به گزارش اکوایران، سقوط اسد در سوریه همه دنیا را غافلگیر کرد، اما ماشین تبلیغاتی ولادیمیر پوتین یکی از اولین بخش‌هایی بود که واکنش نشان داد. پس از نه سال شیطانی نشان دادن بی‌وقفه تمامی نیروهای ضد اسد به عنوان «تروریست»، تلویزیون کرملین ناگهان شروع به توصیف آنها به شیوه‌ای بسیار محترمانه‌تر به عنوان «گروه‌های اپوزیسیون مسلح» کرد. در عین حال، مقامات مسکو نیز خیلی زود گفتند که شورشیان جدید در واقع رادیکال‌های مذهبی خطرناک نیستند، بلکه شرکای بالقوه‌ای کاملاً محترم هستند که روسیه می‌تواند با آنها معامله کند.

ناجی اسد و تغییر ‌یک‌شبه گفتمان کرملین

به نوشته شورای آتلانتیک، این تغییر ‌یک‌شبه در گفتمان کرملین چندان شگفت‌انگیز نیست. در نهایت، پوتین برای مذاکره با حاکمان جدید سوریه به دنبال توافقی است که به او این امکان را بدهد که کنترل بر پایگاه‌های دریایی و هوایی که برای منافع روسیه در سراسر آفریقا و خاورمیانه حیاتی هستند، حفظ کند. با این حال، اهمیت تغییر ناگهانی لحن روسیه را نمی‌توان نادیده گرفت.

روسیه سوریه حمیمیم

مداخله روسیه در سوریه اولین عملیات نظامی بزرگ این کشور خارج از مرزهای اتحاد جماهیر شوروی سابق از زمان فروپاشی آن بود. این عملیات به قیمت گزافی تمام شد، به‌طوری که پوتین ده‌ها میلیارد دلار در یک نیروی ترکیبی از مشاوران نظامی، واحدهای مزدور، دارایی‌های دریایی و نیروی هوایی سرمایه‌گذاری کرد که وظیفه داشتند از حکومت سابق سوریه پشتیبانی کنند. برای مدت طولانی، به نظر می‌رسید که این ریسک به‌خوبی نتیجه داده است. پوتین به طور گسترده به عنوان ناجی بشار اسد شناخته شد و توانست از این جایگاه جدید خود برای گسترش نفوذ روسیه در سراسر منطقه استفاده کند.

عملیات‌های روسیه در سوریه پوشش گسترده‌ای در فضای اطلاعاتی کنترل‌شده این کشور پیدا کرد. رسانه‌های کرملین بیشتر از دهه گذشته جنگ در سوریه را به عنوان نمادی از بازگشت روسیه به وضعیت قدرت‌های بزرگ مطرح می‌کردند و کارشناسان مسکو معمولاً کمپین نظامی این کشور را به عنوان یک جنگ صلیبی راستین علیه توطئه‌های غربی و نیروهای تروریستی معرفی می‌کردند. مستندهای بی‌پایان، تورهای تبلیغاتی و حتی یک کنسرت کلاسیک در میان خرابه‌های کشوری که توسط بمباران‌های هوایی روسیه ویران شده بود، برگزار شد. حالا به نظر می‌رسد که همه این‌ها فراموش شده است، زیرا کرملین در تلاش است تا خود را با قدرت‌های جدید حاکم در دمشق تطبیق دهد.

چمدان‌هایی که باز نشد

آمادگی پوتین برای واگذاری کل موقعیت تبلیغاتی خود در سوریه و پذیرفتن آرام واقعیت‌های جدید نظامی احتمالا به غرب کمک کند تا ترس فلج‌کننده خود از تشدید بحران اوکراین توسط روسیه را کنار بگذارد. از زمانی که حمله تمام‌عیار روسیه به اوکراین تقریباً سه سال پیش آغاز شد، واکنش غرب تحت تأثیر نگرانی‌هایی بوده که حمایت از اوکراین ممکن است روسیه را به تشدید خشونت خود سوق دهد و منجر به گسترش جنگ شود. پوتین به‌طور ماهرانه‌ای از این ترس‌ها، با استفاده از تهدیدات هسته‌ای و هشدارها درباره خطوط قرمز روسیه بهره‌برداری کرده است، تا تحویل کمک‌های نظامی غرب به کی‌یف را محدود کند و محدودیت‌های بی‌معنا برای توانایی اوکراین در دفاع از خود وضع کند.

