به گزارش اکوایران، سیاست تجاری ترامپ یک بار دیگر بر سر زبان‌ها افتاده و بسیاری باور دارند که آمریکا در مسیر تکرار سال 2016 است. به عبارت دیگر، دونالد ترامپ ممکن است در انتخابات ریاست‌جمهوری هفته آینده پیروز شود، همانطور که در سال 2016 این کار را انجام داد. ما به‌زودی متوجه خواهیم شد اما این بار، تبعات بالقوه این پیروزی بر بازار، متفاوت خواهد بود.

به نوشته جان اوترز در بلومبرگ، نخست اینکه شانس‌ ترامپ برای پیروزی اکنون دو-سوم است، در حالیکه هشت سال پیش این احتمال کمتر از یک‌-سوم بود. آنچه در سال 2016 رخ داد، یک غافلگیری بزرگ بود. این بار سورپرایزی در کار نیست.

در آن زمان همچنین نااطمینانی زیادی درباره آنچه که ریاست‌جمهوری ترامپ به همراه می‌آورد، وجود داشت.

تجربه دور نخست ریاست‌جمهوری ترامپ، ترس از ناشناخته‌ها را کاهش داده است. حتی اگر دلایل خوبی وجود داشته باشد که باور کنیم دوره دوم ریاست‌جمهوری ترامپ ممکن است از دور نخست متفاوت باشد، اساس برنامه‌های او تغییر نکرده است: کاهش مالیات، مقررات‌زدایی، تعرفه‌ها و مقابله با مهاجرت.

تفاوت در وضعیت است؛ در سال 2016 تورم برای چندین سال تحت کنترل بود، در حالیکه نرخ‌های بهره در سطح پایین و ثابتی قرار داشتند. اکنون شرایط تغییر کرده است. این (نمودار زیر) وضعیت بازده اوراق خزانه‌داری 10 ساله آمریکا در دو سال پیش از پیروزی آخر ترامپ در مقایسه با بازده آن در طول دو سال گذشته است. تفاوت آشکار است.

ورود ترامپ به کاخ سفید باعث رشد شدید بازده اوراق قرضه 10 ساله شد. این بار به نظر می‌رسد بازار اوراق قرضه در تلاش است تا در سال 2024، جهش مورد انتظار روز انتخابات را پیشاپیش به سرانجام برساند. اما اکنون میزان بازده بسیار بالاتر است و به‌تازگی به سطح 5 درصد رسیده است. در سال 2016، جلوگیری از رشد بازده قابل انجام بود اما در سال 2024 فضای کمتری برای مانور وجود دارد.

رالی رشد ارزش سهام‌ها که پس از پیروزی نخست ترامپ برای 15 ماه ادامه داشت، بعید است که این بار به‌طور کامل تکرار شود که بخشی از آن به این مسئله برمی‌گردد که نرخ‌های بهره اکنون در سطح بالاتری قرار دارند.

دونالد ترامپ

اس‌اندپی 500 در آن زمان با فروش حدود 1/8 برابری معامله‌ می‌شد، اما اکنون نسبت قیمت به فروش بیش از سه برابر است. این بدان معنا نیست که سهام‌ها با رشد قابل توجه مواجه نمی‌شوند، اما احتمالا یک محدودیت برای رشد ایجاد می‌شود.

فضای متفاوت نرخ‌های بهره نیز در عملکرد شرکت‌های کوچک‌تر منعکس شده است. با رجوع به سال 2016، این شرکت‌ها برای عمده سال یک عملکرد خوب را پیش می‌بردند و پس از انتخابات با رشد چشمگیری همراه شدند.

این بار، شرکت‌های یادشده سال‌هاست که عملکرد خوبی ثبت نکرده‌اند. البته شرایط در اواسط تابستان به نفع آن‌ها در حال برگشت بود، اما به تدریج از میان رفت و تغییر خاصی ایجاد نشد. بر خلاف گذشته، شرکت‌های کوچک‌تر حاضر نشده‌اند به هیجان پیرامون افزایش شانس ترامپ برای پیروزی بپیوندند.

اما یک نکته متفاوت درباره شکلی که رفتار می‌کنند، وجود دارد که احتمالا ناشی از نرخ‌های بهره است. شرکت‌های کوچک‌تر در مقایسه با همتایان بزرگ‌تر خود فرصت کمتری داشتند تا به وام‌های با نرخ بهره پایین‌تر دست پیدا کنند. آن‌ها همچنین بدهی بیشتری دارند و هرگونه افزایش در نرخ‌های بهره به آن‌ها آسیب می‌زند.

داستان تعرفه‌های ترامپ

سپس مسئله تعرفه‌ها وجود دارد. این موضوع باعث اضطراب در بازارها شده است، چراکه ریاست‌جمهوری ترامپ می‌تواند به راحتی با وضع این تعرفه‌ها همراه باشد، حتی بدون کنترل حزب جمهوری‌خواه بر کنگره. اما جورج ساراولوس، از دویچه بانک اشاره می‌کند که کنترل جمهوری‌خواهان بر کنگره می‌تواند توان سیاست‌های حمایت‌گرایانه ترامپ را از یک جنبه کلیدی تقویت کند.

