به گزارش اکوایران، تکامل ترکیه به عنوان یک نهاد اروپایی دموکراتیک پس از جنگ جهانی دوم و ورود به غرب در طول جنگ سرد، ادعاهای این کشور را برای هویت اروپایی و غربی بیشتر تقویت کرد. اما با گذشت یک قرن، ارتباط بسیاری از ترک‌ها با اروپا به طور فزاینده‌ای ضعیف شد.

فارن‌افرز در یادداشتی به بررسی گذار ترکیه از نگاهی یکجانبه به اروپا به نگاهی همه جانبه از شرق تا غرب پرداخته است. اکوایران این یادداشت را در دو بخش ترجمه کرده است که قسمت اول آن پیشتر منتشر شد. در ادامه بخش دوم این یادداشت را می‌خوانید:

 

لشکرکشی آناتولیایی‌ها

سونر کاگاپتای، مدیر مطالعات ترکیه در موسسه واشنگتن می‌نویسد، من در آناتولی به دنیا آمدم و در ترکیه اواخر قرن بیستم بزرگ شدم، و در آنجا تحصیلات کمالیستی دریافت کردم. حتی با آن تربیت، در طول سال‌های نوجوانی‌ام این  مرا گیج می‌کرد که ترکیه چگونه به هویت اروپایی چسبیده است. در مدرسه، ما روزها را صرف مطالعه کشورهای اروپایی، از جمله برخی از کشورهای دور می‌کردیم، در حالی که برنامه درسی ما به همسایگان خاورمیانه‌ای نزدیک ترکیه نگاهی گذرا می‌کرد. بسیاری از ترک‌ها خاورمیانه را شبیه به دیدگاه بسیاری از آرژانتینی‌ها نسبت به آمریکای لاتین می‌دیدند. همانطور که آرژانتینی‌ها می‌گویند که آنها واقعاً اهل آمریکای لاتین نیستند، بلکه اروپایی‌هایی هستند که اتفاقی در آمریکای لاتین زندگی می‌کنند، کمالیسم شهروندان خود از جمله من را تشویق کرد که فکر کنند ترک‌ها در واقع اروپایی‌هایی هستند که از قضا نزدیک به خاورمیانه زندگی می‌کنند. در شبکه‌های تلویزیونی محلی ترکیه، پیش‌بینی‌های بین‌المللی آب‌وهوا نقشه‌ای از اروپا را نشان می‌دهند که مرکز آن نه ترکیه، بلکه اغلب سوئیس است، با ترکیه در گوشه پایینی نقشه، گویی ترک‌ها باید کشورشان را به عنوان ضمیمه‌ای برای کل اروپای بزرگ‌تر تصور کنند.

با این حال، اروپا در مورد رابطه خود با ترکیه تردید بیشتری داشت. بین سال‌های 1995 تا 2013، در طول توسعه سریعی که پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و پایان جنگ سرد رخ داد، اتحادیه اروپا 16 کشور جدید را جذب کرد. در ابتدا به نظر می‌رسید که ترکیه ممکن است به این گروه بپیوندد: روند الحاق این کشور قبل از پایان جنگ سرد، در سال 1987 آغاز شده بود و با روی کار آمدن اردوغان در سال 2003 تقویت شد. بسیاری از ناظران اروپایی از  اردوغان به عنوان سبک جدیدی از اسلام گرای میانه رو استقبال کردند که عمیقاً به نهادهای دموکراتیک متعهد بود و مایل بود با ارتش ریشه دار کشور مقابله کند و ترکیه را به یک دموکراسی تمام عیار تبدیل کند. در سال 2005، اتحادیه اروپا مذاکرات رسمی با ترکیه در مورد عضویت را آغاز کرد.

اما ترکیه خارج از اتحادیه باقی ماند. بلافاصله پس از آغاز گفتگوها، بروکسل به آنکارا اطلاع داد که هیچ پیشنهادی برای عضویت ارائه نخواهد شد. ظاهراً این تصمیم مربوط به مناقشه پایدار بین ترکیه و قبرس در مورد قبرس شمالی بود، اما در واقع، فرانسه و آلمان تمایلی به استقبال از کشوری به بزرگی و سنگین وزنی ترکیه در اتحادیه نداشتند. اتحادیه اروپا پیش از این هرگز مذاکرات الحاق با کشوری را آغاز نکرده بود که به پیشنهاد عضویت ختم نشود. سیگنال منحصر به فرد این بار واضح بود: ترکیه خانه‌ای در اروپا ندارد.

000_32DJ3T3

ترکیه‌ی «عدالت و توسعه»

همراه با مذاکرات ناامیدکننده عضویت ترکیه در اتحادیه اروپا، حکومت تحول آفرین اردوغان به محکم کردن جای ترکیه در آناتولی کمک کرد. حزب عدالت و توسعه اردوغان (AKP) به بهترین شکل ظهور آناتولیایی‌ها در این کشور را نشان می‌دهد. حزب عدالت و توسعه ماشینی است که سوخت آن رای دهندگان، کسب و کارها، نخبگان، و روحیه‌ای است که ریشه در داخل آناتولی و سواحل دریای سیاه - جایی که والدین اردوغان از آنجا هستند - و در شرق که بسیاری از کردها را در بر می‌گیرد. کابینه‌های اردوغان مملو از سیاستمداران این مناطق است.

