به گزارش اقتصادنیوز، نظم بین‌المللی با آغاز جنگ اوکراین دچار تحول قابل توجهی شده و بسیاری معتقدند که باید در انتظار ظهور نظم جدیدی بود. به نظر می‌رسد نحوه مواجهه غرب با چالش‌های کنونی نقشی تعیین‌کننده در رقم زدن این سرنوشت خواهد داشت.

فرید زکریا، تحلیل‌گر برجسته مسائل بین‌الملل، با انتشار یادداشتی در روزنامه واشنگتن‌پست با عنوان «اجماع قدیمی در مورد سیاست خارجی ایالات متحده مرده است» استدلال کرده که آن‌چه نظم کنونی را بیش از هر چیز به چالش می‌کشد، نه رخدادهایی از جنس جنگ اوکراین، بلکه انتخابات آتی ریاست‌جمهوری در ایالات متحده است.

کاری که بایدن می‌خواهد تمام‌ کند

هفته گذشته، جو بایدن موضع قابل توجهی را در مورد انگیزه‌اش برای کاندیداتوری مجدد در سال 2024 فاش کرد. در طول مصاحبه‌ای که او با برنامه من در شبکه سی‌ان‌ان داشت، به او گفتم که حتی برخی از سرسخت‌ترین حامیان او -کسانی که فکر می‌کنند او اقتصاد را تغییر داده و روابط با بقیه جهان را احیا کرده- بر این باورند که او باید «کنار برود و اجازه دهد نسل دیگری از دموکرات‌ها کار را در دست بگیرند». از او پرسیدم: چرا فکر می‌کنید که آن‌ها اشتباه می‌کنند؟

با این حال بایدن در پاسخ تنها به موضوع سیاست خارجی اشاره داشته و استدلال کرد که جهان با تغییرات چشم‌گیری روبرو است و ایالات متحده فرصتی منحصر به فرد برای گرد هم آوردن دموکراسی‌های جهان دارد. او اصرار داشت که در این کار موفق بوده و می‌خواهد این کار را تمام کند.

سرنوشت جهان در گروی نبرد دموکراسی و خودکامگی

بر اساس گفت وگوهایی که پیش از این با بایدن داشته‌ام، می‌توانم بگویم که محور جهان‌بینی او بر اساس این باور است که چهره جهان امروز را چالش‌های کشورهای استبدادی -مانند روسیه، چین، کره شمالی و امثالهم- شکل داده و آینده به نحوه واکنش دموکراسی‌ها به این چالش‌ها بستگی دارد. مانند هر کسی که می‌خواهد رئیس‌جمهور شود، بایدن روحیه‌ای سالم دارد و از جوانی این شغل را می‌خواست، اما من فکر می‌کنم منصفانه است که بگوییم او هم‌چنین تحت تأثیر این حس است که آینده نظم بین‌المللی در این خطوط شکل می‌گیرد.

1

اختلاف‌نظر بی‌سابقه

مخاطرات بسیار زیاد است -و با این واقعیت که برای اولین بار پس از دوران جنگ‌جهانی‌دوم، موضوع اساسی تعامل آمریکا با جهان در حال تبدیل شدن به یک موضوع حزبی است، ریسک آن را بسیار بالاتر می‌برد. ایالات متحده در سال 1917 پا به عرصه جهانی گذاشت تا مانع از تسلط یک قدرت بزرگ بر اروپا شود. در سال 1945، پس از جنگ جهانی دوم، برای تضمین صلح و ثبات در اوراسیا فعال ماند. اما امروز، در حالی که روسیه جنگی بی‌رحمانه و بی‌امان را در اروپا به راه انداخته که به نظر می‌رسد بازگشتی به جنگ‌جهانی‌دوم است، اختلاف نظر عمیقی در آمریکا در مورد مخالفت سرسختانه با این تجاوزکاری وجود دارد.

اعداد را در نظر بگیرید: طبق نظرسنجی اخیر گالوپ، 79 درصد از دموکرات‌ها می‌خواهند به اوکراین کمک کنند تا سرزمین‌های ازدست‌رفته‌شان را پس بگیرند، حتی اگر این به معنای طولانی شدن جنگ باشد. در مقابل، 49 درصد از جمهوری‌خواهان مایلند به سرعت به جنگ پایان دهند -حتی اگر این به معنای اجازه دادن به روس‌ها باشد که سرزمین‌هایی را که با زور به دست آورده‌اند، تحت کنترل داشته باشند.

