به گزارش اکوایران، پس از حمله حماس به اسرائیل که به جنگ خونین اسرائیل در غزه و خطر گسترش تنش‌ها به منطقه منتهی شد، چین و روسیه با حمایت از حماس فرصتی تازه یافتند تا هم نفوذ ایالات متحده را در خاورمیانه کاهش دهند و هم مانعی بر سر راه پروژه‌های اقتصادی آمریکا و غرب با محوریت اسرائیل ایجاد کنند.

پروژه‌ای برای مهار چین در منطقه

به نوشته مدرن‌دیپلماسی، پروژه کریدور هند و اروپا یا همان دروازه جهانی اولین واکنش ایالات متحده آمریکا، اسرائیل و متحدان غربی آنها برای استفاده از زیرساخت‌ها برای مقابله و مهار ردپای فزاینده نفوذ چین در سراسر جهان بود. این پروژه هم‌چنین تلاش برای اعمال فشار بر مصر از نظر اطلاعاتی و ژئوپلیتیکی، از طریق کانال سوئز به عنوان مهم‌ترین آبراه در سراسر جهان، با تلاش برای ایجاد یک آبراه جایگزین بود که از اسرائیل می‌گذرد و اسرائیل تمام کلیدها و کریدورهای بین‌المللی آن را کنترل می‌کند.

گروه هفت و ایالات متحده پروژه را در سال 2022 با هدف بسیج 600 میلیارد دلاری پروژه‌های زیرساختی جهانی تا سال 2027 راه اندازی کردند. در واقع، پروژه دروازه جهانی پاسخی بود از سوی اتحادیه اروپا به عنوان متحد ایالات متحده و اسرائیل به ابتکار کمربند و جاده چین. این کریدور هند و اروپایی که از اسرائیل می‌گذرد، رقیبی واقعی برای کانال سوئز مصر به حساب می‌آید که آبراهی است که برای حمل و نقل کالا بین بمبئی در هند و اروپا استفاده می‌شود.

برجسته‌ترین اظهارنظرهای بین‌المللی درباره این کریدور هند و اروپایی که از اسرائیل می‌گذرد، از سوی اقتصاددان معروف هندی «سوامیناتان عیار» در ستونی در روزنامه تایمز ایندیا مطرح شد: «به همان اندازه که کریدور هند برای بهبود روابط ما با امارات و عربستان سعودی مفید است، به روابط ما با مصر آسیب می‌زند».

هم سویی اقتصادی مشترک

چین به همراه متحد روس خود متوجه شدند که ایجاد این کریدور هندی چقدر برای منافع بین‌المللی آنها، به ویژه اقتصادی، و منافع متحد مصری آنها در کانال سوئز خطرناک است. بنابراین، عملیات طوفان الاقصی به نفع هر دو کشور و سپس به نفع مصر بود تا همه جهان را از نزدیک شدن یا ایجاد هر گونه راه بزرگ بین‌المللی اقتصادی، یا آبی از طریق اسرائیل به دلیل عوامل سیاسی و نظامی و بی‌ثباتی استراتژیک تل‌آویو، بترساند. از این رو، اکنون تمامی محافل اطلاعاتی و امنیتی چین و روسیه گام به گام در انتظار گستردگی تحولات و موفقیت حماس در جنگ هستند تا حالت بی‌ثباتی برای اسرائیل و در نتیجه باطل ساختن پروژه خطرناک موازی آن هستند.

پس از اینکه عملیات حماس و جنگ غزه به طور کامل مانع از تلاش‌های اسرائیل شد، چین و روسیه همه پیش‌نویس‌های قطعنامه‌های آمریکا، اسرائیل و غرب در شورای امنیت سازمان ملل و سازمان ملل برای طبقه‌بندی حماس در فهرست سازمان‌های تروریستی را  رد کردند. چین و روسیه با رد ادعای آمریکا، اسرائیل و غرب مبنی بر تروریستی دانستن حماس و تلقی آن به عنوان محور مشروع فلسطینیان، به هم پیوستند تا مانع رویای اسرائیل شوند.

