به گزارش اکوایران، تنش‌های اخیر در تنگه هرمز، تردیدهایی را پیرامون تلاش‌ها در راستای تنش‌زدایی در منطقه را ایجاد کرده است. عبدالله بابود - محقق غیرمقیم در مرکز خاورمیانه مالکوم اچ. کر کارنگی - با انتشار یادداشتی با عنوان «چرا چین در حال تبدیل شدن به مروج اصلی ثبات در تنگه هرمز است؟» از نظام جدید امنیت در منطقه سخن گفته است که در ادامه می‌خوانید.

مهم‌ترین کریدور انرژی جهان

تنگه هرمز مهم‌ترین کریدور انرژی جهان است که در نقطه بین خلیج فارس و خلیج عمان قرار دارد. بیش از یک ششم نفت و یک سوم گاز طبیعی مایع کل جهان از این تنگه عبور می‌کند. در حالی که می‌توان با استفاده از مسیرهای کشتیرانی جایگزین از بسیاری از کوریدورهای آبی عبور کرد، تنگه هرمز هیچ جایگزین کاربردی ندارد.

یک حادثه در دریا، عمدی یا سهوی، می‌تواند به سرعت به یک رویارویی مستقیم نظامی تبدیل شود و محموله‌های نفت و کشتی‌های تجاری را تهدید کند. این تنگه در سال‌های اخیر محل تنش‌هایی بوده است که عمدتاً بین ایالات متحده و ایران رخ داده و احتمال درگیری را افزایش داده است.

وابستگی به خلیج فارس

چین، بزرگ‌ترین واردکننده نفت جهان، به شدت به نفت خلیج فارس وابسته شده است، که بیش از 50 درصد واردات چین را در سه ماهه اول سال 2022 به خود اختصاص داده است. در سال 2021، چین حجمی به ارزش 128 میلیارد دلار نفت خام از کشورهای حوزه خلیج فارس وارد کرد، بیش از سه برابر مجموع ایالات متحده و اتحادیه اروپا. خاورمیانه همچنین با موقعیت استراتژیک خود در تقاطع آفریقا، آسیا و اروپا، یک گره کلیدی در ابتکار کمربند و جاده چین (BRI) است.

علاوه بر این، منطقه خلیج فارس در رقابت ژئواستراتژیک جهانی چین با ایالات متحده، منطقه‌ای از فرصت‌های مهم برای این کشور است، زیرا بر خلاف واشنگتن، پکن از روابط دوجانبه نزدیک با کشورهای دو طرف تنگه هرمز برخوردار است. با افزایش منافعش در منطقه، چین به یکی از سهامداران اصلی در امنیت تنگه تبدیل خواهد شد. آشتی بین عربستان سعودی و ایران با میانجی‌گری چین در 10 مارس 2023، این موضوع را مجدداً تأیید کرد و به تلاش‌های پکن برای خنثی کردن فشارها در تنگه هرمز و منطقه کمک کرد.

با افزایش اتکای چین به نفت خلیج فارس، منافع استراتژیک این کشور در حفظ امنیت و ثبات در تنگه هرمز نیز افزایش یافته است. علاوه بر این، حضور نظامی ایالات متحده و متحدانش در این تنگه، چین را تشویق به گسترش نفوذ خود در منطقه برای حفاظت از منافع تجاری خود کرده است. در حالی که پکن و واشنگتن تمایل مشترکی برای تضمین عبور آزاد نفت دارند، چین با شدت بیشتری در برابر اختلال در عرضه نفت از منطقه آسیب‌پذیر است.

شریک اصلی

در سال‌های اخیر، چین تحریم‌های آمریکا را برای واردات نفت ایران دور زده است. ایران پس از روسیه و عربستان سعودی سومین تامین کننده بزرگ نفت چین است. از زمانی که ایالات متحده پس از خروج از توافق هسته‌ای با ایران در ماه می 2018 ، تحریم‌ها را علیه صنعت نفت این کشور مجدداً اعمال کرد، ایران قیمت نفت خود را حداقل 25 درصد کاهش داده است.

