به گزارش اکوایران، دمیتری مدودوف، نایب‌رئیس شورای امنیت روسیه در چهارم مارس اعلام کرد که اوکراین بخشی از روسیه است که نشان می‌دهد کرملین قصد دارد تمام سرزمین اوکراین را ضمیمه کرده و مردم آن را به شهروندان مطیع تبدیل کند.

به نوشته والتر کِلِمِنز برای مرکز تحلیل سیاست خارجی اروپا، مدودوف با اشاره به اینکه سرزمین‌های اوکراین از لحاظ تاریخی روس به حساب می‌آیند، باید به وطن بازگردانده شوند. کرملین ادعا می‌کند که گسترش قلمروی روسیه از طریق فتح سرزمین جدید نیست، بلکه صرفاً پس‌گرفتن چیزی است که متعلق به روسیه بوده و بخشی جدایی‌ناپذیر از «سرزمین تاریخی و استراتژیک» آن است. روسیه تا زمانی که دولت کیف تسلیم نشود، به جنگ ادامه خواهد داد.

دو روز بعد، مقاله‌ای در «موسکوفسکی کومسومولتس» تأکید کرد که جنگ روسیه (که برخی هنوز با اصطلاح ملایم و مورد علاقه کرملین، آن را عملیات نظامی ویژه می‌خوانند) تنها با تصرف هر دو طرف رودخانه دنیپر متوقف نمی‌شود. چرا؟ زیرا روسیه واقعی شامل منطقه دریای سیاه به همراه ترانسنیستریا است.

دیمیتری پاوُف، ستون‌نویس این روزنامه هشدار داد که اگر کشورهای همسایه اوکراین به منافع روسیه احترام نگذارند، عملیات نظامی ویژه به سمت غرب حرکت خواهد کرد. او استدلال کرد که روسیه از ژیتومیر (نزدیک بلاروس) تا لویو (نزدیک لهستان)، وینیتسیا (مجاور مولداوی و رومانی) تا چرنیوتسی (نزدیک رومانی) و تا اوژگورود (در مرز با اسلواکی و نزدیک مجارستان) امتداد دارد.

او در ادامه می‌گوید که پیشنهاد روسیه به آن‌ها (مردم بلاروس، لهستان، مولداوی، رومانی، اسلواکی و مجارستان) این است که به منافع ما احترام گذاشته و ما نیز پیشروی را متوقف می‌کنیم.

ادبیات پاپوف مبهم است، اما به نظر می‌رسد او تلویحاً می‌گوید که توسعه‌طلبی امپراتوری بازسازی‌شده روسیه به تمام سرزمین‌های هم مرز با اوکراین ادامه خواهد یافت؛ مگر اینکه آن‌ها الحاق اوکراین توسط روسیه را بپذیرند.

در ۱۱ مارس، مقاله‌ای دیگر در همان روزنامه توسط یوری تاوروفسکی، متخصص چین‌شناسی منتشر شد که در آن گفته شده بود روسیه باید ساختار سیاسی خود را بر اساس مدل چین اصلاح کند. او نوشت که روسیه نیاز به ایجاد یک «حزب پیروزی» دارد.

تاوروفسکی ادعا کرد که این جنگ به طور اساسی زندگی اقتصادی و اجتماعی روسیه را تغییر داده و انتخابات اخیر نشان داد که تقریباً همه شهروندان روس از پوتین، صرف‌نظر از اقداماتش، حمایت می‌کنند. او گفت که آن‌ها خونسردیش را در شرایط سخت تحسین کرده و افزود که روس‌ها معتقدند جایگاه کشورشان در جهان بالا رفته است. (اکثر دولت‌های خارجی، ناظران و روزنامه‌نگاران تبعیدی روس موافق بودند که پوتین احتمالاً انتخابات را «برده» است، اما همچنین آن را به گونه‌ای مهندسی کرده که مخالفان را حذف کند و اجازه تقلب گسترده در رأی‌گیری را بدهد.)