طبق نظرسنجی مرکز تحقیقات پیو که در ماه مارس انجام شد، دموکرات‌ها با اختلافی گسترده -76 درصد در مقابل 22 درصد- ناتو را تأیید می‌کنند، اما جمهوری‌خواهان با 49 درصد موافق و همین تعداد مخالف به شدت دوپاره‌اند.در مورد موضوع گسترده‌تر تعامل با جهان، 60 درصد از دموکرات‌ها در همین نظرسنجی گفتند که معتقدند «برای آینده کشور ما بهتر است در امور جهانی فعال باشد»، در حالی که تنها 39 درصد آن‌ها موافق این گزاره بودند که «ما باید کمتر به مشکلات خارج از کشور توجه کنیم و روی مشکلات اینجا در خانه تمرکز کنیم». برای جمهوری‌خواهان، این آمار اساساً بر عکس است، به طوری که 71 درصد مایل به تمرکز بر داخل کشور هستند و تنها 29 درصد معتقد به نقش فعال جهانی برای ایالات متحده هستند.

فاصله دیدگاه رای‌دهندگان و مقام‌های ارشد جمهوری‌خواهد

با این حال این یک مسئله حل شده نیست. در حزب جمهوری‌خواه بحث‌ها هم‌چنان وجود دارد. برخی از شخصیت‌های ارشد، از جمله میچ مک‌کانل، رهبر اقلیت سنا و مایک پنس، معاون رئیس‌جمهور سابق، به شدت از آمریکای فعال و درگیر در امور جهانی دفاع می‌کنند. 

3

اما به نظر می‌رسد که پایگاه و بدنه حزب به انزواطلبان تعلق دارد، همانطور که می‌توان آن را در موضع‌گیری‌های متمایل به کوین مک کارتی، رئیس مجلس نمایندگان آمریکا  مشاهده کرد. از دونالد ترامپ گرفته تا کپی‌اش، فرماندار فلوریدا، ران دیسانتیس، و قدرتمندترین ایدئولوژیست رسانه‌ای حزب، تاکر کارلسون، محافظه‌کاران به طور فزاینده‌ای حمایت آمریکا از اوکراین و اتحاد مستحکم با اروپا را تحقیر می‌کنند. اخیرا سناتور جاش هاولی به نیویورک تایمز گفت که اگرچه برخی از جمهوری‌خواهان به شدت حامی مداخله‌گری هستند، اما «عموم رای‌دهندگان این گونه فکر نمی‌کنند».

قلعه آمریکا و بازگشت به ریشه‌ها

همانطور که مکس بوت در واشنگتن‌پست اشاره کرده، برخی از محافظه‌کاران ادعا می‌کنند که مخالف حمایت از اوکراین هستند، اما طرفدار مقابله با چین هستند. همانطور که او اشاره می‌کند، دلیل آن‌ها برای اتخاذ چنین رویکردی این است که چین یک دشمن اقتصادی است که توسط حزب کمونیست اداره می‌شود. اما این داستان به این واقعیت نیز مربوط می‌شود که بسیاری از محافظه‌کاران علاقه‌ای به سیاست خارجی متعهد ندارند. آن‌ها بر ایجاد تعرفه‌ها و محدودیت‌ها، ارائه یارانه به صنایع داخلی، ایجاد سوءظن بیگانه‌هراسانه در مورد دانشجویان چینی و آمریکایی‌های چینی و دادن بودجه‌های بزرگ‌تر به پنتاگون متمرکز شده‌اند. این تکرار سیاست خارجی قدیمی جکسونی قلعه آمریکا است.

حزب جمهوری خواه ممکن است به ریشه‌های خود بازگردد. این حزب به شدت با ورود ایالات متحده به جنگ‌جهانی‌دوم (تا زمان وقوع حادثه پرل هاربر) مخالفت کرد. حتی پس از جنگ، بسیاری از جمهوری‌خواهان با تعامل ناتو و ایالات متحده با جهان مخالف بودند - حتی اگر آن‌ها ضد‌کمونیست‌های سینه‌چاکی بودند. (در آن زمان، مانند اکنون، آن‌ها ادعا می‌کردند که می‌خواهند روی چین تمرکز کنند).

بزرگ‌ترین خطر برای نظم بین‌المللی

دوایت دی. آیزنهاور پیشنهاد کرد که در صورت حمایت تافت از ناتو، در رقابت با سناتور رابرت تافت (جمهوری‌خواه برجسته زمان خود) شرکت نکند. تافت امتناع کرد، بنابراین آیزنهاور برای حفظ تعامل ایالات متحده با جهان و صلح و ثبات بین‌المللی که به ارمغان آورد، حاضر به شرکت در رقابت شد. اما امروز هیچ آیزنهاوری برای تغییر مسیر حزب جمهوری‌‌خواه وجود ندارد و خطرات به همان اندازه در سال 1952 پیش رو است -تازه اگر نگوییم بیشتر است.

همان‌طور که به سراسر جهان نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که بزرگ‌ترین خطر برای نظم بین‌المللی ممکن است نه در کشتارگاه‌های اوکراین یا آن سوی تنگه تایوان، بلکه در مسیر مبارزات انتخاباتی در ایالات متحده باشد.

photo_2023-07-16_19-03-33