به گزارش اکوایران، در فیلم بوچ کسدی و ساندنس کید، پل نیومن و رابرت ردفورد توسط گروهی از نیروهای پلیس احاطه شده‌اند و تنها راه فرار پریدن از یک صخره به رودخانه پایین است. وقتی ساندنس می‌گوید که نمی‌پرد چون نمی‌تواند شنا کند، بوچ به او اطمینان می‌دهد: «سقوط احتمالاً تو را خواهد کشت.»

این یک استعاره غم‌انگیز برای سیاست خارجی ایالات متحده است. در حالی که دونالد ترامپ به سمت نامزدی جمهوری خواهان در انتخابات ریاست جمهوری پیش می‌رود، طبیعی است که بخواهیم بدانیم اگر ایالات‌متحده بار دیگر توسط یک رئیس جمهور دمدمی مزاج، بی‌فکر و اغلب مخرب رهبری شود، چه اتفاقی خواهد افتاد. اما حدس و گمان در مورد تاثیر ترامپ مانند این است که بدانیم پس از یک سقوط سریع چه اتفاقی می‌افتد.

به نوشته هال  برندز، تحلیل‌گر برجسته مسائل بین‌الملل در بلومبرگ، بحران بزرگ سیاست خارجی ایالات متحده چیزی نیست که تنها در صورت پیروزی ترامپ در نوامبر تحقق یابد. این بحران همین حالا، در حالی که آمریکا در تلاش است تا کمک‌هایی را ارائه کند که اوکراین در حال جنگ برای بقای خود به آن‌ها نیاز دارد، در حال رخ دادن است.

به نظر نمی‌رسد در کپیتال هیل هیچ اضطراری در مورد این مسئله وجود داشته باشد. قطعنامه حیاتی تامین مالی اوکراین ابتدا به دلیل مذاکرات طولانی در سنا، در مورد توافقی برای تامین امنیت مرزها که در نهایت به جایی نرسید و سپس با یک تعطیلی دو هفته‌ای مجلس به رهبری جمهوری‌خواهان پس از دریافت لایحه سنا، به تعویق افتاد و در نهایت با آخرین تلاش‌ها برای جلوگیری از تعطیلی دولت ایالات متحده برای چند هفته دیگر ادامه پیدا کرد. در حالی که واشنگتن متزلزل است، برای اوکراین نتایج آنچه در میدان نبرد رخ داده خودش را نشان می‌دهد.

شهر آودیوکا در شرق، اواخر ماه گذشته سقوط کرد زیرا نیروهای اوکراینی فاقد گلوله و ادوات جنگی مورد نیاز برای توقف حملات بی‌پایان روسیه بودند. اکنون مسکو در حال پیشروی است. نیروی هوایی روسیه که قبلاً نقش محدود و غیر قابل توجهی در این جنگ ایفا می‌کرد، با نابود کردن مناطقی که ارتش روسیه می‌تواند در آن پیشروی کند، وارد نبرد شده است. هواپیماهای ولادیمیر پوتین البته در برابر پدافند هوایی اوکراین بسیار آسیب‌پذیر بودند اگر اوکراین هنوز به اندازه کافی از این سیستم‌ها برای دفاع در برابر نیروی هوایی روسیه در اختیار داشت.

برای اوکراین، هزینه کمبود کمک‌های ایالات متحده مسئله‌ای مربوط به آینده یا فرضی نیست. آنها واقعی هستند و روز به روز در زندگی و سرزمین‌های از دست رفته در حال افزایش هستند. به صراحت بگوییم، ما می‌بینیم که چگونه اوکراین در این جنگ در حال شکست خوردن است. نه به دلیل حمله رعد‌آسای درخشان روسیه، بلکه به دلیل انباشت فزاینده شکست‌هایی که کشور را از هرگونه امید به پیروزی تهی کرده است و در نتیجه آن را مجبور به پذیرش صلحی می‌کند که عملاً یک شکست استراتژیک است.

این مسئله ما را به سیاست ایالات متحده باز می‌گرداند. در کنفرانس امنیتی مونیخ ماه گذشته و در پایتخت‌های سراسر جهان، شبح بازگشت ترامپ بر متحدان ایالات متحده سنگینی کرده است. اما بن‌بست اوکراین باید برای کسانی که برای امنیت خود به ایالات‌متحده وابسته هستند، نگران‌کننده‌تر باشد.

وقتی آمریکا برای حمایت از اوکراین در درگیری که در آن یک آمریکایی هم کشته نشده پول و سلاح نمی‌فرستد، باور این که در درگیری بعدی برای دفاع از متحدانش زنان و مردان آمریکایی را به اروپا بفرستد سخت است. بن‌بست اوکراین همچنین نشان می‌دهد که پوسیدگی در سیستم سیاسی ایالات‌متحده عمیق‌تر از ناسزاگویی‌های یک رئیس جمهور فرومایه است.

بله، ترامپ نقش شرم‌آور خود را در بحث اوکراین ایفا کرده است؛ مقاومت او در برابر اصلاحات در مرز جنوبی آمریکا، به این دلیل که می‌خواهد در ماه نوامبر روی این موضوع مانور دهد، به شکست توافق دو حزبی که سناتورها به وجود آوردند، کمک کرد. مخالفت او با کمک به اوکراین، متحدانش در ماگا را جسور می‌کند و جمهوری خواهان انترناسیونالیست را در مجلس می‌ترساند.

اما بحث کنونی نشان می‌دهد که سیستم سیاسی ایالات متحده می‌تواند در مورد مسائل استراتژیک حیاتی فلج شود، حتی زمانی که رئیس‌جمهور آمریکا اوکراین را به عنوان جبهه مرکزی در مبارزه بزرگ بین خودکامگی و دموکراسی توصیف می‌کند، و حتی وقتی اکثریت قاطع قانون‌گذاران مجلس نمایندگان و سنا موافق حمایت از آن کشور هستند. اگر این بهترین کاری است که ایالات متحده می‌تواند در دوران جو بایدن انجام دهد، دیگر ریاست جمهوری ترامپ برای زیر سوال بردن نقش جهانی آمریکا لازم نیست.

رابرت گیتس، وزیر دفاع سابق آمریکا، اخیرا در مقاله‌ای برای فارین افرز، استدلال کرد که ناکارآمدی سیاسی ایالات متحده به بی‌ثباتی ژئوپلیتیکی دامن می‌زند. آمریکای دچار شکاف، فاقد ثبات و تعهد لازم برای عقب نگه داشتن نیروهای مخالف با نظم جهانی است. هرچه بن‌بست اوکراین بیشتر ادامه یابد، این هشدار دور اندیشانه‌تر به نظر می‌رسد.

ما در عصری زندگی می‌کنیم که بسیاری از واقعیت‌های دیرینه امور جهانی همچون پیشرفت دموکراسی، فقدان جنگ قدرت‌های بزرگ، ثبات نسبی مناطق کلیدی، زیر سوال رفته است. همچنین حقیقتی که زیربنای همه این‌هاست. هرچه در ماه نوامبر اتفاق بیفتد، بن‌بست کمک‌های اوکراین قابل توجه است، زیرا به دوستان و دشمنان آمریکا پیش‌نمایشی می‌دهد از زمانی که وقتی این نظم وجود نداشته باشد، جهان چگونه خواهد بود.