراتژی ایالات متحده کمک به تشدید این تنش‌ها خواهد بود، نه نادیده‌گرفتن آن‌ها.