به گزارش اکوایران، در آغاز سومین سال جنگ اوکراین، با پیشروی نیروهای روسی و سقوط شهر آودیوکا ارتش اوکراین در نقطه بسیار مهمی ایستاده و باید تصمیمات حیاتی بگیرد. تصمیماتی که نه تنها به توان این ارتش بلکه به میزان حمایت غرب از این متحد جنگ زده وابسته است.

مجله فارن افرز در مقاله‌ای به مخاطرات پیش روی اوکراین و روند احتمالی جنگ در ماه‌های آینده پرداخته است. اکوایران این یادداشت را در دو بخش ترجمه کرده که پیش از این بخش اول آن با عنوان «آیا روسیه می‌تواند کار کی‌یف را یکسره کند؟» منتشر شده و در ادامه بخش دوم و پایانی آن را می‌خوانید:

محدودیت برای جاه‌طلبی‌های کرملین

بسیج اولیه روسیه در سال 2022 با هرج و مرج همراه بود و پرسنل آموزش ندیده به سرعت برای پر کردن جای خالی در یگان‌های خط مقدم اعزام شدند. با این حال، در ماه‌های بعد، ارتش روسیه روندی را برای احیای واحدها در میدان‌های آموزشی در اوکراین و بلاروس ایجاد کرد. روسیه اکنون در حال بازسازی نیروی انسانی کافی است تا خطوط خود را پایدار نگه دارد و عملیات تهاجمی محدودی را حداقل تا پایان سال آغاز کند. پس از مقابله با ضدحمله اوکراین در پاییز گذشته، نیروهای بیشتری را به اوکراین اشغالی وارد کرده است. به عنوان مثال، نیروهای روسیه و اوکراین در دونتسک اشغالی در سپتامبر 2023 تقریباً برابر بودند اما تا ماه فوریه، روسیه دو بر یک برتری داشت. فرماندهان اوکراینی در اوایل سال جاری خاطرنشان کردند که برخی از نیروهای روسی نسبت به سال گذشته آموزش دیده‌تر به نظر می‌رسند. برخی دیگر هنوز از تاکتیک‌های خام استفاده می‌کنند تا صرفاً سربازان اوکراینی را از پا درآورند یا خسته کنند.

علیرغم ظرفیت روسیه برای جذب سربازان بیشتر، نیروی انسانی همچنان یک محدودیت برای جاه‌طلبی‌های کرملین است. روسیه نمی‌تواند به راحتی و بدون خطر، نیروی انسانی بزرگتر خود را به برتری در میدان نبرد تبدیل کند. اگرچه مقامات نظامی روسیه ادعا می‌کنند که 25 میلیون پرسنل در دسترس دارند، اما در عمل فقط آنچه را که می‌توانند از طریق نیروهای داوطلب ارائه کنند، در اختیار دارند. به دلیل نگرانی برای ثبات داخلی و امنیت رژیم، کرملین ترجیح می‌دهد دور دیگری از بسیج نیرو را انجام ندهد. حتی اگر کرملین بخواهد بخش‌های بزرگ‌تری از اوکراین را تا سال 2026 اشغال کند، نمی‌توان مطمئن بود که آیا مایل به پذیرش خطرات استخدام نیروی کافی برای تحقق این هدف باشد یا نه.

اوکراین و روسیه هر دو در جذب نیروهای کافی در 20 سالگی و اوایل 30 سالگی، که محدوده سنی مطلوب برای پیاده نظام است، مشکل دارند. برای کیف، این یک سیاست است. فقط مردان 27 سال و بالاتر برای فرستادن به جنگ فراخوانده می‌شوند. اگرچه روسیه جمعیت کلی بیشتری دارد، اما چالش‌های استخدام نظامی آن با کمبود نیروی کار و مهاجرت صدها هزار مرد از سال 2022 ترکیب شده است.

اگر روسیه بخواهد دامنه عملیات تهاجمی خود را تا سال‌های 2024 و 2025 گسترش دهد، داوطلبانش به تنهایی کافی نخواهد بود و این کشور احتمالاً به دورهای بیشتری از فراخواندن نیرو به جنگ نیاز خواهد داشت.

