به گزارش اکوایران؛ در حالی که آفریقا به صحنه رقابت قدرت‌های جهانی تبدیل شده، مدیران ایرانی همچنان در سردرگمی انتخاب بازار هدف و ناآمادگی برای حضور بین‌المللی گرفتارند. امیرحامد رضائی، کارشناس بازرگانی با آفریقا، معتقد است که بدون چالاکی، دانش روز و برنامه‌ریزی حرفه‌ای، ایران شانسی برای موفقیت در این قاره ندارد. او می‌گوید دولت اگر به‌دنبال پایان «آفریقا گریزی» است، باید ابتدا تکلیف خود را در حمایت از بخش خصوصی مشخص کند. او همچنین تاکید می‌کند: مدیران ایرانی نه‌تنها برنامه‌ای برای ورود به آفریقا ندارند، بلکه حتی از ناآگاهی خود نیز بی‌خبرند. 

آفریقا گریزی

 امیرحامد رضائی ،تحلیل گر بازاریابی بین المللی و کارشناس بازرگانی با آفریقا در یادداشتی که در اختیار «اکوایران»قرار داده است. نوشته است: معاون رییس جمهوری از آفریقا گریزی شکایت دارد و میگوید متاسفانه نگاه آفریقا گریزی در ذهن برخی مدیران دولتی و خصوصی ما وجود دارد و ما سفیر علمی میخواهیم. جمله و شاید شعار قشنگی است، جمله ای که شاید در هر کشوری مفهوم پایان آفریقا گریزی و ورود به دوران فعالیت های علمی و تخصصی در تعامل بازرگانی با آفریقایی ها باشد اما شاید خوش بینانه ترین پیش بینی ها هم باوری به بیش از دو برابر شدن رقم تعاملات ناچیز بازرگانی کنونی با آفریقا نداشته باشند و همان مدیران بخش های دولتی و خصوصی در کنار آفریقا گریزی ذاتی خود، نمی دانند که چه کنند و حتا از همین ناآگاهی خود نیز بی اطلاعند!!

آفریقا که به واقع آشیانه فرصت های راهبردی یگانه قابل اداره برای ایرانی ها و آینده کسب و کارهای ایرانی می باشد، سرزمینی است رو به پیشرفت با جمعیتی جوان و زیرساختی غیرصنعتی که همه رقبای جهانی از مشرق زمین افسانه ای تا غرب وحشی وحشی در آن حضور دارند و هم افزایی دو عامل ضعف زیرساختی و رقابت آزاد باعث شده تا آفریقا جایی برای پیرمردها نباشد. استعاره پیرمرد را از این جهت به کار می برم که برای  کار کردن در آفریقا، چالاکی و پویایی بسیار همراه با به روز بودن بیشینه در بستری از رفتار حرفه ای الزامی است، به زبان ساده تر، آفریقا بازارگاهی جدید است که جوانی و نام جویی چاره کار است نه مرد کهن و گاو نر، چرا که گفتمان ذینفعان آفریقایی دانش روز است، دانشی که فراتر از تجربیات نداشته مردان کهن ماست.

اما پرسش این است که چطور می توان از آفریقا گریزی، گریز داشت و علمی عمل کرد؟!

ناکامی تجربه برجام و دیگر تلاش های بین المللی گرایانه شرکت ها و بنگاه های اقتصادی ایرانی دو آسیب اساسی را در زیست بوم کسب و کار ایرانی ترسیم می کند:

نخست ناآمادگی فعالان، شرکت ها و بنگاه های اقتصادی ایرانی در تعاملات بین المللی 

و دوم سردرگمی در چگونگی انتخاب بازار هدف و شریک تجاری 

آسیب نخست که خود چند بعدی است، نه تنها بحث همیشه آشنای ارتباطات که مسایل راهبردی، فنی، حقوقی و مالی را نیز در برمی‌گیرد و برآیند آنها در فعالان، شرکت ها و بنگاه های اقتصادی ایرانی، به جز رویکردهای آماتوری حاصلی ندارد، حال اگر به ضرورت انکارناپذیر حضور حرفه ای در آفریقا بیاندیشیم، سنجش آمادگی بین المللی شدن و تدوین و توسعه برنامه های بهبود باید به الزامی برای کسب و کارهای آفریقا بدل شود.

 اما پرسش این است که به فرض آمادگی به کجای آفریقا؟ آفریقا قاره ای است با ۵۴ کشور که دارای ۵۴ نظام سیاسی، قانونی، اقتصادی، مالی، اجتماعی، فرهنگی و تکنولوژیکی است که میزان شباهت ها و تفاوت های آنها به یکدیگر به مانند دیگر کشورهاست و افسانه هایی مانند یکسان بودن همه چیز در هفتاد درصد آفریقا، بیش از واقعیت، نوعی ساده سازی آماتوری است و هیچ تحلیل آماری هم چنین یکسانی را تایید نمیکند و باید با تصمیم از پیش سنجیده و به دور از آزمون و خطا، کشور گزینی نمود. الگوریتمی که به ویژه امروزه قابل اجراست و روش سنتی مرد کهن و گاو نر با آن بیگانه است.

 به زبان ساده تر، برای پرهیز از آفریقا گریزی پس از سنجش آمادگی بین المللی شدن، تدوین و اجرای برنامه بهبود، گام بعدی رتبه بندی و اولویت بندی بازارهای هدف و شناسایی و برگزیدن بازار با پیش سنجی است و اما؛

و اما اینکه دولت تا کجای این فرایند برای خود نقش قایل است؟! ابهامی که معاون اول محترم که مسأله آفریقا گریزی را بیان می کنند، باید شفاف سازی نیز نمایند. کارکردی که اگر تجربیات جهانی مدنظر قرار گیرد، دست کم دولت باید به طور جدی در آسیب شناسی آمادگی فعالان، شرکت ها و بنگاه های اقتصادی سرمایه گذاری نموده و بدون چشم داشت، آنها را چالاک، پویا و به روز نماید و یک پرسش آیا دولت این آمادگی را دارد؟

امیر احمد رضایی