به گزارش اکوایران، سال ۲۰۲۳ در شرایطی آغاز شده که جمهوری‌خواهانِ کنگره در نمایشی حیرت‌انگیز، پس از چهار روز مجادله و ۱۵ دور رای‌گیری، موفق شدند کوین مک‌کارتی را بر کرسی ریاست مجلس نمایندگان بنشانند؛ امری که بیش از همه مخالف خوانی جناح راست افراطی فیل‌ها در آن دخیل بود.

به همین بهانه فرید زکریا، تحلیل‌گر مسائل بین‌الملل، با انتشار یادداشتی با عنوان «شاید 2023 سالی باشد که در آن پوپولیسم به شکلی که هست، آشکار شود» در روزنامه واشنگتن‌پست پیش‌بینی کرده که که سال جدید میلادی سالی است که در آن شاهد ناکامی پوپولیست ها خواهیم بود.

بدترین وضعیت شش دهه اخیر حزب

سخت است که روی درام رخ داده شده در مجلس نمایندگان [ایالات متحده] متمرکز نشویم، جایی که حزب جمهوری‌خواه جلوی دید عموم مردم دچار یک فروپاشی عصبی است. این بحران کاملاً خودساخته توسط حزب است. برای چندین دهه، آن‌ها پایگاه خود را با وعده سیاست‌های رادیکال که ارضای عاطفی رای دهندگان تندرو را به ارمغان می‌آورد، به خشم عدالت‌خواهانه تبدیل کرده‌اند -از عقب‌نشینی از مدیکر (طرح خدمات اجتماعی اوباما) و تامین اجتماعی گرفته تا عدم پرداخت بدهی‌های ملی تا حذف کل سازمان‌های دولتی. اما از آن‌جایی که این سیاست‌ها کاملاً غیرقابل اجرا هستند، هرگز اتفاق نمی‌افتند.

درسی که آن‌ها جا انداخته‌اند این است که میانه‌روهای ترسو مدام به آن‌ها خیانت می‌کردند. راه‌حلی که آن‌ها در حال حاضر پیدا کرده‌اند، حفظ تسلط دائمی‌شان بر رئیس مجلس است تا اطمینان حاصل شود که او همیشه آن‌چه را که تندروها می خواهند انجام خواهد داد. همان‌طور که بسیاری اشاره کرده‌اند، این یک دستور‌العمل برای باج‌گیری دائمی و هرج‌ومرج مداوم است.

مشکلات حزب جمهوری‌خواه شدید است. نیوت گینگریچ به اکسیوس گفت که حزب در بدترین وضعیت خود طی تقریباً شش دهه اخیر است. اما این موضوع تکینه‌ای نیست. در بسیاری از کشورهای جهان، پوپولیست‌ها در حال شکست خوردن هستند.

شکست قدیمی‌ترین و موفق‌ترین حزب سیاسی

به بریتانیا نگاه کنید، جایی که برگزیت -شاید هدف نهایی پوپولیستی قرن بیست‌ویکم- باعث ویرانی حزب محافظه‌کار شده است، حزبی که قبلا به عنوان قدیمی‌ترین و موفق‌ترین حزب سیاسی جهان توصیف می‌شد. بریتانیا از سال 2016 تاکنون پنج نخست‌وزیر داشته است. دوره پنج نخست‌وزیر پیشین بیش از 30 سال طول کشید. تصمیم خودشکنانه  برای خروج از بزرگترین بازار خود، اتحادیه اروپا، هم‌چنان چشم‌انداز اقتصادی این کشور را تیره‌تر می‌کند و هم‌چنان آن را در ردیف ضعیف‌ترین اقتصاد گروه هفت قرار داده است. در گروه 20 هم، تنها روسیه پیش‌بینی می‌شود که در آینده نزدیک بدتر از انگلیس عمل کند.

ناکام از چپ و راست

آمریکای جنوبی نیز داستان مشابهی داشته است. حتی اگر آن قاره هم از راست و هم از چپ در پوپولیسم غرق شده، هیچ کدام از نسخه‌های آن خوب عمل نمی‌کنند. در برزیل، ژایر بولسونارو در تلاش خود برای انتخاب مجدد شکست خورد، اما برنده، رئیس‌جمهور سابق، لوئیز ایناسیو لولا داسیلوا، نیز در اجرای برخی از رادیکال‌ترین وعده‌های خود را با مشکل مواجه خواهد شد. در شیلی، پوپولیست‌های چپ حول طرحی برای بازنگری کامل قانون اساسی کشور متحد شدند و قانون اساسی جدیدی را مطرح کردند که حتی بسیاری از سیاستمداران چپ میانه آن را افراطی و غیرقابل اجرا می‌دانستند. در همه پرسی بعدی، 86 درصد از مردم شیلی شرکت کردند و قانون اساسی جدید را با 62 درصد رای خود رد کردند.