روسیه از مشوق‌های نقدی و تضمین‌های اجتماعی گران قیمت برای جذب داوطلبان استفاده می‌کند. برای رعایت سهمیه‌ها، مقامات همچنین از روش‌های اجباری مانند یورش به کارخانه‌ها، خوابگاه‌ها و حتی رستوران‌هایی که به دنبال مردان برای استخدام هستند و تحت فشار قرار دادن مهاجران و زندانیان استفاده می‌کنند. روسیه جنگجویان خارجی و احتمالاً به زودی جنایتکاران خارجی را نیز در صفوف خود استخدام می‌کند. جذب محکومین اما ممکن است همین حالا هم به نقطه کاهش تعداد بدون برگشت رسیده باشد. قبل از جنگ، جمعیت سیستم زندان روسیه در حدود 400000 تا 420000 ثابت بود. تا سال 2024، این تعداد به 266000 نفر کاهش یافت، که تقریباً به طور قطع در نتیجه استخدام توسط ارتش روسیه و ارتش‌های مزدور خصوصی مانند واگنر بود.

ممکن است بقیه محکومان نیز برای ثبت نام در دسترس نباشند، زیرا روسیه معمولاً در هر زمان حدود 100000 زندانی را برای کمک به کمبود مداوم نیروی کار در سراسر کشور استخدام می‌کند. مقامات روسیه کمبود 4.8 میلیون کارگر را برآورد می‌کنند. این کمبودها در صنایع مختلف و اکثر مناطق روسیه گسترش می‌یابد. گروه‌های نیروی کار که برای رفع کمبودهای گذشته - مهاجران، زندانیان، دانشجویان - مورد استفاده قرار گرفتند، اکنون برای جنگ یا خدمت اجباری مورد نیاز هستند. متأسفانه، اگر تاکتیک‌های بی‌رحمانه نیروهای روسی در سال 2024 واحدهای اوکراینی را تحت تأثیر قرار دهد، چالش‌های نیروی انسانی رو به رو روسیه در سال 2025 و پس از آن بسیار کم اهمیت خواهد بود.

استراتژی روسی برای فرسودگی اوکراین

در بیشتر پنج ماه گذشته، استراتژی روسیه انجام حملات چند جانبه برای تحلیل بردن و فرسودگی نیروهای اوکراینی در امتداد خط مقدم بود. سپس آودیوکا را هدف اصلی خود قرار داد. پس از سقوط شهر، در اواسط فوریه، روسیه بلافاصله حملات خود را در آن جهت و مناطق دیگر تشدید کرد. نیروهای روسی دلایل بسیار کمی برای ادامه ندادن حملات خود دارند. آنها با تداوم، شتاب را قبل از ذوب شدن برف زمین و بازگشت گل و لای به حداکثر می‌رسانند، از نیروهای ناتوان اوکراینی هنگام جیره‌بندی تجهیزات بهره می‌برند، و با نیروهای اوکراینی قبل از اینکه زمان کافی برای سنگر گرفتن کامل داشته باشند، درگیر می‌شوند، همه اینها در حالی است که کمک‌های آمریکا در مجلس نمایندگان ایالات‌متحده متوقف شده است.

به طور کلی، این نشانه بدی برای اوکراین و حامیان آن است که روسیه به دلیل اطمینان کافی به توانایی‌های خود و به موقعیت متزلزل اوکراین در آستانه انتخابات ریاست‌جمهوری روسیه در اواسط ماه مارس، حملات خود را تسریع بخشیده است.

اگر کرملین در مورد چشم‌انداز موفقیت خود نامطمئن بود، احتمالاً این حملات اتفاق نمی‌افتاد. به عبارت دیگر، روسیه پیروزی‌های بیشتری در میدان جنگ پیش بینی می‌کند.

اهداف آتی کرملین 

به نظر می‌رسد که اهداف فعلی روسیه پیشروی به مرزهای دونتسک و برگرداندن نتایج ضدحمله اوکراین در سال 2023 در زاپوریژیا است. در دونتسک، آنها ممکن است سعی کنند به شهر پوکروفسک برسند تا خطوط راه آهن و جاده‌های کلیدی را به دست بیاورند و بقیه بخش یا استان دونتسک را تصرف کنند، که در نهایت می‌توانند از آنجا به سنگرهای باقی مانده اوکراین در نزدیکی کراماتورسک و اسلوویانسک حمله کنند. نیروهای روسی احتمالاً تلاش خواهند کرد تا در منطقه زاپوریژیا نیز پیشروی کنند، به ویژه در اطراف اوریخیف، جایی که زمین مسطح است و مواضع دفاعی کمتری از اوکراین آماده شده است. در شمال، نیروهای روسیه در حال تلاش برای نزدیک شدن به کوپیانسک هستند که می‌تواند به عنوان یک محل استقرار نیرو در منطقه خارکف عمل کند.

