به گزارش اکوایران، همزمان با تبادل آتش میان حماس و اسرائیل در نوار غزه، دولت‌های عربی در تنگنای دشواری گرفتار شده‌اند. بالاخص گروهی از بازیگران عرب که در راستای عادی سازی روابط با اسرائیل توافقنامه امضا کردند یا در آستانه چنین فعلی بودند. در عین حال، حمایت از آرمان فلسطین در میان جمعیت‌های عرب افزایش یافته آن هم در میانه نبردی که می تواند به بهای ویرانی کامل غزه تمام شود. حال با فروپاشی ساختار امنیتی حاکم، تشکیلات خودگردان فلسطین نیز با احتمال کشیده شدن این درگیری خونین به کرانه باختری روبرو است.

چند صدایی در جهان عرب

به نوشته اقتصادنیوز، امروز جهان عرب درگیر چند صدایی شده است. بحرین و امارات که رابطه دیپلماتیک شان را با اسرائیل عادی کرده اند بیانیه‌هایی در محکومیت حماس صادر کرده‌اند. در مقابل قطر، حامی اصلی حماس، به اسرائیل حمله کرده. اردن و مصر، میان نگرانی هایی امنیتی شان و مخاطبان داخلی به شکلی ناآرام در نوسان اند. عربستان، متحد ایالات متحده و شاید مهم ترین بازیگر منطقه نیز که در آستانه امضایی توافق نامه ای تاریخی مبنی بر عادی سازی رابطه اش با اسرائیل بود، اکنون از آرمان فلسطین می گوید.آنگونه که ناظران می گویند، دولت‌های عربی به شکلی بی سابقه غافلگیر شده اند. آنها به سان اسرائیل تصور می کردند، حماس تمایلی به تشدید تنش ها ندارد، بلکه درگیر خواسته‌های مردم غزه است. به همین دلیل قبل از 7 اکتبر، به نظر می رسید که استراتژی حماس بر حفظ آرامش در غزه متمرکز است.

علاوه بر مصر و اردن که به واسطه تهدیدهای زمینی در حالت آماده باش قرار دارند، وضعیت کشورهای عربی خلیج فارس نیز پیچیده است. به ادعای فارن افرز، از زمان پیوستن بحرین و امارات به توافقنامه ابراهیم، دو بازیگر برای تقویت روابط اقتصادی و امنیتی شان با اسرائیل گام هایی جدی برداشته اند. اما در ماه های اخیر، روابط دیپلماتیک و سیاسی طرفین به دلیل اظهارات و اقدامات تحریک‌آمیز کابینه افراط گرای اسرائیل علیه فلسطینی های ساکن کرانه باختری تحت فشار بسیاری قرار داشت. با این همه عربستان بیش از سایر بازیگران عرب رصد می شود، بازیگری که قرار بود به واسطه عادی سازی رابطه اش با اسرائیل زیر چتر امنیتی ایالات متحده قرار بگیرد. اما آنگونه که ناظران مدعی اند، ریاض  با متوقف کردن رایزنی ها،جهت حراست از پادشاهی بار دیگر آرمان های فلسطین را برجسته کرده است. به همین دلیل گروهی بر این باورند که حمله حماس، تا حدودی، روابط تل آویو و ریاض را تحت تاثیر قرار داده است.

GettyImages-1727210631-1000x667

خیز ریاض برای مهار تهران؟

پس از حمله حماس، ریاض بیانیه ای صادر و در چارچوبش نه این گروه فلسطینی را تایید کرد و نه محکوم. در عین حال، ریاض با واشنگتن و کشورهای کلیدی عربی در تماس است. ولیعهد سعودی حتی با رئیس جمهور ایران، رقیب دیرینه پادشاهی و حامی حماس، تماس تلفنی داشت. بدیهی است که دولت عربستان در تلاش برای دستیابی به دو هدف متفاوت است. ریاض فارغ از رویکرد سنتی محتاطانه اش، از یک سو می خواهد نقش رهبری اش در دیپلماسی منطقه را تقویت کند. در دگر سو همچنان به هدف دیرینه خود مبنی بر تشکیل کشور فلسطین متعهد است، هرچند می داند تحقق چنین گزاره ای در کوتاه مدت ممکن نیست. با این همه گروهی از ناظران بر این باورند که تداوم درگیری بین حماس و اسرائیل، منافع اساسی عربستان را که در جستجوی رابطه ای نزدیک با اسرائیل است، تغییر خواهد داد.

هر دو بازیگر نگرانی های امنیتی بیشتری در منطقه دارند، یکی از نگرانی های ادعایی مهار قدرت و نفوذ ایران و گروه های حامی اش است. با این همه ریاض و تل آویو بیش از هر زمان دیگر به دنبال بهره‌مندی از روابط اقتصادی قوی‌تر هستند، بالاخص به این دلیل که عربستان جهت تحقق اهداف تعریف شده در چشم‌انداز 2030 و تنوع بخشیدن به اقتصادش خیزی جدی برداشته است.اما واقعیت این است که محاسبات دولت های عربی به دلیل وضعیت کرانه باختری پیچیده تر شده است. به ادعای گروهی از تحلیلگران حماس تلاش داشته تا در کرانه باختری، جغرافیایی که مردمانش نا آرام اند، زمینه را برای فروپاشی امنیتی هموار کند.

111111111111111111111111111111111111111111111111111111111111111

با این حال آنگونه که ناظران مدعی اند سوار شدن بر موج خشم علیه اسرائیل خطرهایی به دنبال دارد. بالاخص در کرانه باختری که به دلیل فساد، سوء مدیریت تشکیلات خودگردان فلسطین و فعل و انفعال های تند شهرک نشین ها بر روی بمب قرار دارد.بایدن به خوبی از خشم ساکنان این منطقه آگاه است و به همین دلیل با عباس تماسی تداشته است.تشدید تنش در کرانه باختری عواقب هولناکی در منطقه دارد. با توجه به شکنندگی تشکیلات خودگردان، جنگ می تواند زمینه ساز فروپاشی تشکیلات شده و این جغرافیا بشود خانه شیرها. فارن افرز مدعی است، در صورت فروپاشی تشکیلات خودگردان، خلاء سیاسی حاکم بر کرانه باختری باعث می‌شود که اسرائیل بار دیگر مستقیماً بر این سرزمین حکمرانی کند، گزاره ای که رویکرد دیپلماتیک منطقه‌ای و بین‌المللی را تغییر خواهد داد.