به گزارش اکوایران، بسیاری از ناظران حمله 7 اکتبر حماس را نقطه عطفی بی‌سابقه در تاریخ مبارزات فلسطینیان می‌دانند. این عملیات نتیجه یک سری تحولات عمیق‌تر در استراتژی و رهبری حماس بود، تغییراتی که کمتر به آن توجه شده است. فارن‌افرز در یادداشتی با عنوان «هدف حماس در غزه» به بررسی این روند پرداخته است. اکوایران این یادداشت را در دو بخش ترجمه کرده است که قسمت اول آن پیش‌تر منتشر شد. در ادامه بخش دوم این یادداشت را می‌خوانید:

 

به طور قابل توجهی، ارتباط رو به رشد رهبران غزه با فلسطینیان خارج از غزه اندکی پس از عادی سازی روابط بحرین، مراکش و امارات متحده عربی با اسرائیل صورت گرفت. این کشورهای عربی با ورود به این توافقنامه‌ها عملاً اعلام کردند که با وجود چشم‌انداز احتمالی الحاق کرانه باختری به اسرائیل، آماده برداشتن چنین گام تاریخی هستند. برای فلسطینی‌ها، این امر به‌عنوان یک خیانت تلقی می‌شد. بنابراین، در لحظه‌ای که کشورهای عربی سیگنال می‌دادند که دیگر از فلسطینی‌ها دفاع نخواهند کرد، حماس در غزه در حال دفاع از کرانه باختری و بیت المقدس بود.

از سال 2021، حماس همچنین در همبستگی با فلسطینی‌ها علیه تهدیدهای فزاینده اسرائیل علیه مسجد الاقصی، نماد ملی فلسطینیان، اقدام کرده است. در این زمینه، عملیات 7 اکتبر حماس -که آن را طوفان الاقصی نامیده- بخشی از همان منطق استفاده از نیروی تهاجمی برای دفاع از سرزمین‌های فلسطینی است. قابل توجه است که به نظر می‌رسد تصمیم برای حمله از درون سازمان حماس در غزه گرفته شده است و رهبری خارجی جنبش در آن دخیل نبوده است.

گفتن یک داستان متفاوت

از زمان آغاز جنگ اسرائیل، حماس همچنین یک استراتژی رسانه‌ای هماهنگ را برای تأکید بر مرکزیت غزه در مبارزات فلسطینی به کار گرفته است. مهمترین چیز توانایی این گروه برای برقراری ارتباط با دنیای خارج در طول جنگ بوده است. علیرغم قطع اینترنت غزه، بمباران شدید اسرائیل، و تخریب زیرساخت‌های مخابراتی در سراسر این سرزمین، حماس به پخش اطلاعات از میدان جنگ ادامه داده است و به طور مداوم روایت رسمی اسرائیل از جنگ را به چالش می‌کشد. گردان‌های القسام و سازمان غزه حماس با انتشار تقریباً روزانه فیلم‌هایی از انهدام تانک‌های اسرائیلی و به چالش کشیدن ادعاهای اسرائیل درباره استفاده حماس از بیمارستان‌ها، در مجموع ادعاهای اسرائیل را در تناقض قرار داده و تا حدی نفوذ خود را بر پوشش جنگ توسط رسانه‌های بین‌المللی حفظ کرده‌ است.

به نظر نمی رسد که رهبران خارجی حماس در دوحه در این کمپین اطلاعاتی که از غزه دیکته و هدایت می‌شود، دخالت داشته باشند. برخلاف ارتباطات حماس در جریان حمله اسرائیل به غزه در سال‌های 2008 و 2009، این رئیس دفتر سیاسی حماس نیست که از یک مکان خارجی در مورد رویدادها اظهار نظر می‌کند، بلکه یک شخصیت نظامی -ابوعبیده- است که در زمین در خود غزه داستان را می‌گوید. چیزی که به طور فزاینده‌ای در حال آشکار شدن است این است که سنوار و رهبری حماس در غزه، اعضای جنبش در دوحه را که در مکانی راحت و مجلل، دور از درگیری زندگی می‌کنند، تحقیر می‌کنند.

طوفان الاقصی ارتش اسراییل کرانه باختری

از طرف دیگر، نمایندگان حماس در لبنان نقش مهمی در جنگ اطلاعاتی کنونی داشته‌اند. اسامه حمدان، یکی از برجسته‌ترین چهره‌های دفتر سیاسی، کنفرانس‌های مطبوعاتی منظمی را در بیروت برگزار کرده و روایت‌های اسرائیل از جنگ را به چالش می‌کشد. برخلاف دیگر شخصیت‌های حماس که نگران بودند که سنوار بیش از حد به گردان‌های قسام نزدیک است، حمدان هم‌گرایی جناح‌های غیرنظامی و نظامی حماس را کاملاً طبیعی می‌داند. او همچنین با دیدگاه سنوار موافق است که تنها استفاده از زور می‌تواند به آرمان فلسطین کمک کند. در مصاحبه‌ای در سال 2017 با حمدان در بیروت، او قیاسی را با رهبری خود اسرائیل ترسیم کرد و خاطرنشان کرد: «رهبران سیاسی اسرائیل، اعم از نتانیاهو، رابین، باراک یا پرز، همه قبل از اینکه مسئولیت‌های سیاسی را بر عهده بگیرند، جنگ سالار بودند.»

