به گزارش اکوایران، تا ابتدای مارس، خسارت ناشی از حملات حوثی‌های یمن علیه کشتی‌های دریای سرخ عمدتاً با دلار و سنت اندازه‌گیری می‌شد. کشتی‌های باری مجبور به تغییر مسیرهای طولانی و پرهزینه از طریق دماغه امید نیک شدند؛ کارخانه تسلا در آلمان به دلیل کمبود قطعات، تولید را متوقف کرد؛ دولت کم‌درآمد مصر در حال دست‌وپنجه نرم‌کردن با از دست دادن عوارض عبور از کانال سوئز به دلیل اجتناب کشتی‌ها از دریای سرخ است.

کمپین ویرانگر

به نوشته واکس، اما این بحران در هفته ابتدایی ماه مارس به طور جدی و مرگباری تغییر جهت داد. برای اولین‌بار، حوثی‌ها یک کشتی را غرق کردند. نفتکش روبی‌مار در تاریخ ۱۸ فوریه با موشک حوثی‌ها مورد اصابت قرار گرفت و پس از هفته‌ها آب‌گرفتگی، سرانجام غرق شد. به گفته مقامات آمریکایی، در جریان غرق‌شدن، لنگر روبی‌مار به احتمال زیاد به سه کابل مهم ارتباطات زیرآبی در دریای سرخ آسیب رساند. در همین حال، محموله ۲۱۰۰۰ تنی کود شیمیایی روبی‌مار، محیط زیست را در معرض خطر فاجعه قرار می‌دهد.

سپس سه ملوان در حمله موشکی به یک کشتی کانتینری که حدود ۵۰ مایلی از سواحل یمن قرار داشت، کشته شدند. آن‌ها اولین تلفات گزارش‌شده ناشی از حملات حوثی‌ها بودند.

از زمان آغاز جنگ در غزه اکتبر، کمپین حوثی‌ها مخرب‌ترین، مؤثرترین و جلب‌کننده‌ترین اقدام گروه‌های محور مقاومت بوده است. حتی در حالی که غربی‌ها ادعا می‌کنند سایر گروه‌های مقاومت از ترس رویارویی مستقیم نظامی با ایالات متحده عقب‌نشینی کرده‌اند، حوثی‌ها حملات خود را ادامه داده‌اند. چند دور حملات هوایی به رهبری ایالات متحده نیز نتوانسته این گروه را منصرف کند.

دریای سرخ

پس حوثی‌ها واقعاً به دنبال چه هستند و چه چیزی باعث توقف آن‌ها می‌شود؟

هدف اعلام‌شده حوثی‌ها برای این کارزار، مختل‌کردن تجارت مرتبط با اسرائیل و حامیان آن، در همبستگی با مردم غزه است. محمد عبدالسلام، سخنگوی این گروه در فوریه به رویترز گفت: «تا زمانی که تجاوز اسرائیل به غزه و محاصره متوقف نشود، هیچ عملیاتی متوقف نخواهد شد».

حتی اگر آتش‌بسی نیز در غزه حاصل شود، معلوم نیست که بحران دریای سرخ پایان یابد. ناگفته نماند که حوثی‌ها در جریان آخرین آتش‌بس موقت در اواخر نوامبر، به یک ناو جنگی آمریکایی حمله کردند.

مهم‌تر اینکه، گروهی که تا چند ماه پیش کمتر کسی خارج از خاورمیانه به آن فکر می‌کرد، از طریق این حملات به جایگاهی جهانی دست یافته و نشان داده که می‌تواند به قلب سرمایه‌داری جهانی ضربه زده و در عین حال، در برابر قدرتمندترین ارتش‌های جهان مقاومت کند. آیا واقعاً قرار است این دستاورد را به سادگی رها کند؟

به گفته محمد الباشا، تحلیلگر یمنی از شرکت مشاوره خصوصی ناوانتی، «این سؤال یک‌میلیون‌دلاری است».