در همین راستا، لابی تجاری قدرتمند و طرفدار اروپایی ترکیه، TUSIAD، شاهد کاهش نفوذ خود در سال‌های اخیر بوده است. TUSIAD تحت سلطه مشاغل در استانبول و ازمیر است که توسط افرادی که از استان‌های اروپایی سابق امپراتوری عثمانی آمده بودند، تشکیل شده بود و اغلب دستور کار سیاسی در این کشور را هدایت می‌کرد. این گروه در دهه 1980 خواستار پیوستن به اتحادیه اروپا شدند و در دهه 1990، در اوج شورش پ.ک.ک، یک مطالعه جسورانه را تأمین مالی کردند که راه حلی سیاسی برای جدایی طلبی کردها پیشنهاد می‌کرد. با این حال، از زمانی که اردوغان به قدرت رسید، نخبگان تجاری متفاوتی بر TUSIAD حاکم بوده و دستور کار سیاسی را شکل داده‌اند. مشاغل و میلیاردرهای تحت مدیریت آناتولی که اغلب از سواحل دریای سیاه می آیند، از رئیس جمهور حمایت می‌کنند و ترکیه را تشویق می‌کنند که تعهد خود را به سکولاریسم کمالیستی کنار بگذارد، روابط اقتصادی با روسیه را حفظ کند و ردپای سیاسی خود را در جنوب جهانی افزایش دهد.

تصرف ترکیه توسط آناتولیایی‌ها صرفاً محصول تغییر جمعیتی ترکیه در دهه‌های گذشته و کاهش قدرت نخبگان قدیمی سکولار بر جامعه ترکیه است. اردوغان عامل این تغییر نیست، بلکه یکی از علائم اصلی آن است. نخبگان جدید آناتولی ترکیه مسئولیت را بر عهده گرفته‌اند و هویت این کشور را آن طور که آتاتورک و جانشینان کمالیست او تعیین کرده‌اند نمی‌بینند. این نخبگان، که اغلب از سویه‌های محافظه‌کارانه‌تر اسلام مطلع هستند، اسلام را نیز جزئی از هویت ملی ترکیه می‌دانند. در واقع، این نخبگان جدید به همان شدتی به اسلام علاقه دارند که آتاتورک سعی در سرکوب آن داشت. جنبش عدالت و توسعه مدت‌هاست که به دنبال به چالش کشیدن و سپس حذف وابستگی دوران کمالیستی ترکیه به اروپا و غرب، و همراه با آن، تعهد این کشور به سکولاریسم به سبک اروپایی است که از سیستم لائیسیته فرانسه تقلید می‌کرد (و شاید از نظر شدت از آن فراتر رفته بود). اردوغان از زمان به قدرت رسیدن، ممنوعیت حجاب در دوران کمالیستی ترکیه را لغو کرده و در عین حال به اسلام اجازه ورود به برنامه آموزشی و زندگی سیاسی این کشور را داده است.

در دوران اردوغان، روابط با روسیه بهبود یافته است. این دو کشور رقبای تاریخی هستند و در جنگ‌های سوریه، لیبی، قفقاز جنوبی و اوکراین در طرف‌های مختلف بوده‌اند. آنکارا از کیف حمایت سیاسی و نظامی حیاتی می‌کند. علی‌رغم این رقابت، اردوغان و ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه از سال 2016، زمانی که کودتای نافرجام در ترکیه شکست خورد، رابطه نزدیکی با هم داشتند. در آن زمان، متحدان غربی ترکیه، از جمله ایالات متحده، که در آن زمان توسط رئیس جمهور باراک اوباما رهبری می‌شد، پس از آن کودتا، فرصت بزرگی را با عدم پذیرش ترکیه و دموکراسی آن از دست دادند. پوتین، زیرکانه، تنها دو هفته پس از کودتای نافرجام، میزبان اردوغان بود و این رابطه را شکل داد که تا امروز ادامه دارد. در مقابل، این امر به آنکارا و مسکو این امکان را داده است که ترتیبات تقسیم قدرت را در سوریه و لیبی ایجاد کنند، جایی که از طرف های مختلف درگیری حمایت می‌کنند. دو کشور همچنین شاهد شکوفایی روابط تجاری و گردشگری و این تصور مشترک در میان ترک‌ها و روس‌ها بوده‌اند که هر دو «مردم‌هایی هستند که نمی‌توان در سطح جهانی هویت آن‌ها را در یک دسته خاص طبقه بندی کرد.»