روایت حماس در رسانه‌های رسمی عربی، به‌ویژه در عربستان سعودی که به‌طور سنتی با این جنبش متخاصم است، بی‌چالش نبوده است. اما اظهارات ابوعبیده و حمدان تأثیر قابل توجهی، هم در میان فلسطینیان و هم در میان جمعیت عرب کشورهای همسایه داشته است که ممکن است برخی از آن‌ها نسبت به قبل از جنگ، نسبت به حماس همدردی بیشتری داشته باشند. برخلاف سازمان آزادیبخش فلسطین، که بسیاری از فلسطینی‌ها احساس می‌کنند که برای پیشبرد اهداف آن‌ها کم کاری کرده است، حماس در آغاز عملیات خود نشان داد که اسرائیل شکست ناپذیر نیست. حمله حماس، حتی اگر هزینه بالایی داشته باشد، پروژه آزادی را برای فلسطینیان عینی کرده است. و با تحریک اسرائیل برای تهاجم ویرانگر و کشتار گسترده غیرنظامیان، توجه جهانی فوق العاده‌ای را به وحشیگری اشغالگران و کنترل اسرائیل بر سرزمین‌های فلسطینی جلب کرده است. این نتایج احتمالاً پیامدهای عمیقی برای آینده درگیری خواهد داشت.

کدام روز بعد؟

در هفته‌های پس از آغاز حمله حماس، توجه بین المللی زیادی بر کشته شدن بی‌سابقه غیرنظامیان اسرائیلی متمرکز شده است. آنچه که بسیار کمتر مورد توجه قرار گرفته است تغییرات استراتژیکی در درون خود حماس است که این حمله آن را آشکار کرد. عملیات 7 اکتبر با وادار کردن اسرائیل به راه اندازی جنگی عظیم در غزه، درک غالب از غزه را به عنوان سرزمینی که از اشغال اسرائیل آزاد شده و وضعیت موجود آن به عنوان یک منطقه منزوی، می‌تواند برای مدت نامعلومی حفظ شود را برهم زد. علی‌رغم هزینه سنگینی که بر ساکنین غزه تحمیل شده است، برای حماس، جنگ به اهدافی دست یافته است؛ که غزه را به عنوان یک قطعه کلیدی در مبارزات آزادی‌بخش فلسطین قرار داده و آن مبارزه را در مرکز توجه بین‌المللی قرار داده است.

برای فلسطینی‌ها، جنگ مجدداً غزه را به برخی از تراماهای بنیادی تجربه تاریخی آن‌ها متصل کرده است. جابجایی اجباری جمعیت غزه به انتهای جنوبی نوار ساحلی و همچنین طرح‌هایی که کابینه نتانیاهو برای جابجایی غزه‌‌ای‌ها به صحرای سینا داشت، وضعیت در غزه را در کنار تاریخ اخراج فلسطینی‌ها قرار داده است که از سال 1948 آغاز شده است. برای بسیاری از آن‌ها که فرزندان همان اخراج شدگان هستند- از جمله صدها هزار نفر که از ترک بخش شمالی نوار امتناع کرده‌اند - این وضعیت تکرار همان وقایع قبلی است. این طور که آن‌ها وضعیت را می‌بینند، تنها راه برای جلوگیری از خطر نکبت دوم این است که هر چقدر هم که تخریب بزرگ باشد، در غزه باقی بمانند.

در شرایطی که غزه بار دیگر پس از فروپاشی آتش بس هفت روزه زیر گلوله باران شدید قرار گرفته است، اسرائیل و ایالات متحده درباره سناریوهای مختلفی برای «روز بعد» بحث می‌کنند. اگرچه این دو در مورد بسیاری از موضوعات، از جمله امکان حکومت محمود عباس، رهبر تشکیلات خودگردان فلسطین -که اسرائیل آن را رد می‌کند- اختلاف نظر دارند، اما هر دو در مورد ریشه کن کردن حماس قاطع هستند. اما خود این هدف ممکن است مبتنی بر درکی از سازمان باشد که واقعیت فعلی آن را در نظر نمی‌گیرد. تاکنون، علیرغم یورش پنج هفته‌ای یکی از قدرتمندترین ارتش‌های جهان، حماس نشانه‌های اندکی از این ریشه کن شدن را نشان می‌دهد.. این جنبش نه تنها توانسته خود را حفظ کند، بلکه همچنین استقلال خود را از رهبری خارجی سازمان و همچنین متحدان عرب آن و ایران -که از حمله مطلع نشده بود- اعلام کرده است. توانایی سازمان حماس در غزه برای بقا به عنوان یک نیرو، حتی در حال حاضر، با رهبری ساختارمند، حضور رسانه‌ای و شبکه‌ای از حامیان، تمام بحث‌های کنونی درباره حکومت آینده بر نوار غزه را زیر سوال می‌برد.

در حال حاضر، از آنجایی که نیروهایش در تحقق اهداف خود در غزه شکست خورده‌اند، اسرائیل عملیات نظامی خود در کرانه باختری را از طریق حملات روزانه، دستگیری‌های دسته جمعی و سرکوب‌های گسترده افزایش داده است. این نه تنها چشم انداز جنگ دو جبهه‌ای را پس از سال‌ها تلاش اسرائیل برای جداسازی اراضی اشغالی فلسطین از نوار غزه افزایش می‌دهد، همچنین نشان می‌دهد که خود ارتش اسرائیل ممکن است به پیشبرد هدف حماس برای پیوند مجدد غزه با مبارزه گسترده‌تر برای آزادی فلسطین کمک کند.