6 فاکتور سیاست خاورمیانهای جدید آمریکا؛ ترامپ معامله نیکسون-پکن را با تهران تکرار. میکند؟
اکوایران: 6 فاکتور سیاست خاورمیانهای ترامپ را شکل خواهد داد.
به گزارش اکوایران، در حالی که دونالد ترامپ رئیس جمهور منتخب کابینه و مشاوران کلیدی خود را انتخاب میکند، سوابق منصوبان وی و اولین دوره ریاست جمهوری او سرنخهایی از استراتژی بالقوه او برای خاورمیانه ارائه میدهد. انتخابهای او چه جهتگیری را نشان میدهد؟
اول، انتخابهای او برای پنتاگون، وزارت امور خارجه، مشاور امنیت ملی، فرستاده ویژه در خاورمیانه، و سفیر در اسرائیل، همگی وابستگی قوی، در برخی موارد ریشه الهیاتی، به اسرائیل دارند و به روابط ایالات متحده و اسرائیل تعهد دارند.
به نوشته ریسپانسیبل استیتکرافت، در مراسم شورای ملی اسرائیل جوان در سال 2019، منتخب ترامپ برای وزیر دفاع، پیت هگزث، که وابسته به گروههایی است که به عنوان ناسیونالیست مسیحی شناخته میشوند، اظهار داشت: «صهیونیسم و آمریکاگرایی خط مقدم تمدن و آزادی غرب هستند». در همین حال، مایک هاکبی، فرماندار سابق آرکانزاس، منتخب ترامپ برای سفیر آمریکا در اسرائیل، به اعتقاد انجیلی مسیحی پایبند است که بازگشت یهودیان به اسرائیل منطبق با روایت کتاب مقدس است. او میگوید: «هر چیزی که من بهعنوان یک مسیحی پذیرفتهام، ریشه در وعدههایی دارد که خدا به قوم یهود داده است.»
در دولت اول ترامپ، افرادی با انگیزه مذهبی قوی در نقشهای کلیدی امنیت ملی، مانند ژنرال مایکل فلین، مشاور سابق امنیت ملی وجود داشتند، اما نه به اندازهای که در ترکیب فعلی دیده میشود. دیگران، مانند انتخاب ترامپ برای وزیر امور خارجه، مارکو روبیو، و سفیر سازمان ملل، الیز استفانیک، کمتر بر مضامین دکترینی خاص تکیه میکنند، اما نه تنها از اسرائیل بلکه از سیاستهای دولت فعلی آن نیز حمایت میکنند.
انتخاب ترامپ به عنوان فرستاده ویژه در خاورمیانه، استیون ویتکاف، یکی از حامیان سرسخت اسرائیل، یک کارمند صرف برای ترامپ نیست، بلکه دوست نزدیک رئیس جمهور منتخب است که با او گلف میکند و به نظر میرسد ترامپ با او به عنوان یک فرد برابر رفتار میکند. هنگامی که یک فرستاده ویژه برای موضوعی وجود دارد، به خصوص که یکی از نزدیکان به کاخ سفید باشد، وزارت امور خارجه اغلب در مورد آن موضوع حاشیهای میشود. بنابراین هر فکری که روبیو در مورد اسرائیل و مسائل اسرائیل و فلسطین فکر میکند ممکن است تا حد زیادی بیربط باشد و در این موضوعات، او اساساً یک نظارهگر خواهد بود.
نتیجه این است که در چهار سال آینده، اسرائیلیها احتمالاً احساس آزادی نسبی خواهند داشت تا هر طور که میخواهند عمل کنند، هم در حیاط خلوت خود و هم در سراسر منطقه. افراد مورد بحث در بالا از مدافعان سرسخت اسرائیل هستند، از طیف کسانی که به موضوع از دیدگاه استراتژیک نگاه میکنند، تا کسانی که دفاع از اسرائیل را از دریچه کتاب مقدس و جهان بینی تضاد تمدنها میبینند.