فرصت در دل آشوب

به نظر بشا، حملات دریای سرخ به حوثی‌ها اجازه می‌دهد تا «فعالیت اقتصادی را مختل ساخته، امتیازات سیاسی به دست آورند و جایگاه خود به عنوان مدافعان فلسطینیان و یمنی‌ها را تقویت کنند. این انگیزه‌ها به احتمال زیاد صرف نظر از آتش‌بس در جاهای دیگر ادامه خواهد داشت».

بدون شک حوثی‌ها از شهرت جهانی جدیدشان، از جمله اشاره خاص بایدن در «سخنرانی وضعیت اتحادیه» خورسند می‌شوند. بشا با اشاره به گروه حزب‌الله لبنان که مدت‌هاست بزرگ‌ترین و برجسته‌ترین نیروی محور مقاومت به شمار می‌رود، گفت: «حوثی‌ها توجه تمام رسانه‌ها را به خود جلب کرده‌اند. در حال حاضر هیچ‌کس در مورد حزب‌الله صحبت نمی‌کند».

همه اینها ۲۰ سال پیش غیرقابل‌تصور بود؛ زمانی که رهبران حوثی در غارهای کوهستان‌های شمال یمن پنهان شده و سعی می‌کردند زیر بمباران شدید نیروهای دولتی یمن جان سالم به در ببرند. این حملات منجر به کشته‌شدن حسین الحوثی، بنیانگذار، همنام و برادر رهبر کنونی آن، عبدالملک الحوثی شد.

حوثی‌ها که رسما به نام انصارالله شناخته می‌شوند، از اعضای فرقه زیدی شیعه اسلام به شمار رفته و در دهه ۱۹۹۰ علیه دولت علی عبدالله صالح، رئیس‌جمهور سابق یمن به پا خواستند. حتی پس از اینکه به دنبال مرگ حسین الحوثی دوباره گروه خود را سازماندهی کرده و توانستند در سال ۲۰۱۴ پایتخت، صنعا را تصرف کنند، اکثر دولت‌های غربی آن‌ها را در بهترین حالت، یک نگرانی منطقه‌ای قلمداد کردند. این علی‌رغم این واقعیت بود که شعار رسمی آن‌ها («مرگ بر آمریکا، مرگ بر اسرائیل، نفرین بر یهود، پیروزی برای اسلام») نشان از جاه‌طلبی‌های گسترده‌تر جهانی داشت.

حوثی‌ها درگیر یک جنگ خونین ده‌ساله علیه دولت مستعفی یمن و ائتلافی بین‌المللی به رهبری عربستان سعودی (و با حمایت ایالات متحده) شدند. از زمان برقراری آتش‌بس میانجیگری‌شده توسط سازمان ملل در سال ۲۰۲۲، یمن در وضعیتی شکننده قرار گرفته و هنوز کاملاً پایان درگیری‌های اساسی را تجربه نکرده است.

حوثی‌

عربستان سعودی به دنبال رهایی خود از چیزی بود که آن را باتلاقی بی‌حاصل در یمن می‌دانست و درگیر مذاکرات با حوثی‌ها برای دائمی‌شدن آتش‌بس بود، اگرچه این روند از اکتبر ۷ متوقف شده است.

گریگوری جانسن، تحلیل‌گر باسابقه یمن و پژوهشگر غیرمقیم مؤسسه کشورهای عربی خلیج فارس می‌گوید وضعیت یمن قبل از آتش‌بس برای درک انگیزه‌های کنونی آن‌ها کلیدی است. توقف درگیری‌ها به حوثی‌ها اجازه داد تا کنترل حدود یک‌سوم از خاک یمن را که حدود ۷۰ درصد از جمعیت آن را در خود جای داده، تثبیت کنند.

اگرچه حوثی‌ها نیروی رزمی مؤثری هستند، اما در زمینه حکمرانی عملکرد خوبی نداشته‌اند. آن‌ها برای ارائه خدمات اولیه به غیرنظامیان مناطق تحت کنترل خود، با مشکل مواجه بوده و در مهار درگیری‌های داخلی از جانب گروه‌های مخالف ناکام مانده‌اند. بنابراین، جنگ غزه نمی‌توانست در زمان بهتری رخ دهد.

