به گزارش اکوایران، در شش ماه گذشته، چشم انداز عادی‌سازی بین عربستان سعودی و اسرائیل به طرز وسوسه‌انگیزی نزدیک و به طرز ناامیدکننده‌ای دور از دسترس بوده است.

به نوشته المانیتور، رایزنی‌های اخیر درباره عادی‌سازی بین دو طرف، شبحی از یک نزدیکی تاریخی را ایجاد کرده است، اما درگیری‌های جاری در غزه، سایه‌ای بزرگ ایجاد می‌کند و هر مسیری را برای آشتی پیچیده می‌کند. روز به روز آشکارتر می‌شود که تداوم جنگ در غزه، عربستان سعودی را در اعتماد به هر تعهدی که اسرائیل ادعا می‌کند نسبت به صلحی واقعی، باثبات و پایدار دارد، مرددتر خواهد کرد.

محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان در نوامبر به صراحت اعلام کرد که پادشاهی می‌خواهد شاهد یک روند صلح «جدی» در مورد یک کشور فلسطینی و توقف فوری عملیات نظامی اسرائیل در غزه باشد. شاهزاده فیصل بن فرحان، وزیر امور خارجه عربستان، از آن زمان این پیام را تکرار کرده و از رفتار اسرائیل در جنگ به شدت انتقاد کرده است.

این ماه، بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، معیارهای دیپلماتیک سعودی ها را نادیده گرفت، و در 5 فوریه موضع خود در رد راه حل دو کشوری را تکرار کرد و گفت: «اسرائیل قاطعانه دیکته‌های بین المللی در مورد حل و فصل دائمی با فلسطینی‌ها را رد می‌کند. اسرائیل به مخالفت خود با به رسمیت شناختن یکجانبه کشور فلسطین ادامه خواهد داد.»

نتانیاهو این اظهارات را پس از گفتگو با جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا بیان کرد. کنست اسرائیل موضع نتانیاهو را در قطعنامه‌ای غیرالزام‌آور در 21 فوریه تائید کرد.

این اختلاف فاحش در دیدگاه‌ها بر پویایی پیچیده موجود تأکید می‌کند، و نشان می‌دهد که برای عربستان سعودی، شاخه زیتون تنها تا زمانی پیشنهاد می‌شود که درخت زیتون، نماد دیرینه صلح و یک کشور فلسطینی، زنده است.

GettyImages-1239236043

پایه‌های عادی‌سازی با اسرائیل

استراتژی عربستان سعودی، از جمله نقش دیپلماتیکی که ایفا می‌کند، در این چشم‌انداز پیچیده ژئوپلیتیکی برجسته است، به ویژه زمانی که با رویکردهای همسایگان خود در خلیج فارس، بحرین و امارات متحده عربی در قبال اسرائیل، کنار هم قرار گیرد.

به ویژه، قابل توجه است که این دو کشور روابط رسمی با اسرائیل را پذیرفتند، که عمدتاً ناشی از ملاحظات امنیتی و اقتصادی بود، اما ریاض علاقه‌ای به توافق ابراهیم دیگری ندارد. بلکه به دنبال صلحی اصولی است که ثبات منطقه را تضمین کند. ولیعهد سعودی چندین بار اعلام کرده است که موفقیت چشم انداز 2030، طرح اصلاحات بلندپروازانه پادشاهی، مشروط به یک خاورمیانه صلح آمیز است. رهبری عربستان، تشکیل کشور فلسطین را برای تحقق این صلح ضروری می‌داند.

برخلاف توافق ابراهیم که در متن اصلی اعلامیه و در اسناد امضا شده توسط طرف‌ها، به سختی به موضوع فلسطین اشاره می‌کند، ابتکار صلح عربی (2002) که توسط عربستان سعودی راه‌اندازی شد و توسط اتحادیه عرب تأیید شد، سنگ بنای موضع ریاض باقی مانده است.

