به گزارش اکوایران، شرایط فعلی ایجاد شده در جهان، اتحادیه اروپا و ایالات متحده را به سمتی کشانده است که چین را علاوه بر رقیب خود، همکار و همپای خود نیز در نظر بگیرند. اتحادیه اروپا، دو قطبی شدن جهان با محوریت چین و ایالات متحده را پذیرفته است و برای مقابله با نفوذ بشتر آمریکا در منطقه، حظور چین را پذیرفته است و دست دوستی برایش دراز کرده است. در همین راستا، چین نیز از فرصت استفاده کرده است و پس از تعویق مبادلات دوجانبه با واشنگتن در تلاش برای گرفتن امتیازات بیشتر از امریکا است.

به گزارش نشنال اینترست، با توجه به رویکرد اخیر جهان نسبت به سیاست‌های چین، این کشور به تبدیل شدن به یک ابرقدرت جهانی نزدیک شده است و گویی هرکاری دوست داشته باشد، انجام خواهد داد.

روی‌گردانی از سیاست گرگ جنگجو

فعالیت‌های دیپلماتیک در ماه‌های اخیر به اوج خود رسیده است. برای اروپایی‌ها، سفر به چین بخشی از یک استراتژی بلندمدت است. برای ایالات متحده، این پیشنهادها تلاشی برای برقراری روابط با جمهوری خلق چین (PRC) بوده است.

در این میان، رئیس جمهور شی جین پینگ و دفتر سیاسی او سیاست گرگ جنگجوی ( گسترش ایدئولوژی چین به فراتر از چین و مقابله با غرب و دفاع از خود) خود را کاهش داده‌اند تا از تردیدهای اروپایی و ضعف ایالات متحده برای پیشبرد «نظم بین المللی مبتنی بر قوانین» به نفع خود استفاده کنند.

شورای اروپا در نشست سران خود در ژوئن بار دیگر بر عقیده خود مبنی بر جمهوری خلق چین «هم‌زمان یک شریک، یک رقیب» است، تاکید کرد. چین و اروپا منافع مشترکی دارند. بر اساس نظم بین‌المللی، اروپا به تعامل با چین برای مقابله با چالش‌های جهانی ادامه خواهد داد. با این حال، بسیاری از چالش‌هایی که امروزه اتحادیه اروپا را تهدید می‌کنند، ریشه در جاه‌طلبی‌های سیاست خارجی حزب کمونیست چین دارد. نظم بین‌المللی‌ای که چین می‌خواهد ایجاد کند، مخالف نظام دولت-ملت وستفالیایی است که در قرن هفدهم از اروپا ظهور کرد. در عوض، پکن یک تمدن چینی را در مرکز جهان سیاسی متصور است که توسط یک شیوه عمل مارکسیست-لنینیستی پشتیبانی می‌شود. 

چین، شریک غیرقابل انکار اروپا

به نظر می‌رسد رهبران اروپایی کمی آشفته هستند. راهبرد امنیت ملی آلمان اذعان می‌کند که چین به طرق مختلف تلاش می‌کند تا نظم بین المللی مبتنی بر قوانین موجود را تغییر دهد.  جمهوری خلق چین «شریکی است که بدون او بسیاری از چالش‌های جهان را نمی‌توان حل کرد». هنگامی که اولاف شولز صدراعظم در ماه ژوئن با نخست وزیر لی کیانگ ملاقات کرد ، از هرگونه اشاره‌ای به تایوان، سین کیانگ، هنگ کنگ یا ریسک‌زدایی اقتصادی اجتناب کرد. به درخواست پکن، او همچنین از اشاره به آزادی مطبوعات اجتناب کرد.  

امانوئل مکرون، رئیس جمهور فرانسه، رویکردی صریح‌تر اتخاذکرده است. مکرون مدت‌هاست که معتقد است هرگونه سیاست اتحادیه اروپا در مورد چین نباید منعکس‌کننده موضع واشنگتن باشد. در طی یک بازدید از پکن در آوریل، مکرون از شی برای ایفای نقش مهم در ایجاد صلح در اوکراین کمک خواست. در اجلاس ژوئن، در پروژه ابتکار تامین مالی جدید جهانی، او فرصت مطلوبی را برای لی فراهم کرد، نخست وزیر درباره رویکرد چین به حمایت‌گرایی تجاری و جداسازی و قطع زنجیره تامین، هشدار داد. مکرون از آن زمان پیشنهاد کرده است که باید در نشست آتی بریکس در ماه اوت شرکت کند. اگر او در آینده از حضور چین در G7 حمایت کند، چندان تعجب‌آور نخواهد بود.

موضع فرانسه و آلمان در قبال چین یک مساله بسیار مهم است. رهبران اتحادیه اروپا به طور فزاینده‌ای از یک «جهان چندقطبی» صحبت می‌کنند که در آن چین نقش برجسته ای ایفا می‌کند. رئیس جمهور اوکراین -ولودیمیر زلنسکی - پیشنهاد کرده است که کشورش می‌تواند «پلی به اروپا» برای تجارت با چین باشد. 