این احتیاط بیش از حد غربی بسیاری در کی‌یف را خشمگین کرده است، به ویژه به این دلیل که اوکراین به‌طور مکرر تهدیدات روسیه را بی‌پایه و اساس نشان داده است. زمانی که پوتین در سپتامبر ۲۰۲۲ تهدید کرد که از سلاح‌های هسته‌ای برای دفاع از تصرفات خود در اوکراین استفاده خواهد کرد و گفت «من شوخی نمی‌کنم»، اوکراین بلافاصله تهدیدش را به چالش کشید و شهر استراتژیک خرسون را آزاد کرد. به جای استفاده از چمدان هسته‌ای خود، پوتین تنها دستور داد که نیروهای شکست‌خورده‌اش از رودخانه دنیپرو عقب‌نشینی کنند. به همین ترتیب، زمانی که اوکراین به هشدارهای کرملین توجه نکرد و حدود یک‌سوم از کل ناوگان دریایی سیاه روسیه را غرق کرد یا به آن آسیب رساند، پوتین از سلاح‌های هسته‌ای استفاده نکرد. در عوض، او دستور داد که کشتی‌های جنگی باقی‌مانده‌اش از کریمه اشغال‌شده توسط روسیه به بنادر امن‌تر روسیه عقب‌نشینی کنند.

جنگ اوکراین

بزرگترین ضربه به افسانه تشدید تنش اجتناب‌ناپذیر روسی در تابستان 2024 وارد شد، زمانی که اوکراین با عبور از قرمزترین خط قرمز روسیه به خود این کشور حمله کرد. هنگامی که نیروهای اوکراینی از مرز عبور کرده و بخش‌هایی از استان کورسک روسیه را اشغال کردند، واکنش پوتین قابل توجه بود. او هیچ تلاشی برای بسیج هموطنانش علیه مهاجم خارجی نکرد و از تهدید جنگ هسته‌ای قریب‌الوقوع خبری نبود. در واقع، کاملاً برعکس این بود. به جای افزایش خطرات، پوتین عمداً تصمیم گرفت که تمام حمله اوکراین را به عنوان یک «تحریک» جزئی کم‌اهمیت جلوه دهد.

واکنش ضعیف پوتین به سقوط متحد سوری‌اش، بشار اسد، یک یادآوری به موقع است که ترس‌های غربی از تشدید تنش روسیه اغراق‌آمیز است. در واقع، هرگاه پوتین خود را با یک حریف قاطع مواجه می‌بیند، عقب‌نشینی می‌کند. مانند همه زورگویان، او می‌خواهد با ارعاب قربانیان خود را تحت فشار قرار دهد. با این حال، همانطور که بارها در اوکراین مشاهده کرده‌ایم، تهدیدات او تقریباً همیشه توخالی است.

حقیقت پشت نمایش قدرت‌ بزرگ پوتین 

این خبر خوبی برای حامیان استراتژی «صلح از طریق قدرت» است، از جمله کسانی که در دولت آینده ترامپ حضور دارند. توانایی پوتین در ارعاب غرب بزرگترین موفقیت او در کل جنگ اوکراین بوده است، اما اکنون باید کاملاً روشن شده باشد که رجزخوانی روسیه بر پایه بلوف استوار است.

عدم توانایی کرملین در نجات متحد سوری‌اش حقیقت پشت نمایش قدرت‌ بزرگ پوتین را آشکار کرده است. نیروی نظامی روسیه اکنون به وضوح درگیر حمله مداوم به اوکراین است و پوتین در موقعیتی بسیار ضعیف‌تر از آن چیزی است که دوست دارد ما باور کنیم. به طور اساسی، او همچنین بیش از حد قادر است که تبلیغات خود را تغییر دهد و تاریخ را هرگاه که لازم باشد بازنویسی کند. اگر با احتمال شکست نظامی در اوکراین مواجه شود، دلایل زیادی وجود دارد که نشان می‌دهد دوباره عقب‌نشینی خواهد کرد و در عین حال دستور خواهد داد که ماشین رسانه‌ای‌اش برای حفظ آبروی او تلاش کند.