اشغال مجدد کامل خرسون غربی با توجه به دشواری نوع زمین در آنجا، با وجود نیروهای روسی در دسترس، بعید به نظر می‌رسد. علاوه بر این، تخریب سد کاخوفکا در سال گذشته اکنون مسیرهای آسفالت شده بر روی رودخانه دنیپر در خرسون را محدود کرده است. همچنین نشانه‌هایی وجود ندارد که روسیه در حال جمع‌آوری نیروهای مورد نیاز برای اشغال مجدد منطقه خارکف تا پایان سال 2024 باشد. روسیه برای حمله جدید در تمام منطقه نیاز به ثبات در بقیه خط مقدم دارد، این که نیروهای اوکراینی در جای خود ثابت شده باشند یا قادر به اعزام دوباره نیرو نباشند. و روسیه باید حداقل یک ارتش ترکیبی دیگر اما احتمالاً بیشتر (50000 تا 100000 سرباز، بسته به وضعیت دفاع اوکراین) ایجاد کند. این شرایط امروز وجود ندارد. اما اگر شرایط در میدان جنگ تغییر نکند و روسیه نیروی کافی تولید کند، این می‌تواند آینده اوکراین باشد.

انتخاب سخت و آینده در انتظار کی‌یف

سربازان خط مقدم اوکراین در معرض خطر فزاینده ای قرار دارند. برای حفظ مواضع خود در سال 2024، نیروهای اوکراینی نیاز به تکمیل فوری مهمات و نیروی انسانی دارند. اگر تقویت شود، اوکراین می‌تواند امسال از خط مقدم دفاع کند و قدرت رزمی خود را بازسازی کند، در حالی که پایگاه صنعتی غرب برای سال 2025 و پس از آن افزایش می‌یابد. کمک‌های نظامی غرب - به ویژه کمک‌های آمریکا - باید به سرعت مورد تایید قرار گیرد تا منابع حیاتی مهمات و سیستم‌های جنگی موجود را حفظ کند. در مرحله بعد، کیف باید پرسنلی را برای تکمیل واحدهای خط مقدم ایجاد و آموزش دهد. متأسفانه، یافتن سربازان بیشتر به احتمال زیاد مستلزم یک بسیج نامحبوب خواهد بود. تأخیر کمک‌ها وضعیت دشوار کیف را بدتر می‌کند. در نهایت، اوکراین باید ساخت مواضع دفاعی آماده را تسریع بخشد.

بدون این اقدامات فوری، سهمیه‌بندی مهمات اوکراین در بهار و تابستان ادامه خواهد داشت. در مواجهه با حملات مستمر روسیه، واحدهای کم تعداد ممکن است به طور فزاینده‌ای خالی شده و توانایی دفاع از خود را از دست بدهند. اگر تغییرات فوری ایجاد نشود، این مسیری است که اوکراین و غرب در آن قرار دارند.

اگر اوکراین امسال مورد حمایت قرار نگیرد، ضعف‌های بلندمدت ارتش روسیه اهمیتی نخواهد داشت. سربازان خط مقدم اوکراینی در معرض خطر فزاینده‌ای قرار دارند، نه به این دلیل که اراده جنگیدن ندارند یا نقاط ضعف دشمن خود را نمی‌دانند، بلکه به دلیل کمبود مهمات و نیروی انسانی. اگر غرب، به‌ویژه ایالات متحده، نمی‌خواهد که خط مقدم در اوکراین همچنان در حال ضعیف شدن باشد یا - حتی بدتر - شکسته شود، باید فورا کمک‌ها را تایید کند. و اگر کیف می‌خواهد به تلاش‌های خود ادامه دهد، باید انتخاب‌های دشواری در مورد چگونگی تولید نیروی انسانی بیشتر انجام دهد. زمان رو به اتمام است.