طرح عربی نشان‌دهنده چارچوبی محوری برای صلح خاورمیانه است که عادی‌سازی روابط با اسرائیل را به ایجاد یک کشور فلسطینی در مرزهای 1967 و با پایتختی بیت‌المقدس شرقی مرتبط می‌کند. به طور خلاصه، بر تقاضای غیرقابل مذاکره برای به رسمیت شناختن رسمی حاکمیت فلسطین به عنوان عنصر اساسی هرگونه توافق صلح جامع با اسرائیل تاکید می‌کند. در نتیجه، این ابتکار معیاری مهم برای مذاکرات عربستان با اسرائیل تعیین می‌کند که مستلزم به رسمیت شناختن حق فلسطین برای داشتن کشور برای هرگونه توافق صلح آینده است. این تضمین می‌کند که تلاش‌های آینده برای صلح بر پایه‌ای مشروع و محکم استوار است.

لحن سعودی ها واکنش منفی اسرائیل را در پی داشت. در 28 نوامبر، اسرائیل رای حمایت خود از عربستان سعودی برای میزبانی نمایشگاه جهانی 2030 را پس گرفت. چنین حرکت‌هایی برای تفاهم‌ها و پل‌هایی که به آرامی ساخته شده‌اند مضر تلقی می‌شوند.

الگوی اخیر اسراییل از آتش بس‌های متناوب و به دنبال آن تشدید تهاجمی، سوالاتی را در مورد تعهد تل‌آویو به یک روند صلح معنادار ایجاد کرده است. این چرخه‌های آرامش موقت و درگیری‌های متعاقب آن، اعتماد لازم برای هرگونه راه‌حل بلندمدت را تضعیف می‌کند. تعهد پایدارتر و واقعی‌تر به مذاکرات، احترام به حقوق و آرمان‌های همه طرف‌ها، برای تحقق صلح پایدار ضروری است.

رویکردی منطقه‌ای به تنش زدایی

فشار برای حل و فصل گسترده‌تر در خاورمیانه و تشکیل کشور فلسطینی در راستای رویکرد ریاض برای کاهش تنش در منطقه است.

در ماه نوامبر، حتی ابراهیم رئیسی، رئیس‌جمهور ایران، در نشست سران عربی-اسلامی در ریاض شرکت کرد تا در مورد وضعیت غزه گفتگو کند، لحظه‌ای قابل توجه برای توافق بین دو قدرت منطقه‌ای.

چیزی که این روند آشتی و همسویی استراتژیک را بیشتر نشان می‌دهد، گرم شدن روابط بین کشورهایی است که زمانی به شدت مخالف هم بودند. ترکیه و مصر که روابطشان در گذشته تیره شده بود، اکنون در حال یافتن نقاط مشترکی هستند. به همین ترتیب، قطر و امارات، علیرغم سابقه اخیر شکاف‌های دیپلماتیک، به سمت نزدیکی پیش می‌روند. این تحولات نشان دهنده یک تغییر قابل توجه در پویایی منطقه است؛ نگرانی‌های مشترک و منافع متقابلی که شروع به فراتر رفتن از رقابت‌های قدیمی کرده است.

از آنجایی که همسایگان اسرائیل رویکرد خود را مجدداً تنظیم می‌کنند، عدم تغییر رویه اسرائیل منجر به آن خواهد شد که در حاشیه نظم دیپلماتیک جدید در حال ظهور خاورمیانه قرار گیرد. در این میان، اسرائیل به طور فزاینده‌ای از نظر منطقه‌ای منزوی‌تر خواهد شد، به ویژه اگر حملاتش در غزه با شدت بیشتری ادامه یابد.

کارل فون کلاوزویتز، نظریه‌پرداز نظامی معتقد است: «هرچه استفاده از خشونت توسط یک طرف کمتر کنترل شود، جنگ طولانی‌تر می‌شود». سخنان او برای درگیری اسرائیل و فلسطین بعد از 7 اکتبر صادق است. رویکرد اسرائیل که توسط بازیگران رادیکال داخلی نهادینه شده و به عنوان استفاده نامتناسب از زور توصیف می شود، حاکی از طولانی شدن درگیری است، به جای حرکت به سوی حل و فصل در آینده نزدیک.

همزمان که درگیری ادامه می‌یابد، پیامدهای آن خصومت‌های عمیق را تشدید می‌کند و مصالحه و مذاکرات آینده را پیچیده‌تر و ایجاد اعتماد را سخت تر می‌کند. چنین چرخه‌ای، اگر کنترل نشود، می‌تواند به بدتر شدن پویایی‌های منطقه‌ای کمک کند.