غایب بزرگ
دوم، جارد کوشنر – که بهخاطر ابتکار «معامله قرن» در خاورمیانه شناخته میشود – به طور قابل توجهی در فهرست غایب است و به رسانهها گفته است که قصد دارد بر منافع تجاری خود تمرکز کند. با این حال، در خانواده ترامپ، مرز بین تجارت و دولت همیشه مبهم بوده است، بنابراین ممکن است شاهد بازگشت او در یک نقش رسمی یا نیمه رسمی باشیم، به ویژه از آنجا که هدف یک ابتکار جدید برای فلسطینیها احتمالاً صلح اقتصادی خواهد بود تا سیاسی.
طرح قبلی او میتوانست با بازنگریهای ضروری ناشی از ویرانیهای غزه دوباره ظاهر شود. در واقع، با توجه به رد فعلی راهحل دو کشوری توسط اسرائیل، طرح کوشنر تنها بازی ممکن خواهد بود.
در سطحی پایینتر، انتظار میرود برایان هوک همانند بیشتر دورههای دولت قبلی ترامپ، مرد اصلی در امور ایران باشد و جوئل ریبورن ممکن است به وزارت خارجه یا به احتمال زیاد شورای امنیت ملی بپیوندد و به طور بالقوه جایگزین برت مک گورک به عنوان هماهنگ کننده خاورمیانه شود. مک گورک در دوره اول ریاست جمهوری ترامپ از شورای امنیت استعفا داد، تا حدی به دلیل طرح ترامپ برای خروج از سوریه، که بازگشت او را بعید میکند، هرچند که اگر مشاور امنیت ملی جدید، مایک والتز، بخواهد تا حدودی تداوم کارمندان شورای امنیت ملی را حفظ کند، حضور او در دولت غیرممکن نیست.
سوم اینکه معاهده دوجانبه با عربستان سعودی توسط بایدن مذاکره شده است و اکنون این به ترامپ بستگی دارد که کار را تمام کند. در حالی که ممکن است تصویب به دلیل مخالفت دموکراتها همچنان با چالشهایی روبرو باشد، این مانع اکنون بسیار کمتر شده است، به خصوص اگر اسرائیل از آن حمایت کند. در دوران ترامپ، احتمال دادن امتیاز به ریاض در مورد انرژی هستهای نیز بیشتر است.
اینکه اسرائیل از این معاهده حمایت کند یا نه، بستگی به این دارد که چگونه محمد بن سلمان، ولیعهد، موضعگیریهای تند خود در این ماه درباره نسل کشی اسرائیل را دنبال کند. کوشنر یک واسطه کلیدی خواهد بود.
مسئله ایران
چهارم، مسئله ایران است. تهران محتاطانه عمل کرده و حتی به پیام محرمانه بایدن در مورد هشدار نسبت به توطئه ترور علیه ترامپ پاسخی مثبت داده است. ایران تمایل خود را برای کاهش خطر جنگ با ایالات متحده نشان میدهد، به ویژه با وجود تعهد مجدد ترامپ به «فشار حداکثری».
سوال کلیدی برای ایالات متحده این است که آیا ترامپ احتمال جنگ با ایران را بیشتر خواهد کرد، یا با دادن چک سفید به اسرائیل یا ایجاد این تصور که این کار را کرده است. ترامپ مشتاق جنگ به نظر نمیرسد و اگر معتقد باشد که میتواند با ایران به توافق هستهای دست یابد، احتمالاً آن را دنبال خواهد کرد، به خصوص اگر موضع ضد چین در دولت او قوی شود.
علیرغم ترور سردار قاسم سلیمانی توسط ترامپ در سال 2020، ایران احتمالاً برای مذاکره با او گشوده خواهد بود، آن هم در حالی که ترامپ تمایل خود را برای شیفت بین شیوه قهری و دیپلماسی جسورانه در برخورد با دشمنان سنتی ایالات متحده نشان داده است.
