خطر در کمین پکن؛ جنگ دیگری در راه است؟
اکوایران: تغییر دادن رویاهای چین غیرممکن خواهد بود، اما میتوان بر محاسبات آن تأثیر گذاشت. هدف غرب باید متقاعد کردن حاکمان چین باشد که مشروعیت داخلی با تهاجم خارجی کسب نمیشود و از اساس ایدهای احمقانه است و تنها انتخاب واقعی آنها اصلاح رویکرد اقتصادیشان است.
به گزارش اکوایران، واقعیت اقتصادی چین، تا همین اواخر، چیزی غیرعادی نبود. تولید سالانه اقتصادی چین از کمتر از 500 میلیارد دلار به 18 تریلیون دلار بین سالهای 1992 تا 2022 افزایش یافت و سالها رشد دو رقمی باعث شد تولید ناخالص داخلی سرانه از کمتر از 400 دلار به 13000 دلار برسد.
سرنوشت سرقت تاریخی
طبق یادداشتی تحلیلی از ریچارد هاس، مدیر سابق اندیشکده شورای روابط خارجی که در پروجکت سیندیکیت منتشر شده، با این حال، در سالهای اخیر رشد اقتصادی چین به میزان قابل توجهی کاهش یافته است. تا حدودی، این امر اجتناب ناپذیر بود: انتقال صدها میلیون نفر از کشاورزی ناکارآمد روستایی به کار کارخانهای با بهرهوری بالاتر در شهرها تنها یکبار میتواند انجام شود.
در این مسیر، چین از حمایت ایالات متحده و بسیاری از کشورهای توسعهیافته برخوردار شد. آنها سرمایهگذاری کردند، وام دادند و فناوری را انتقال دادند، و از حضور چین در سازمان تجارت جهانی استقبال کردند. آنها همچنین زمانی که چین مالکیت معنوی را به سرقت برد، تعهدات خود در سازمان تجارت جهانی را زیر پا گذاشت و بخش های مهمی از اقتصاد خود را در برابر رقابت خارجی بسته نگه داشت، تمایل داشتند این امور را نادیده بگیرند.
انگیزه غرب تا حدی با یک محاسبه ساده اقتصادی بود: وعده دستیابی به بازار مصرف 1.4 میلیارد نفری. در اصل، با ثروتمندتر شدن چین، مردم آن قادر خواهند بود از غرب بیشتر خرید کنند. هزینههای پایین نیروی کار چین همچنین به شرکتهای چند ملیتی این امکان را داد که کالاهای خود را با قیمت کمتری تولید و به فروش برسانند و تورم را پایین نگه دارند و به مصرفکنندگان اجازه خرید بسیار بیشتری را بدهند.
هراس رهبران چین از بازار
علاوه بر منطق اقتصادی غرب، یک منطق سیاسی نیز وجود داشت: امید یا حتی انتظار در ایالات متحده و اروپا که رشد اقتصادی چین باعث آزادسازی سیاسی شود. چینیهای ثروتمندتر را تصور میکردند که بازتر، دموکراتیکتر و بازارگراتر میشوند.
با گذشت زمان، اما بسیاری از این امیدها بر باد رفت. مشاغل در داخل کشور از بین رفت زیرا صادرات ارزانتر چین باعث جایگزینی کالاهای تولید داخل شد. چین در داخل یا خارج از کشور بازتر یا معتدلتر نشد. درست برعکس این اتفاق افتاد.
اگرچه این محدودیتها روی کندی رشد اقتصاد چین تاثیر گذاشته است. اما دلایل اصلی مشکلات اقتصادی کشور داخلی است. مانند بسیاری چیزهای دیگر، آنها در چین ساخته میشوند.
مهمتر از همه، اقتصاد بیش از حد متکی به سرمایهگذاریهای غیرمولد فزاینده (به ویژه زیرساختها) و صادرات، شرکتهای دولتی متورم و غیررقابتی، و بدهیهای بزرگ باقی مانده است. همه این مشکلات به طور کلی یا جزئی ناشی از تصمیم رهبران چین برای گسترش نقش دولت در اقتصاد، نادیده گرفتن یا سرکوب نیروهای بازار، و جلوگیری از ظهور بخش خصوصی و طبقه متوسط است.
اولویت دادن کنترل سیاسی به رشد اقتصادی محتملترین مسیر در صورت کاهش مشکلات فعلی خواهد بود. اما اگر مشکلات امروزی باقی بمانند و یا حتی تشدید شوند، دوره طولانی رشد اقتصادی متوسط میتواند چالشهایی را برای کنترل سیاسی ایجاد کند که رهبری میخواهد از آن اجتناب کند.
سطح بالای بیکاری در میان جوانان میتواند یک انبار باروت باشد. اوضاع را بدتر میکند، زمان به نفع چین نیست، زیرا کاهش و پیری جمعیت باعث افزایش رشد اقتصادی و بهرهوری خواهد شد.