با این برداشت که جنبش حماس عملاً در تضعیف طرف اسرائیلی، در کنار طرف آمریکایی، از لحاظ اقتصادی، امنیتی، سیاسی، نظامی و ژئوپلیتیکی و حتی از همه جنبه‌ها، به طور کامل به منافع خود دست یافته است، روسیه و چین از آغاز جنگ در بیانیه‌های خود اتفاقات روز 7 اکتبر را نتیجه اجتناب‌ناپذیر سیاست‌های دولت‌های اسرائیل به‌ویژه دولت افراطی «بنیامین نتانیاهو» علیه فلسطینیان دانستند. چین و روسیه به دلیل عدم محکومیت صریح حماس و عدم ذکر نام آن در بیانیه‌ها مورد انتقاد غرب قرار گرفتند. وزارت خارجه چین و روسیه همچنین اعلام کردند که آنچه اسرائیل انجام می‌دهد فراتر از حد دفاع از خود است و رهبران آن باید از اعمال مجازات دسته جمعی برای ساکنان غزه دست بردارند.

سفت کردن کمربندها

حضور چین، به ویژه در خاورمیانه، از نظر سیاسی، اقتصادی، اطلاعاتی و در درجه اول استراتژیک برای این کشور ضروری شده است، زیرا پکن به دنبال استفاده از موضع سیاسی انتقادی خود علیه اسرائیل، برای تقویت ابتکار کمربند و جاده خود، به بهای هزینه کردن است.

بزرگ‌ترین ترس برای پکن موفقیت ایالات متحده آمریکا از طریق متحد اسرائیلی خود در عبور از پروژه کریدور هند از طریق تل‌آویو و ایجاد «بندر بن گوریون» بر روی ویرانه‌های غزه پس از اخراج ساکنان آن از این بندر است. این همان چیزی است که چین به طرق و ابزارهای مختلف با ضربه زدن سعی دارد از آن جلوگیری کند.

آنچه در حال حاضر پس از عملیات حماس در غزه رخ می‌دهد باعث می‌شود که طرف‌های اروپایی، خاورمیانه و هند اعتماد خود را از دست بدهند. 

اکنون هدف اولیه و محوری چین و متحد روسیه آن، برهم زدن و حتی لغو همه پروژه‌های آمریکایی است که هدف آن گذاشتن هند در مقابل چین در چارچوب رقابت ژئواکونومیک است.

جنگی در بستر جنگی بزرگ‌تر

پس از جنگ غزه، سیاست رسانه‌ای منسجمی از طریق رسانه‌های روسیه و چین وجود داشت. آن‌ها شروع به پخش گزارش‌هایی کردند که حاکی از حمایت آنها از فلسطینی‌ها و نشان دهنده رنج مردم نوار غزه و هدف قرار دادن آنها بود که فراتر از ابراز هم‌دردی با این مردمان به نظر می‌آید. بر این اساس روسیه و چین از جنگ غزه برای تقویت نفوذ خود در خاورمیانه سود بردند. روسیه همچنین جنگ اسرائیل علیه غزه را فرصتی برای هدایت حمایت نظامی ایالات متحده و غرب از اوکراین به اسرائیل می‌دانست که توجه را از جنگ روسیه و اوکراین نیز منحرف می‌کند.

چین نیز از این‌که با حمایت آشکار از اسرائیل در ازای ناکامی ایالات متحده و متحدانش در غرب در دستیابی به این مهم، خود را به کشورهای خاورمیانه و کشورهای عربی و اسلامی به عنوان یک کشور صلح‌جو معرفی می‌کند، سود می‌برد. این همان چیزی است که پکن در زمینه رقابت شدید خود با ایالات متحده در آن بسیار موفق بود. بر این اساس، چین و روسیه از طریق جنگ غزه، تصویری از شکست ایالات متحده آمریکا در نظام بین‌الملل ارائه کردند که چین را به عنوان جایگزین معرفی می‌کند.