Ch7SWU8xuNiX-WUf0JRr476Of3Y

اینجاست که بماند

صد سال پس از تشکیل آن توسط آتاتورک، ترکیه در حال قرار گرفتن در جای خود است، در آناتولی، در تقاطع بین خاورمیانه، اروپا و اوراسیا. این ترکیه هنوز خود را بخشی از اروپا می‌بیند، اما نه به ضرر سایر گروه‌بندی‌هایش. آنکارا اکنون آزادانه با ایران، روسیه، ایالات متحده، پادشاهی‌های ثروتمند خلیج فارس، اروپا و دیگر بازیگران منطقه‌ای و جهانی تعامل دارد بدون اینکه احساس کند باید شریک مورد علاقه خود را انتخاب کند. در حالی که رهبران ترکیه در قرن بیستم وابستگی عاطفی به اروپا داشتند، اردوغان اینطور نیست. ترکیه او بیشتر خودش را هدایت می‌کند و به فضایل خود متقاعد شده است.

این ترکیه جدید، البته، عضو ناتو خواهد ماند، که آنکارا را از مسکو محافظت می‌کند (در برخی مواقع، نخبگان ترکیه می‌ترسند که روابط بین دو کشور بار دیگر خصمانه‌تر شود) و به عنوان اهرم فشار بر دیگر قدرت‌های ناتو؛ اما به طور همزمان با کشورهای خاورمیانه و اوراسیا روابط و مشارکت ایجاد خواهد کرد. به عنوان مثال، نیروهای اوکراینی اغلب از هواپیماهای بدون سرنشین بایراکتار ساخت ترکیه استفاده می‌کنند، حتی در شرایطی که تجارت کلی ترکیه با روسیه از زمان آغاز حمله کرملین به اوکراین در فوریه 2022 افزایش یافته است. در خاورمیانه، اردوغان اخیرا روابط آنکارا با ریاض را از سر گرفته است. روابط بین عربستان سعودی و ترکیه پس از ترور جمال خاشقجیِ روزنامه‌نگار توسط عوامل سعودی در استانبول در سال 2018، و کمک مقامات ترکیه به یافتن ارتباط محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی با این قتل، کاهش یافت. اما در مارس 2023، دادگاه‌های ترکیه پرونده تعقیب ولیعهد را به دادگاه‌های عربستان سعودی منتقل کردند و در مقابل، صندوق توسعه عربستان سعودی برای کمک به اقتصاد درگیر این کشور، نزدیک به 5 میلیارد دلار در بانک مرکزی ترکیه سپرده گذاری کرد - درست در آستانه انتخابات ریاست جمهوری ماه می در ترکیه، که اردوغان در آن پیروز شد.

ترکیه جدید هویت‌های زیادی دارد، هیچ‌کدام از آن‌ها انحصاری نیستند و طبقه‌بندیشان آسان نیست: اگر این کشور خاورمیانه‌ای است، پس تنها دولت خاورمیانه است که همچنین یک قدرت در دریای سیاه است. و اگر یک کشور اروپایی است، پس تنها کشور اروپایی است که با ایران هم مرز است. و اگر یک قدرت اوراسیا است، تنها قدرتی است که به ناتو تعلق دارد.

بهترین راه برای آمریکا برای نزدیک شدن به ترکیه این است که واقعیت این صف بندی های متعدد را بپذیرد. اردوغان دوست دارد که به عنوان مرکز امور دیده شود، گویی جهان به دور ترکیه می‌چرخد - او سعی کرده به عنوان یک داور در جنگ در اوکراین خدمت کند، نقش فعالی در قفقاز جنوبی داشته و قدرت ترکیه را در بالکان غربی، ساحل و شاخ آفریقا نمایش دهد. او از معامله‌گری یا واسطه بودن در درگیری‌های منطقه‌ای خوشش می‌آید، که جایگاه تاریخی او را در خانه تقویت می‌کند. ایالات متحده باید با ترکیه مانند سایر قدرت های میانی مانند هند و اندونزی برخورد کند و بپذیرد که این کشورها هیچ تناقضی در حفظ روابط قوی هم با واشنگتن و هم با دشمنانش نمی‌بینند.

به هر حال، اردوغان با وجود این همه سال آشوب غوغا، اکنون علاقه چندانی به دشمنی با غرب ندارد. پس از پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری 2023، اردوغان دیگر با چالش‌های داخلی مهمی روبرو نیست و وارد مرحله میراث سازی در حرفه خود می‌شود. او با تغییر شکل مسیر ژئوپلیتیک ترکیه، اکنون می‌خواهد میراث مثبتی را از خود به جای بگذارد. این به بایدن یا جانشین بایدن فرصتی برای پذیرش ترکیه جدید و اعمال نفوذ آن در عصر رقابت قدرت‌های بزرگ ارائه می‌کند. آنکارا می‌تواند مشتاق همکاری با واشنگتن در مجموعه‌ای از مسائل، از جمله بازسازی اوکراین و غزه و مقابله با نفوذ روسیه و چین در آفریقا و بالکان باشد، حتی با وجود حفظ روابط با روسیه و پادشاهی‌های خلیج فارس. ترکیه هرگونه تمایل به پیوستن به غرب را کنار گذاشته است و ایالات متحده باید بپذیرد که چند جانبه‌گرا بودن این کشور باقی مانده است.