ترس از تغییر
دومین گزینه برای رئیس جمهور شی جین پینگ و حلقه داخلی او تغییر مسیر است. رهبران چین تمایل به مقاومت در برابر تغییر سیاست دارند، زیرا نشاندهنده درجهای از خطاپذیری است که میتواند به عنوان ضعف تلقی شود و رقبای سیاسی را به چالش بکشاند. در حال حاضر، آنها به احتمال زیاد در برابر انجام این کار مقاومت خواهند کرد، زیرا میترسند آزادسازی اقتصادی عمده بتواند فشاری برای آزادسازی اصلاحات سیاسی ایجاد کند.
با این وجود، در صورتی که جایگزینی برای بیشتر موارد مشابه کمخطرتر ارزیابی شود، ممکن است تغییر مسیر دهند. سابقهای برای چنین محاسبهای وجود دارد. برای چندین سال، رویکرد دولت به COVID-19 شامل آزمایشهای مکرر و قرنطینههای طولانیتر بود. ناامیدی عمومی افزایش یافت.
ناگهان، در دسامبر 2022، مقامات سیاست «صفر-COVID» را به نفع سیاستی که به ویروس اجازه میداد آزادانه ر در بین جمعیت حرکت کند، کنار گذاشتند. تعداد نامعلومی از مردم جان خود را از دست دادند، اما ظرف چند ماه کشور به تعادل جدیدی رسید که امکان فعالیت عادیتر در سطوح قابل قبول خطر را فراهم کرد. ممکن است سیاست اقتصادی نیز روزی حداقل تا حدودی غیرسیاسی شود.
پاک کردن صورت مسئله با ناسیونالیسم تهاجمی
گزینه سومی وجود دارد، چین میتواند صورت مسئله را پاک کند. سادهترین و محتملترین راه برای انجام این کار، تسریع تلاشها برای تغییر وضعیت موجود در تایوان است. رژیم میتواند بهجای رشد اقتصادی، ناسیونالیسم تهاجمی را به عنوان منبع مشروعیت خود قرار دهد.
این مسیر می تواند وسوسهانگیز باشد. برخی ممکن است استدلال کنند که این کار نسبت به مهندسی یک چرخش اقتصادی کمتر دشوار و پرخطر خواهد بود. از این گذشته، چین از مزایای جغرافیایی برخوردار است و ارتش آن بسیار قویتر از آنچه قبلا بوده، است. علاوه بر این، تایوان و شرکای احتمالیاش به خود اجازه دادهاند که از نظر اقتصادی به چین وابسته شوند، و ایالات متحده که از نظر سیاسی قطبی شده است، دستش در حمایت از اوکراین است و فاقد قدرت نظامی و پایگاه تولیدی برای ادامه تسلیح اوکراین و جنگ همزمان بر سر تایوان است.
اما، همانطور که قضیه اوکراین گویا است، جنگها غیرقابل پیشبینی هستند. ارتش چین فاقد هرگونه تجربه اخیر در میدان جنگ است. تایوان از حمایت قوی دوحزبی در ایالات متحده برخوردار است و تحریمهای اقتصادی اعمالشده علیه چین اقتصاد این کشور را فلج می کند. علاوه بر این، جنگ در اوکراین و رفتار تهاجمی چین، تلاشهای دفاعی و هماهنگی بین ژاپن، کره جنوبی، استرالیا و ایالات متحده را تحریک کرده است.
تغییر رویاهای چین غیرممکن خواهد بود، اما می توان بر محاسبات آن تأثیر گذاشت. هدف غرب باید متقاعد کردن حاکمان چین باشد که پاک کردن صورت مسئله حماقت است و تنها انتخاب واقعی آنها پرداختن به موضوع رشد اقتصادی است. آنچه مسلم است این است که این انتخاب، آینده چین و احتمالاً روند تاریخ قرن حاضر را تعیین خواهد کرد.
تیتر یک در اکوایران
پربینندهترینها
-
رانا و شاهین بازار خودرو را آتش زدند
-
2 روایت متفاوت از علت تاخیر در پرداخت یارانه نقدی آبان 1403
-
انتقاد تند پزشکیان از غرب: شما مرد هستید که با بمب زنان و کودکان را کشتار میکنید!
-
فوری؛ ممکن است امشب قطعنامه صادر نشود
-
جنگ اوکراین به نقطه جوش رسید/ کییف پیام هشدار گرفت؛ حملات هوایی گسترده روسیه در راه است
-
استقبال مولوی عبدالحمید از مسعود پزشکیان+ فیلم
-
فوری/ واریز یارانه نقدی آبان 1403+ فیلم
-
واکنش فوری تهران به قطعنامه شورای حکام آژانس
-
توصیه مولوی عبدالحمید به گفتوگو با آمریکا و اروپا/ گام اهل سنت برای وفاق