به گزارش اکوایران، بِن کَسپیت، کارشناس المانیتور در یادداشتی برای این وبگاه نوشته بود: «با توجه به کابینه راست‌گرای اسرائیل و نزدیک‌شدن دولت‌های سنی عرب به ایران، قاعدتاً باید خیال توافق اسرائیل و عربستان سعودی در زمره داستان‌های علمی‌تخیلی قرار بگیرد. اما در کمال تعجب، همچنان امری محتمل است»

یک منبع دیپلماتیک ارشد اسرائیلی به کسپیت گفته بود که بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، هنوز رویای عادی‌سازی روابط اسرائیل و عربستان را دارد. این موفقیت تاریخی می‌تواند از درد و رنج سیاست داخلی اسرائیل برای نتانیاهو بکاهد. اسرائیل به شدت بر سر برنامه اصلاحات قضایی کابینه راست‌گرای به افتراق افتاده است. برای باسابقه‌ترین نخست‌وزیر اسرائیل، سیاست‌های ائتلاف سرکش، تظاهرات خیابانی و اعتراض واشنگتن به این اصلاحات جنجالی، مزایای کمی دارد.

به نوشته المانیتور، به غیر از متوقف‌کردن برنامه هسته‌ای ایران، توافق با عربستان سعودی اولویت اصلی نتانیاهو است؛ البته این دو به هم مرتبطند. در حالی که نتانیاهو از بن‌بست توافق هسته‌ای ایران و افزایش هماهنگی امنیتی آمریکا و اسرائیل در رابطه با ایران رضایت دارد، آشتی منطقه‌ای با جمهوری اسلامی منبع نگرانی اسرائیلی‌ها شده که گه‌گاهی رابطه معمولاً خوب آمریکا و اسرائیل را نیز تحت‌الشعاع قرار می‌دهد.

همان‌طور که کسپیت خاطرنشان می‌کند، نتانیاهو مایل به پرداخت بهای سنگینی برای عادی‌سازی با عربستان است. محمد بن سلمان نیز خواهان آن است بوده اما با شرایطی که خودش می‌گوید. عربستان سعودی به دنبال یک توافق جامع با منافع و تأثیر بالا می‌گردد که چنین توافقی را از توافق ابراهیم که در سال ۲۰۲۰ بین اسرائیل و امارات، بحرین، مراکش و سودان حاصل شد، متمایز خواهد کرد.

ایالات متحده تنها نقش تسهیل‌کننده در این مذاکرات را ندارد. این بیشتر محصول جانبی این فرآیند خواهد بود. در ازای عادی‌سازی، ریاض به دنبال آن است که شراکت امنیتی آمریکا و عربستان را به سطح بالاتری برساند که شامل دسترسی به پیشرفته‌ترین سیستم‌های تسلیحاتی هم‌تراز با اسرائیل، معاهده‌ای دفاعی و یک توافقنامه همکاری هسته‌ای غیرنظامی خواهد بود.

هر یک از این سه درخواست مستلزم رضایت کنگره آمریکا است و برخی از اعضای مجلس از بابت سوابق و رفتار پادشاهی در زمینه حقوق بشر در جنگ یمن نگران هستند.

بهترین شانس یک توافق هسته‌ای غیرنظامی برای سعودی، تقلید از توافق هسته‌ای ایالات متحده و امارات است که به عنوان «استاندارد طلا» شناخته می‌شود؛ زیرا غنی‌سازی، پالایش یا ذخیره اورانیوم در خاک امارات انجام نمی‌گیرد. معلوم نیست که اینکه آیا عربستان سعودی این محدودیت‌ها را بپذیرد.

همچنین با توجه به برنامه چشم‌انداز توسعه ۲۰۳۰، عربستان از افزایش مشارکت و سرمایه‌گذاری بخش فناوری اسرائیل منتفع خواهد شد.

گزارش‌هایی به گوش رسیده مبنی بر اینکه احتمالاً به زودی عربستان سعودی پرواز مستقیم مسلمانان اسرائیل برای مراسم حج را تأیید خواهد کرد.

دولت بایدن عادی‌سازی عربستان و اسرائیل را در اولویت خود قرار داده است. شاید عجیب باشد که تشدید تنش‌های اخیر میان اسرائیل و فلسطینی‌ها هنوز روند مذاکرات را تحت تأثیر قرار نداده است. اما با توجه به مخاطرات موجود در منطقه، پیشرفت به راحتی یا به سرعت حاصل نمی‌شود.

نتانیاهو با تقویت روابط با دولت بایدن که منجر به توافق با عربستان شود، مشکلی ندارد. اما او هنوز دعوت‌نامه‌ای برای حضور در کاخ سفید دریافت نکرده است. کسپیت می‌نویسد: «وضعیت اسرائیل به طور فزاینده‌ای ناخوشایند شده است. دولت بایدن آزردگی آشکار خود از سیاست‌های کابینه اسرائیل و کابینه افراطی نتانیاهو را پنهان نمی‌کند.»

عادی‌سازی روابط اسرائیل و عربستان نشان‌دهنده یک تحول بزرگ در خاورمیانه است که دستیابی به آن برای رؤسای جمهور آمریکا، حکم جام مقدس را دارد. همچنین در آستانه سال انتخاباتی در آمریکا، اهمیت بیشتری پیدا می‌کند. در حالی که درخواست‌های عربستان از کنگره آمریکا چیز کمی نیست، حمایت اسرائیل می‌تواند به هموارسازی این روند با دموکرات‌ها و جمهوری‌خواهان کمک کند.

تمرکز دولت بایدن بر دیپلماسی و کاهش تنش، چنین پیشرفتی را تسهیل کرده است. تعامل ارگانیک‌تر امنیت منطقه‌ای که تکامل یافته، چیزی بود که استراتژیست‌ها، دانشگاهیان و تحلیل‌گران منطقه همیشه درباره آن صحبت کرده و هرگز انتظار وقوعش را نداشتند و اکنون این موضوع زیر نظر بایدن در حال رخ‌دادن است.

دیپلماسی تحت رهبری ایالات متحده در منطقه که گاهی با سرعتی بالا اتفاق می‌افتد، نشان می‌دهد که ایالات متحده درگیر مسئله است، اما به شرکای خود، از جمله عربستان سعودی و امارات قدرت می‌دهد تا با تعامل با کشورهایی مانند سوریه، و کاهش تنش با ایران به جنگ‌های منطقه پایان دهند.

همچنین نقش ایالات متحده در عادی‌سازی اسرائیل و عربستان سعودی و نقش واشنگتن در گروه‌هایی مانند مجمع نقب، شامل ایالات متحده، امارات، بحرین، مراکش و مصر، یادآور این است که چین نمی‌تواند با دیپلماسی و نفوذ آمریکا رقابت کند.

نزدیکی ایران و عربستان که در چین حاصل شد نباید باعث شود از نکته اصلی غافل شویم. عربستان سعودی در لحظه آخر به چین رو زد تا بر روند مذاکرات کند؛ مذاکراتی که توسط عراق در زمان نخست‌وزیری مصطفی الکاظمی تسهیل شده بود. از آنجایی که آمریکا هیچ نفوذی بر جمهوری اسلامی ندارد، ریاض پکن را به عنوان میانجی وارد ماجرا کرد. دولت بایدن نیز از این اقدام استقبال کرده است؛ زیرا این اقدام مکمل ابتکارات شریکش بوده و نفوذ و منافع آمریکا را به چالش نخواهد کشید. اگر قرار باشد که عادی‌سازی اسرائیل و عربستان اتفاق بیفتد، در واشنگتن انجام رخ خواهد داد.