به گزارش اکوایران، فرید زکریا این هفته در روزنامه واشنگتن‌پست نوشت که یکی از درس‌های سقوط بشار اسد، رئیس‌جمهور سوریه این بوده که روسیه، حامی اصلی اسد، ضعیف‌تر از آن چیزی است که فکر می‌کنیم.

به نوشته المانیتور، اما حتی پیش از سقوط اسد، با توجه به هزینه‌های مسکو در جنگ اوکراین و تحریم‌های بین‌المللی تحت رهبری ایالات متحده، همراه با تحولات اخیر خاورمیانه، هیچ‌کس باور نداشت که روسیه قوی است.

اما داستان تنها به ضعف روسیه محدود نمی‌شود. برای ولادیمیر پوتین، اقداماتش در سوریه به هم‌زمانی دست‌کم یک دست ضعیف و آنچه که امیدوار است یک تغییر وضعیت با دونالد ترامپ باشد، مرتبط است؛ تغییری که می‌تواند در جنگ اوکراین و شاید روابط با ایران نیز تاثیر بگذارد.

تا روزهای آخر، اگر نه ساعت‌های آخر، در سوریه این امکان وجود داشت که اسد در دمشق و منطقه علوی‌نشین خود پناه بگیرد. او ده‌ها هزار نیروی وفادار داشت که عمدتاً از علوی‌ها بودند و می‌توانستند با نیروهای تکفیری سنی که توسط هیئت تحریرالشام رهبری می‌شدند بجنگند.

ایستادن یا تسلیم در برابر این نیروها نه تصمیم اسد و نه تصمیم ایران بود. تعیین‌کننده نهایی نتیجه نبرد نیروی هوایی روسیه به شمار می‌رفت و به خواست پوتین بستگی داشت. پوتین تصمیم خود را در آخرین ساعات بحرانی نزدیک به پایان جنگ پنهان نگه داشت و سپس به اسد گفت هواپیماهای روسی، به جز یکی که او را به مسکو می‌برد، در پناهگاه‌های خود باقی می‌مانند. بازی دیگر تمام شده بود.

این ترکیبی از واقع‌گرایی و ضعف برای پوتین بود. بله، دیگر مثل سال ۲۰۱۴ نیست که مداخله روسیه از شکست و فروپاشی دولت سوریه در برابر نیروهای شورشی تکفیری جلوگیری کرد. زمانه، شرایط و تصمیمات تفاوت داشت. در اتخاذ این تصمیم در مورد اسد، نگاه پوتین به ترامپ بود. شاید او امید داشت که اقداماتش در سوریه حسن‌نیتی تفسیر شده و نشان دهد که با یک یا دو تماس تلفنی، می‌تواند کمی از آشفتگی سوریه برای دولت آمریکا بکاهد.

پس‌لرزه سقوط اسد در آنکارا و تهران

سقوط دولت اسد و خروج ایران، نقش‌ها و نفوذ اسرائیل و ترکیه را گسترش داده که در حال تثبیت موقعیت خود در کشور هستند. بسته به اینکه چه اتفاقی بیافتد، هنوز ممکن است روسیه در این معادله نقش داشته باشد. به نظر می‌رسد پوتین ذهنش باز باشد. در حالی که از حضور هوایی خود می‌کاهد، شاید پایگاه دریایی و بندر لاذقیه را به عنوان برگ برنده‌ای برای آینده نگه دارد. یا ممکن است آن را نیز در چهارچوب تعاملاتش با دولت ترامپ فدا کند.

شورش سوریه ایران سوریه

یکشنبه گذشته، ابومحمد الجولانی، رهبر هیئت تحریرالشام فرصتی برای ایجاد یک رابطه جدید به پوتین پیشنهاد کرد. الجولانی همچنین در پی اجتناب از درگیری با اسرائیل بوده که تمامی پایگاه‌های نظامی و تجهیزات تحت کنترل اسد و دولت سوریه را نابود کرده و به دنبال ایجاد تعاملات بلندمدت جدید با دروزی‌ها و کردهای سوریه است.

خروج اسد، ایران و حزب‌الله از سوریه برای اسرائیل اتفاق خوبی به شمار می‌رود. اما علی‌رغم کلمات امیدوارکننده الجولانی تا به حال مبنی بر تمایل به آرامش با اسرائیل و تبلیغ تحمل اقلیت‌ها در کشور، ظهور هیئت تحریرالشام در این کشور برای تل‌آویو نگران‌کننده است.

به نظر می‌رسد رهبران اسرائیل نسبت به برخی غربی‌ها که تحول نگاه و رویکرد جولانی را باور کرده‌اند، کمتر خوشبین هستند. اسرائیل در سوریه توقف نکرده است. در عوض، این رژیم مسیر خود را تغییر داده و سریعاً در حال گسترش حوزه نفوذ خود بوده تا هیئت تحریرالشام یا بازگشت هر نیروی متخاصم دیگر به دمشق را کنترل کنند.

ابومحمد الجولانی

اتحاد احتمالی اسرائیل با کردها خبر بدی برای رجب طیب اردوغان، رئیس‌جمهور ترکیه محسوب می‌شود. هدف اردوغان نهایتاً نابودکردن هرگونه احتمال خودمختاری کردهاست و نیروهای نیابتی سوریش در هماهنگی با تصرف دمشق توسط هیئت تحریرالشام، علیه کردها حرکت کرده‌اند. او امید دارد که ترامپ به حمایت از کردها پایان دهد، اما این موضوع قطعی نیست. رویکرد اسرائیل یک بازدارنده برای جاه‌طلبی‌های اردوغان به شمار می‌رود.

این‌ها باعث می‌شود که اردوغان و الجولانی از پوتین دوری نکنند، چرا که او می‌تواند به عنوان واسطه‌ای مفید میان اردوغان و بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل در مورد سوریه عمل کند؛ همانطور که در گذشته این‌گونه بوده است.

پوتین در اوکراین اعتبار و وجهه خود را از دست داده است. با تأمین خروج آرام اسد، او بخش‌هایی از آن اعتبار را باز پس گرفته و شاید با آن، جایی در میز مذاکره برای معاملات بزرگتر در مورد اوکراین و ایران، با پیامدهای و مخاطرات بالاتر کسب کرده باشد.