حواشی برگزاری مجمع ایران خودرو نه تنها به‌خاطر تصمیمات مالی، بلکه به‌دلیل کشمکش‌هایی که بر سر حفظ کرسی‌های مدیریتی میان مدیران پیشین و فعلی وجود داشت، مورد توجه قرار گرفت. پرسش اصلی این است: آیا خصوصی‌سازی در ایران، آن‌طور که باید، به بهبود کارایی و توسعه شرکت‌ها منجر شده یا فقط به جابه‌جایی قدرت درون شبکه‌های شبه‌دولتی ختم شده است؟

تاریخچه‌ای از خصوصی‌سازی ناکارآمد

از اوایل دهه ۱۳۷۰، دولت ایران سیاست خصوصی‌سازی را با هدف کاهش تصدی‌گری و افزایش بهره‌وری در پیش گرفت. اما در عمل، این سیاست به واگذاری گسترده شرکت‌های دولتی به نهادهای شبه‌دولتی و سرمایه‌گذاران وابسته منجر شد. بسیاری از این نهادها نه تنها موفق به بهبود عملکرد بنگاه‌ها نشدند، بلکه اغلب بدهی‌های بیشتری نیز بر دوششان گذاشتند. ایران‌خودرو نمونه‌ای از این وضعیت است؛ شرکتی که هرچند به‌ظاهر خصوصی شده، اما هنوز بسیاری از تصمیمات کلیدی آن تحت تأثیر نفوذ دولت و شبکه‌های قدرت قرار دارد.

چرا خصوصی‌سازی شکست خورد؟

یکی از مشکلات اصلی، عدم شفافیت در فرآیند واگذاری‌ها بود. بسیاری از این واگذاری‌ها بدون اعلام عمومی و در فضایی بسته انجام شدند، به‌طوری که خریداران اغلب از قبل انتخاب شده بودند. نکته دیگر، عدم آمادگی بنگاه‌ها برای ورود به بازار رقابتی است. ایران‌خودرو و بسیاری از شرکت‌های دیگر پیش از واگذاری، از ساختارهای ناکارآمد و بوروکراسی دولتی رنج می‌بردند و این مسائل پس از واگذاری نیز ادامه یافت.

همچنین، دخالت‌های سیاسی در فرآیند خصوصی‌سازی نه تنها مانع از رشد طبیعی بنگاه‌ها شد، بلکه حتی در برخی موارد منجر به افزایش فساد شد. به بیان ساده، خصوصی‌سازی در ایران به‌جای آنکه انتقال قدرت از دولت به بخش خصوصی باشد، به انتقال میان گروه‌های وابسته انجامید.

مسیر اصلاح: خصوصی‌سازی به معنای واقعی

خصوصی‌سازی واقعی به شفافیت، نظارت دقیق، و ایجاد بستری رقابتی نیاز دارد. اگر هدف از خصوصی‌سازی، بهبود کارایی و بهره‌وری است، باید ابتدا شرکت‌ها را توانمند کنیم. این توانمندسازی شامل اصلاح ساختارهای مدیریتی، کاهش بدهی‌های انباشته، و آماده‌سازی بنگاه‌ها برای رقابت است. شفافیت در فرآیند قیمت‌گذاری و انتخاب خریداران نیز باید تضمین شود.

نقش شرکت‌های خانوادگی در این مسیر

به‌عنوان عضو کمیسیون مشترک در انجمن کسب‌وکارهای خانوادگی، معتقدم شرکت‌های خانوادگی می‌توانند یکی از راه‌حل‌های مؤثر برای خصوصی‌سازی باشند. این شرکت‌ها با تعهد طولانی‌مدت به رشد و توسعه، می‌توانند بنگاه‌های واگذار شده را به مسیر درست هدایت کنند. تجربه موفق بسیاری از شرکت‌های خانوادگی در دنیا نشان می‌دهد که این مدل می‌تواند در صنایع استراتژیک ایران نیز مؤثر باشد.

مجمع ایران‌خودرو تنها یادآوری کوچکی از چالش‌های کلان خصوصی‌سازی در ایران بود. اگر به‌دنبال آن هستیم که اقتصاد کشور را به بخش خصوصی واقعی واگذار کنیم، باید فرآیندها را اصلاح کرده، دخالت‌های سیاسی را به حداقل رسانده و بستر مناسب را برای ورود سرمایه‌گذاران واقعی فراهم کنیم.