جانسن می‌گوید: «جنگ به نفع آن‌هاست. مسئله فلسطین در سراسر یمن بسیار محبوب است. حوثی‌ها فقط با انجام کاری که انجام می‌دهند، می‌توانند از همبستگی ملی بهره‌مند شده و ذخیره نیروهای خود در یمن را گسترش دهند». طبق گزارشی از مؤسسه واشنگتن برای سیاست خاور نزدیک، حوثی‌ها از زمان آغاز جنگ غزه، ۱۶ هزار نیروی جدید جذب کرده‌اند.

اگرچه ممکن است حملات حوثی‌ها پس از توقف درگیری غزه به طور موقت متوقف یا کاهش یابد، اما بعید است که به طور کامل متوقف شود. اولاً، حوثی‌ها با اظهاراتشان در مورد جنگ، برای خود جای مانور زیادی باقی گذاشته‌اند. بسیاری در خاورمیانه استدلال می‌کنند که تهاجم اسرائیل به غزه و حصر این منطقه حتی قبل از جنگ کنونی وجود داشته است. به گفته بشیر : «دلیل‌آوردن برای پرتاب موشکی دیگر کار آسانی است».

جانسن بر این باور است در حالی که حوثی‌ها ممکن است از حمایت خود از فلسطین صادق باشند، اما «از آنچه در غزه می‌گذرد برای پیشبرد اهداف خود نیز استفاده کرده‌اند».

آن اهداف دقیقاً چه هستند؟

حوثی‌ها در نهایت مایلند کل یمن، به ویژه خط ساحلی جنوبی کشور و همچنین ذخایر باارزش نفت و گاز که در حال حاضر، عمدتاً در مناطق تحت کنترل دولت قبلی قرار دارند را به دست بگیرند. آن‌ها همچنین می‌خواهند به عنوان دولت مشروع یمن به رسمیت شناخته شوند. تبلیغات حوثی همچنین از بازپس‌گیری مناطقی از عربستان سعودی که جمعیت قابل‌توجهی زیدی دارد یا حتی بازپس‌گیری شهرهای مقدس مکه و مدینه سخن می‌گویند.

این امر هنوز دور از ذهن است، اما حوثی‌ها در حملات خود به دریای سرخ کشف کرده‌اند که صرفاً موقعیت مکانی آن‌ها، در مجاورت یکی از شلوغ‌ترین مسیرهای کشتیرانی جهان، به آن‌ها این امکان را داده تا با موشک‌ها و پهپادهای نسبتاً ابتدایی، آشفتگی زیادی بیافرینند.

فاطمه ابو الاسرار، تحلیلگر سیاسی یمنی در مؤسسه خاورمیانه گفت: «آن‌ها در توانایی ایجاد اختلال مهارت دارند. حوثی‌ها اساساً به دنبال کسب قدرت چانه‌زنی در مذاکرات با نیروهای یمنی یا سعودی یا بازیگران بین‌المللی هستند. در نهایت، آن‌ها قصد دارند از این اهرم فشار برای تأمین شرایط مطلوبی استفاده کنند که بقای سیاسی و نفوذ آن‌ها را تضمین می‌کند».

این برای آتش‌بس شکننده یمن به چه معناست؟ پیش از اجرای آتش‌بس با ائتلاف سعودی، حوثی‌ها تلاش می‌کردند برخی از باارزش‌ترین منابع انرژی کشور و همچنین مأرب، آخرین شهر بزرگ در شمال یمن خارج از کنترل خود را تصرف کنند. در هفته‌های اخیر، حملات محدودی از سوی حوثی‌ها و درگیری‌هایی در این مناطق رخ داده است.

ابوالاسرار خاطرنشان می‌کند: «وقتی درگیری در دریای سرخ فروکش کند، این فرصتی عالی برای آن‌ها برای گسترش قلمرویشان خواهد بود».