چین سازگارتر از همیشه

رهبران آمریکای جنوبی در نشست اخیر مجمع چپ‌گرایان سائوپائولو، تلاش مکرون برای استقلال استراتژیک اروپا و سیاست مستقل از واشنگتن را تحسین کردند. پژواک‌های مشابهی از آفریقا تا آسیای جنوب شرقی شنیده می‌شود، جایی که چین در دو دهه گذشته بالاترین مقامات خود را برای تقویت نفوذ خود به کار گرفته است.

چین قصد دارد خود را به عنوان یک شریک سازگارتر نشان دهد، شریکی که در امور داخلی کشورها مداخله نمی‌کند و در عین حال از منافع نی‌مکره جنوبی جهان در صحنه جهانی دفاع می‌کند - یک استراتژی راحت و البته نسبی‌گرایانه که از جمله در مصر، آفریقای جنوبی، میانمار و پاکستان طنین انداز می‌شود. علیرغم تضمین های دولت بایدن مبنی بر بازگشت رهبری آمریکا، شکست سیاست‌ها در خاورمیانه و برنامه های نادرست در جاهای دیگر ایالات متحده را به طور فزاینده‌ای منزوی کرده است و باعث نزدیکی شرکای کلیدی آن به پکن شده است. با تشدید از دست دادن نفوذ خود، واشنگتن، مانند اروپا، تلاش کرده است تا پکن را به‌رغم جنگ‌طلبی دوحزبی در کاپیتول هیل پذیرا شود.

باج‌گیری چین از ایالات متحده

جانت یلن، وزیر خزانه‌داری آمریکا در طول سفر خود به پکن در اوایل ماه جاری، گفت: روابط ایالات متحده و چین باید در «مسیر بهتری» باشد که  آزادی و ارتباطات صادقانه را حفظ کند. یلن اعلام کرد: جهان برای دو ابر قدرت بزرگ است. اما آنچه واضح است این است که جمهوری خلق چین علاقه چندانی به گفتگوی صادقانه یا ایجاد روابط باثبات با ایالات متحده ندارد.

در ژوئن زمانی که بلیکن به پکن سفر کرد، هدف برقراری مجدد ارتباطات نظامی بود که ایالات متحده شکست خورد. اما برای حزب کمونیست خلق چین یک پیروزی سیاسی به حساب می‌آمد. تا زمانی که پکن تجدید مبادلات نظامی دوجانبه را به تعویق بیاندازد، ممکن است امتیازات بیشتری از واشنگتن بگیرد. در این میان، نگرانی ظاهری شی برای خروج فنتانیل به ایالات متحده و سایر مسائل سیاسی به عنوان نشانه‌هایی از «پیشرفت» آشکار شد.

جان کری، از تعامل با چین در مورد مسائل زیست محیطی حمایت می‌کند، اگرچه این امر هیچ حسن نیتی برای او در پکن به همراه نداشته است. کری هفته گذشته از چین بازگشت بدون اینکه تعهدات کاهش کربن دیگری از سوی شی جینپینگ را دریافت کند. چین بزرگترین تولیدکننده آلودگی در جهان است که مسئول بیش از یک چهارم گازهای گلخانه‌ای و بیش از نیمی از تولید زغال سنگ جهان است. در نتیجه، شی و کمیته مرکزی او علاقه چندانی به گفتگوهای واقعی آب و هوا ندارند. با این حال، آنچه آنها به آن علاقه دارند، بهره‌برداری از برنامه سبز بایدن برای تضعیف صنعت ایالات متحده و تضعیف امنیت ملی است.

نردبان تنش‌زدایی بین ابرقدرت‌ها

بدون شک ایجاد یک نردبان تنش‌زدایی بین ابرقدرت‌ها هدف شایسته‌ای است. با این حال، این سیاست تنش‌زدایی تاکنون تنها چین را جسورتر کرده است.  شی به صراحت اعلام کرده است که تمایلی به تنش‌زدایی - یا حتی دیدار با بایدن برای ایجاد یک رابطه کارآمد ندارد. تنها در شش ماه گذشته، چین حریم هوایی آمریکا را نقض کرده، گشت‌زنی‌ها و مانورهای ناامن را در تنگه تایوان افزایش داده و محدودیت‌هایی برای صادرات مواد معدنی حیاتی برای ایالات متحده و تولیدات دفاعی متحدانش اعمال کرده است. در حالی که واشنگتن همچنان خواستار «مجموعه قوانین منصفانه» است، پکن بازی خود را انجام می‌دهد، زیرا می‌داند که با پاسخ معناداری مواجه نخواهد شد. افشاگری‌های اخیر مبنی بر اینکه حزب کمونیست چین ،چندین آژانس دولتی ایالات متحده را هک کرده است، نشان می‌دهد که این تحریکات کاهش نخواهد یافت.

با تزلزل اروپا، نزدیک شدن شرکای ایالات متحده به پکن، و قصد دولت ایالات متحده برای تعامل به خاطر تعامل، چین کارت سفید دارد تا هر زمانی که دوست دارد آنچه را که دوست دارد انجام دهد. شی به طور پیوسته در حال تغییر نظم بین المللی مبتنی بر قوانین بدون مواجه شدن با تنبیه مجازات است. اگر اروپا و آمریکا مقاومت نکنند، این فعالیت دیپلماتیک می‌تواند زودتر از آنچه انتظار می‌رود، «نظم نوین جهانی» چینی را بشارت دهد.