پکن بزرگ‌ترین مقصد نفت صادراتی ایران و همچنین شریک تجاری اصلی ایران است. این کشور از تحریم نفت ایران توسط ایالات متحده و همچنین محدودیت جدیدتر گروه هفت (G7) و سقف قیمتی اتحادیه اروپا بر نفت روسیه در واکنش به جنگ روسیه و اوکراین، سود زیادی برده است. علاوه بر این، قرارداد بیست و پنج ساله مشارکت استراتژیک جامع که در مارس 2021 بین چین و ایران امضا شد، شامل فروش نفت ایران با تخفیف به چین در ازای سرمایه‌گذاری چین در ایران، ردپای اقتصادی پکن در منطقه را افزایش داده و در عین حال به طور بالقوه راه تعمیق نفوذ نظامی چین در منطقه را هموارسازی می‌کند.

گسترش همکاری‌ها

در سوی دیگر تنگه هرمز، چین روابط خود را با 6 کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس - بحرین، کویت، عمان، قطر، عربستان سعودی و امارات متحده عربی - تقویت کرده است. در حالی که در ابتدا صادرات نفت و گاز شورای همکاری خلیج فارس تنها پایه این روابط بود، همکاری اقتصادی چین با این کشورها به سرعت در بخش‌هایی مانند زیرساخت، مالی، مخابرات، اکتشاف فضا، انرژی‌های تجدیدپذیر، انرژی هسته‌ای و حتی تولید تسلیحات گسترش یافته است.

در دسامبر 2022، چین و عربستان سعودی یک توافقنامه مشارکت استراتژیک جامع را امضا کردند که شامل سی و چهار قرارداد انرژی و سرمایه گذاری در بخش‌های مختلف بود. علاوه بر این، چین در راستای ابتکار کمربند و جاده خود، میلیاردها دلار در بنادر خلیج فارس از جمله بندر خلیفه و بندر فجیره امارات، بندر نوظهور دقم عمان، بندر چابهار ایران و بندر گوادر پاکستان سرمایه‌گذاری کرده است.

سودای برادر بزرگ‌تر در منطقه

در چنین شرایطی، کاهش تنش‌های منطقه‌ای در نتیجه توافق بین عربستان سعودی و ایران با میانجیگری چین می‌تواند به پکن نقش بی‌نظیری در ساختار امنیتی آینده منطقه بدهد. با این حال، پکن درک می‌کند که در حال حاضر نمی‌تواند با سلطه نظامی واشنگتن رقابت کند. با این وجود، نقش تسهیل کننده چین در توافق عربستان سعودی و ایران نشان داد که پکن در حال توسعه نفوذ بر پایه قدرت اقتصادی خود در منطقه است تا نقش بیشتری در تأثیرگذاری بر پویایی‌های امنیت منطقه‌ای ایفا کند و همچنین پل‌های دیپلماتیک با اهمیت استراتژیک در مناطق ایجاد کند تا از منافع تجاری خود محافظت کند.

توافق عربستان سعودی و ایران تنها بخشی از جاه طلبی‌های گسترده‌تر پکن در خاورمیانه را منعکس می‌کند. موفقیت این توافق پیامدهای گسترده‌ای نه تنها برای منطقه بلکه برای رقابت قدرت‌های بزرگ بین چین و ایالات متحده خواهد داشت. برای مقابله با این تحرکات چین، واشنگتن نیز بر مبنای توافقات ابراهیم و اولویت دادن به عادی سازی روابط بین عربستان سعودی و اسرائیل، دست به کار شده است. این امر می‌تواند امکان تشکیل یک بلوک متحد از متحدان منطقه‌ای ایالات متحده را فراهم کند و به طور بالقوه منجر به همکاری امنیتی بیشتر در برابر ایران و در عین حال مهار گسترش نفوذ چین شود.