تکرار لفاظی‌های ترامپ

در آن سوی جهان، در استرالیا، سیاستمداران دست‌راستی از سیاست‌ها و لفاظی‌های سبک ترامپ استقبال کرده بودند. در زمان نخست‌وزیری اسکات موریسون، آن‌ها به زبانی صحبت می‌کردند که منعکس‌کننده سیاست نارضایتی رای دهندگان مسن‌تر و سفیدپوست بود و کشور را از خطرات مهاجرت، جنایت و «باندهای آفریقایی» که ظاهراً در ویکتوریا غارت می‌کردند، می‌ترساند. اما موریسون از همه‌گیری کووید-19 شکست خورد و موفقیت چندانی در اقتصاد نداشت. در انتخابات اخیر، محافظه‌کاران استرالیا بدترین شکست خود را متحمل شدند و احزاب حتی افراطی‌تر «استرالیای متحد» و «یک ملت» نیز ضعیف عمل کردند. نخست‌وزیر جدید حزب کارگر از محبوبیت فوق‌العاده بالایی برخوردار است.

پشت نقاب اپوزیسیون

چرا این اتفاق می‌افتد؟ پوپولیسم به عنوان یک جنبش اپوزیسیون رشد می‌کند. تشکیلات را محکوم می‌کند، ترس‌ها و تئوری‌های توطئه در مورد نخبگان حاکم شرور را تشویق می کند، و به جای برنامه‌های واقعی، پاسخ‌های احساسی (ساخت دیوار، ممنوعیت مهاجرت، توقف تجارت) را وعده می‌دهد. اما زمانی که در دولت حضور داشته باشد، سطحی بودن پیشنهادات سیاستی آن آشکار می‌شود و رهبران آن نمی‌توانند به این راحتی دیگران را سرزنش کنند. در همین حال، اگر نیروهای غیرپوپولیست عاقل باشند و واقعاً کارها را انجام دهند، برخی از راست‌های پوپولیستی را مورد بی احترامی قرار می دهند.

به ایالات متحده نگاه کنید، جایی که سبک معتدل بایدن، رفتار جدی و سیاستگذاری عملی به او دستاوردهای بزرگ قانونگذاری بدون ایجاد واکنش گسترده انتخاباتی داده است. اکنون، او از پیر و سفیدپوست بودن سود می‌برد. اگر باراک اوباما همان سیاست‌ها را اعمال می‌کرد، من احساس می‌کنم که صحبت‌های بیشتری درباره سوسیالیسم خطرناک اوباما و سیاست‌های غیرآمریکایی اوباما، به همراه مفاهیم نژادی می‌شندیم.

به ایالات متحده نگاه کنید، جایی که شیوه معتدل، رفتار جدی و سیاستگذاری عملی رئیس جمهور بایدن به او دستاوردهای بزرگ قانونگذاری بدون ایجاد واکنش گسترده انتخاباتی داده است. اکنون، او با پیرمردی سفیدپوست سود می برد. اگر باراک اوباما سیاست‌های مشابهی را اعمال می‌کرد، احساس می‌کنم صحبت‌های بسیار بیشتری درباره سوسیالیسم خطرناک اوباما و سیاست‌های غیرآمریکایی اوباما می‌شنویم، که همراه با مفاهیم نژادی است.

فرزند مارک‌دار پوپولیسم همیشه آرژانتین بوده است. خوان پرون و همسر کاریزماتیک‌ترش، اوا، یک جنبش توده‌ای قدرتمند ایجاد کردند که به نخبگان حمله کرد و قول داد که صدای مردم شود. در واقع آن‌ها اقتصاد آرژانتین را نابود کردند. آنچه زمانی یکی از ثروتمندترین کشورهای جهان در دهه 1910 بود، تنها چند دهه بعد، یک فلاکت اقتصادی بود. از آن زمان، پوپولیست‌های آرژانتینی به رای‌دهندگان قول ماه می‌دهند، بدهی‌های سرسام‌آوری را تمام می‌کنند، و سپس به طور معمول ورشکست می‌شوند. اما اکنون همه چیز برای آنها خراب شده است - و باعث شد اکونومیست مشاهده کند که جنبش پوپولیستی آرژانتین «در پایین‌ترین سطح خود قرار دارد». ادواردو دوهالده، رئیس جمهور پیشین این کشور به این مجله گفت: «بدیهی است که پرونیسم مقصر اصلی وضعیت آرژانتین است. امروز ما در بدترین لحظه خود هستیم«.

این روندها دائمی نیستند. مشکلات پیچیده جهان همیشه به کسی اجازه می دهد که پاسخ هایی ساده، اغوا کننده و اشتباه ارائه کند. اما بیایید امیدوار باشیم که در سال 2023، پوپولیسم به دلیل جعلی بودنش رسوا شود.