پنجم، این سوال وجود دارد که آیا ترامپ از میراث خود در مذاکرات خروج از افغانستان محافظت خواهد کرد و از توافق دولت بایدن با عراق برای بازگرداندن نیروهای آمریکایی از عراق – و احتمالاً از سوریه - پیروی خواهد کرد. این امر مستلزم آن است که وی به نوعی از دیپلماسی که با طالبان داشت ادامه دهد، مگر اینکه مشاوران وی، به ویژه والتز، که به شدت از عقب نشینی انتقاد میکند، برای سیاست تهاجمیتر، احتمالاً شامل حملات نظامی، فشار بیاورند.
اگر دولت ترامپ موضع جنگ طلبانهای در قبال ایران اتخاذ کند، نیروهای آمریکایی در عراق و سوریه ممکن است با هدف گیری بیشتر از سوی گروههای متحد با ایران مواجه شوند که میتواند به فشار در واشنگتن برای پاسخ نظامی قوی منجر شود و به طور بالقوه باعث تشدید چرخه خشونت شود. از سوی دیگر، ایران ممکن است رویکرد محتاطانهتری اتخاذ کند.
این ما را به ششمین و آخرین متغیر میرساند: غیرقابل پیش بینی بودن ترامپ. حتی اسرائیلیها نگرانند که اگر ترامپ فکر کند که چیزی به نفعش است، ممکن است از انتظاراتی که از او دارند فاصله بگیرد.
احتمال همراهی کنگره در توافق ایران
نکته مهم این است که اگر اکنون جمهوریخواهان واقعاً حزب او باشند، اگر ترامپ تصمیم بگیرد آنها را با تعامل با ایران و توافق احتمالی غافلگیر کند، نیازی به نگرانی در مورد پایگاه خود یا جمهوریخواهان کنگره نخواهد داشت. در این صورت، همانند نیکسون در چین، ترامپ هنگام تصمیم گیری کمتر تحت فشار جمهوری خواهان خواهد بود.
در نهایت، باید پیامدهای داخلی را از دو جهت در نظر بگیریم: اول، سرکوب اعتراضات علیه سیاست اسرائیل، به ویژه در محوطه دانشگاهها. دوم، احتمال حمله تروریستی به آمریکا در تلافی حمایت این کشور از اسرائیل. این میتواند جوء اسلام هراسی در داخل و مداخله در خاورمیانه را دوباره شعله ور کند.
جهتی که دولت ترامپ در نهایت در خاورمیانه در پیش میگیرد تا حد زیادی به این بستگی دارد که آیا او غرایز خود را برای جدایی از منطقه، به ویژه خروج نظامی، و وعدههای داده شده در طول مبارزات انتخاباتیاش را دنبال میکند یا به مشاوران جنگطلبتر خود گوش میدهد.
در واقع، سیاستهای خاورمیانهای او احتمالاً عناصر مداخلهجویانه و خوددارانه را در هم میآمیزد که منجر به همان غیرقابلپیشبینیبودن و گاهی اوقات مانورهای نامنسجمی میشود که در دوره اول ریاست جمهوری او شاهد بودیم.
تیتر یک در اکوایران
پربینندهترینها
-
چگونه چرخش بزرگ بن سلمان جهان را تغییر داد؟
-
پیشروی نیروهای روسیه با سرعتی بیسابقه در اوکراین
-
خیز بن سلمان برای تصاحب غولهای آمریکا
-
چهره جدید عربستان؛ آیا ریاض به پکن خاورمیانه تبدیل میشود؟
-
بازار خودرو نگران شد، قیمت پرید / سایپا بالاخره این خودرو را تحویل می دهد؟
-
فاصله یک قدمی شاخص کل بورس تهران با مقاومت حساس تاریخی
-
نتانیاهو از توافق با حزبالله خبر داد/ سه دلیل آتشبس: پای تهران در میان است؟
-
افزایش حقوق حداقلبگیران به قیمت حذف یارانه دهک نهم؟
-
پشتپرده بحران بازار کره/ ایران جورکش روسیه شد