یک عنصر از سیاست تجاری که به تأیید قانونی نیاز دارد، لغو وضعیت «ملت مورد پسند» چین بر اساس قوانین سازمان تجارت جهانی است. این اقدام واردات چین را تحت تعرفه‌های تنبیهی قانون اسموت-هاولی در سطح دوم با نرخ حدود 50 درصد قرار می‌دهد. در حالیکه باور داریم همان تغییرات تعرفه‌ای از طریق اختیارات اجرایی نیز قابل تحقق است، تغییر قانونی، این اقدام را دائمی‌تر می‌کند. انتظار می‌رود ایالات متحده این گزینه را در صورت پیروزی قاطع جمهوری‌خواهان دنبال کند، چراکه این قانون پیش‌تر به کنگره ارسال شده و حمایت دو حزبی از آن وجود دارد.

بر این اساس، به نظر می‌رسد همه اخبار منفی در مورد تجارت چین هنوز در قیمت‌ها تأثیر خود را نگذاشته‌اند. با این حال، مشخص است که قیمت سهام بر اساس فرضیه افزایش تعرفه‌ها حرکت می‌کند و این موضوع به تحول جدیدی نسبت به سال 2016 منجر شده است. به غیر از سهام مکزیک که به خاطر پیروزی احتمالی ترامپ در معرض خطر قرار داشت، کارزار انتخاباتی آمریکا در آن زمان تأثیر جهانی زیادی نداشت. اما در چند ماه اخیر، مشاهده شده که چگونه بازارهای بزرگ خارجی مانند ژاپن، آلمان و بریتانیا به‌طرز شگفت‌انگیزی به تغییرات احتمالی موقعیت دموکرات‌ها واکنش نشان داده‌اند.

دونالد ترامپ

در سناریوی پیروزی هریس، این می‌تواند خبر خوبی برای سهام اروپا باشد، چراکه آن‌ها از اثرات تعرفه‌های ترامپ رها خواهند شد. با کاهش فشار برای افزایش نرخ‌های بهره آمریکا، ارزش ین نیز تقویت می‌شود.

این موضوع سوالی را مطرح می‌کند که بار تعرفه‌ها بر دوش کدام گروه خواهد افتاد. خود ترامپ معمولا انکار می‌کند که تعرفه‌ها تأثیری بر مصرف‌کنندگان آمریکایی خواهند داشت. با این حال، نحوه‌ توزیع این فشار از آنچه به نظر می‌رسد، ظریف‌تر است.

بررسی‌ها نشان می‌دهد تأثیر کوتاه‌مدت ارزیابی‌شده‌ی تعرفه‌ها عمدتا بر ایالات متحده خواهد بود و این تأثیر بیشتر از طریق کاهش حاشیه سود خرده‌فروشان خود را نشان می‌دهد تا تأثیر بر مصرف‌کنندگان آمریکایی. علاوه بر این، ارزیابی تأثیر کلی بر درآمد مالیاتی و تولید ایالات متحده نشان‌دهنده‌ اثر غیرمعناداری از این تعرفه‌ها در زمینه هزینه‌های اقتصادی است. به‌طور انتقادی، به‌نظر می‌رسد تأثیرات اولیه با گذشت زمان کاهش می‌یابد و تأثیر نهایی به چین منتقل می‌شود.

توجه داشته باشید که سیاست اعلام‌شده‌ ترامپ، افزایش تعرفه‌ها به‌طرز بسیار تهاجمی‌تر نسبت به بار نخست است که می‌تواند شرایط را تغییر دهد. اما این موضوع نشان می‌دهد که خرده‌فروشان احتمالا بیشتر از سایر گروه‌ها تحت تأثیر تعرفه‌های جدید قرار خواهند گرفت. واضح است که بازار از این موضوع آگاه است و بر اساس آن تغییر کرده است. این نمودار از ویلسون در مورگان استنلی نشان می‌دهد که خرده‌فروشان بِرنددار که در معرض بزرگ‌ترین تأثیر تعرفه‌ها هستند، چگونه در مقایسه با میانگین سهام عمل کرده‌اند. هرچه شرکت کوچک‌تر باشد، تأثیر بیشتر است.

این موضوع به یک نتیجه‌گیری مفید منجر می‌شود. پیروزی کامالا هریس در این مرحله ممکن است برای بازار به نوعی شگفتی باشد—هرچند نه به اندازه‌ی شوک سال 2016. این به معنای پایان کاهش‌های مالیات‌های شرکتی جذاب خواهد بود و این موضوع برای بازار سهام خوب نیست. اگر کسی بتواند از پیروزی هریس بهره‌برداری کند، این خرده‌فروشان حساس به تعرفه هستند زیرا هریس به آن‌ها کمک می‌کند تا بهتر عمل کنند.

کاملا هریس

همچنین افزایش قابل توجهی در ذکر کلمه «کف» مشاهده شده است. با افزایش فصل گزارش درآمد، با پنج مورد از هفت شرکت بزرگ اینترنتی که قرار است در سه روز آینده گزارش دهند، تجزیه و تحلیل بنک آو امریکا از رونوشت‌های درآمد نشان می‌دهد که مدیران اجرایی به‌طور فزاینده‌ای از زبانی استفاده می‌کنند که نشان می‌دهد وضعیت بعید است که بیشتر وخیم شود. از نظر تاریخی، این نوع زبان نشانگر قابل اعتمادی برای روندهای بازار بوده است.

همانطور که همیشه نکته‌ای عجیب در مورد پایین‌ترین نقطه این چرخه در مقایسه با چرخه‌های قبلی وجود دارد، این اتفاق در زمانی رخ داده که درآمدها همچنان در حال افزایش هستند و بیش از یک سال است که این روند ادامه دارد. اما این بار، ممکن است منطقی‌تر باشد که آن را سیگنالی از یک «کاهش سرعت در میانه چرخه» بنامیم، اصطلاحی که قبلا محبوب بود. یا به زبان امروز، «بدون فرود»