ستاره جدید محور مقاومت

یکی از قابل‌توجه‌ترین نکات رفتار حوثی‌ها در این جنگ، میزان ریسک‌پذیری بالاتری است که آن‌ها نسبت به بسیاری از گروه‌های محور مقاومت یا حتی خود ایران نشان داده‌اند.

نیروهای مقاومت عراق و سوریه بیشتر حملات خود علیه نیروهای آمریکایی در هفته‌های اخیر را متوقف کرده‌اند. طبق گزارش‌ها، پس از حمله‌ای که منجر به کشته‌شدن سه نیروی آمریکایی در اردن شد، مقامات تهران به آن‌ها دستور عقب‌نشینی دادند. این حمله می‌توانست منجر به تشدید خطرناک جنگ سایه جاری بین ایالات متحده و ایران شود. حزب‌الله نیز همچنان به شلیک راکت به شمال سرزمین‌های اشغالی ادامه داده و احتمال وقوع جنگ تمام‌عیار دیگری در جبهه شمالی منتفی نیست؛ اما به نظر می‌رسد این گروه نیز تا حدودی محتاط عمل کرده و تمایلی به تکرار جنگ فاجعه‌بار سال ۲۰۰۶ لبنان ندارد.

همه این نکات سؤال دیگری را مطرح می‌کند: «ایران تا چه اندازه بر حوثی‌ها کنترل دارد»؟ برخی از کارشناسان حوثی‌ها را از نظر تواناییشان در گسترش قدرت مقاومت در سراسر منطقه، «حزب‌الله جنوبی» توصیف کرده‌اند. اما تفاوتشان اینجاست که در حالی که حزب‌الله به دنبال اعمال قدرت بر دولت لبنان است، حوثی‌ها به دنبال تبدیل‌شدن به دولت یمن هستند.

به نظر می‌رسد حوثی‌ها خیلی کمتر محتاط بوده و نگرانی کمتری نسبت به تحریک نیروهای نظامی آمریکا یا هر فرد دیگری نشان می‌دهند. بر خلاف حزب‌الله که به عنوان یک حزب سیاسی در لبنان نیز عمل می‌کند و تا حدودی نسبت به افکار عمومی حساس است، الاسرار می‌گوید: «هیچ سیاست داخلی وجود ندارد که بتواند حوثی‌ها را پاسخگو کند. آن‌ها در حال حاضر در مناطقی تحت کنترل خود، کنترل مطلق داشته و به هیچ‌کس پاسخگو نیستند».

حوثی‌ها اغلب به عنوان یکی از نیروهای مقاومت توصیف شده و بدون شک مورد حمایت این محور هستند، اما گاهی اوقات نیز از استقلال خود نشان داده‌اند. ادعا شده که مقامات ایرانی در سال ۲۰۱۴ به حوثی‌ها توصیه کردند که صنعا را تصرف نکنند. اما این توصیه نادیده گرفته شد.

جانسن در این مقطع می‌گوید: «حوثی‌ها کمتر از اینکه عضو محور مقاومت باشند، متحد ایران هستند».

درست زمانی آمریکا فکر می‌کرد از یمن خارج شده است...

این واقعیت که دولت بایدن به طور فزاینده‌ای خود را درگیر نبرد با حوثی‌ها یافته، طنز تاریکی دارد. از سال ۲۰۱۵، ایالات متحده تحت رهبری اوباما از ائتلاف تحت رهبری عربستان سعودی حمایت کرد، اما با طولانی‌شدن جنگ، تعداد تلفات بیشتر شد و انتقادات حقوق بشری از هر دو طرف افزایش یافت؛ بنابراین، حمایت‌های آمریکا به طور فزاینده‌ای، از جمله در خود کاخ سفید، بحث‌برانگیز شد.

آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه ایالات متحده و جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی کاخ سفید از مقامات کهنه‌کار دولت اوباما هستند که در سال ۲۰۱۸، نامه‌ای را امضا کرده که با ابراز تأسف از این حمایت، خواستار پایان‌دادن به جنگ یمن شدند. در فوریه ۲۰۲۱، بایدن از توقف حمایت آمریکا از تلاش‌های جنگی عربستان سعودی خبر داد که یکی از اولین تصمیمات مهم سیاست خارجی او و یکی از تصمیماتش در راستای هدف کلی کاهش ردپای نظامی ایالات متحده در خاورمیانه محسوب می‌شود.

با وجود این، به نظر می‌رسد یمن دوباره سیاستمداران آمریکایی را به درون خود کشانده است.

وقتی بحث سیاست ایالات متحده در خاورمیانه به میان می‌آید، اگرچه گفتن اینکه آمریکا هیچ گزینه خوبی در قبال این منطقه ندارد، به یک کلیشه تبدیل شده؛ اما واقعیت این است که گاهی اوقات، «واقعاً» هیچ گزینه خوبی وجود ندارد. نیروهای دریایی تحت رهبری ایالات متحده در دریای سرخ در سرنگونی بسیاری از موشک‌ها و پهپادهای حوثی‌ها مؤثر بوده‌اند، اما تنها عبور تعداد کمی از آن‌ها می‌تواند خسارات فاجعه‌باری به بار آورد.

حوثی‌ها همچنین به اندازه‌ای جسور شده‌اند که مستقیماً به کشتی‌های جنگی آمریکا حمله کنند، و بعید به نظر نمی‌رسد که یکی از این حملات در نهایت منجر به تلفات نظامی آمریکا شود.

دولت بایدن تحریم‌هایی را علیه حوثی‌ها اعمال کرده و نام آن‌ها را که در دوران ترامپ به عنوان سازمان تروریستی خارجی معرفی شدند، دوباره در این فهرست قرار داده، اما این اقدام تأثیر چندانی بر گروهی نخواهد داشت که اساساً در اقتصاد جهانی فعالیت چندانی ندارد.

همچنین به نظر نمی‌رسد که شرکای منطقه‌ای آمریکا تمایلی به کمک داشته باشند. سعودی‌ها شدیداً در تلاشند تا خود را از جنگ یمن خلاص کرده و با وجود افزایش هزینه‌های جهانی حمل‌ونقل، بسیاری از کشورهای خاورمیانه نسبت به پیوستن به کمپینی نظامی که به عنوان حمایت ضمنی از اسرائیل تلقی می‌شود، احتیاط به خرج داده‌اند.

حملات هوایی آمریکا و انگلیس علیه اهداف حوثی در یمن نتوانسته آن‌ها را به طور مؤثری بازدارد که جای تعجب هم ندارد. یک دهه حملات هوایی سعودی و اماراتی نیز آن‌ها را باز نداشت. جانسن گفت: «دلیل این حملات بر اساس تحلیل اشتباه از میزان دردی است که حوثی‌ها می‌توانند تحمل کنند. آن‌ها طی چند دهه گذشته در حال جنگ بوده و درد زیادی را تحمل کرده‌اند».

در حالی که برخی تحلیلگران خواستار تعهد آمریکا به تلاش برای شکست حوثی‌ها شده‌اند، تمایل زیادی در واشنگتن برای درگیری عمیق‌تر در یک جنگ داخلی دیگر در خاورمیانه وجود ندارد.

برخی از منتقدانِ حمایت بایدن از اسرائیل پیشنهاد داده‌اند که به جای مبارزه با حوثی‌ها، ایالات متحده باید بر فشار بر اسرائیل جهت توقف جنگ در غزه که علت اصلی این بحران است، تمرکز کند. اما حتی اگر آمریکا بتواند این کار را انجام دهد، ممکن است در یمن تفاوتی ایجاد نکند. حوثی‌ها توجه جهانی را به خود جلب کرده و به نظر نمی‌رسد در آینده‌ای نزدیک آن را رها کنند.