این چین‌شناس گفت که روس‌ها اکنون منتظر تحول کشورشان هستند. آن‌ها خواستار تغییراتی مانند دهه ۱۹۹۰ نیستند که تکنولوژی غرب و رقابت انتخاباتی را وارد کرد، جامعه را تکه‌تکه ساخت و به گرایش‌های تجزیه‌طلبانه قوت بخشید.

به گفته تاوروفسکی، در عوض، روسیه به یک سازمان سیاسی ملی مدرن نیاز دارد؛ یک حزب پیروزی که هم سنت‌های ملی و هم بسیج اجتماعی امروز را منعکس کند.

او گفت که روسیه امروز باید مانند چین، ایده‌های لنین را مدرن‌سازی کند. «اندیشه شی جین‌پینگ» به مردم کمک می‌کند تا با نگاهی راهبردی به سمت ملت، در وضعیت موجود کشور را هدایت کند. او افزود که تطبیق ایده‌های شی می‌تواند انرژی جدیدی به زندگی سیاسی روسیه بیاورد.

پیام پرشور تاوروفسکی تنها چند روز قبل از کشته و زخمی‌شدن نزدیک به ۳۰۰ نفر از شرکت‌کنندگان کنسرت مسکو منتشر شد. همانطور که الکساندر موتایل در ۲۵ مارس در وبگاه «نشنال اینترست» هشدار داد، چنین فجایع عظیمی می‌توانند مانند شمشیر دو لبه عمل کنند. آن‌ها می‌توانند به عنوان بهانه‌ای برای سرکوب و جنگ عمل کرده، اما همچنین می‌توانند بی‌تفاوتی دولت نسبت به رنج انسان‌ها را نشان داده و باعث ناآرامی شوند.

همانطور که در رمان ضدآرمان‌شهری «ما» اثر یوگنی زامیاتین در سال ۱۹۲۱ و بعداً در «دنیای قشنگ نو» اثر آلدوس هاکسلی توصیف شده، با توجه به مدل شی جین‌پینگ، کمپین پوتین روسیه را به سمت حکومتی از بالا به پایین سوق می‌دهد؛ سیستمی که نه تنها تقلید شده، بلکه فراتر رفته است.

همانطور که سردبیران رسانه تبعیدی «نوایا گازیتا» در ۱۱ مارس هشدار دادند، رویای اینکه بتوان هر طور که دوست داریم فکر و صحبت کنیم، از بین رفته است. طرفداران سنت‌گرای پوتین «خودخواهی افسارگسیخته» که ضد میهن‌پرستی، ازدواج، خانواده‌های پرجمعیت و مشارکت روسیه در تاریخ و فرهنگ جهان را محکوم می‌کنند.

پذیرش مدل چین می‌تواند روابط بین بزرگ‌ترین کشور جهان از نظر جغرافیا و کشوری با دومین جمعیت و تولید ناخالص داخلی جهان را تقویت کند. اگر روسیه به کنترل خود بر اندیشه و بیان را شدت ببخشد، محور چین و روسیه می‌تواند یک «دنیای قشنگ نو» را در سراسر اوراسیا ایجاد کند.

این روندها نه تنها مردم روسیه و چین، بلکه کل جهان را نیز به خطر می‌اندازد.

لئونید گوزمان، مخالف روس چشم‌انداز کرملین را با عنوان «بگذار جنگ باشد» خلاصه کرد. گوزمان در مقاله‌ای برای «نوایا گازیتا» در ۱۴ مارس نوشت که کرملین بر این باور است که می‌تواند با یک سری جنگ‌های کوچک گسترش یابد، اما هیچ کدام به اندازه‌ای وحشتناک نخواهد بود که پاسخی قاطع از غرب را برانگیزد.

او نوشت که پوتین معتقد است «غرب ضعیف و بی‌اراده تسلیم خواهد شد، متحدان خود را رها کرده و امتیازاتی خواهد داد و تا زمانی که بفهمد همه چیز را واگذار کرده، دیگر دیر شده است».

بیشتر اروپایی‌ها و آمریکایی‌ها در دهه ۱۹۳۰ در «خواب» بودند. در مورد دهه ۲۰۲۰ چطور؟