جادۀ ابریشم، بیتکوین و یک دزد دریایی ترسناک!
حتماً داستان پرداخت دههزار بیتکوین برای دو پیتزا بهعنوان نخستین معاملۀ بیتکوینی را میدانید. با همین معامله بود که بیتکوین برای اولین بار واقعاً ارزشی پیدا کرد؛ هر بیتکوین یکسوم سِنت! اما خب معلوم است که قرار نیست در این باره صحبت کنم.
حدوداً دو سال بعد از این ماجرا، کسی که خودش را «دزد دریایی ترسناک رابرتز» مینامید نوشت: «سالهاست موانع غیرقابل عبور میان جهان امروز و جهانی که میخواستم آزارم میداد و مستأصلم میکرد.» احتمالاً الآن میتوانید فهرست بلندبالایی از کسانی بنویسید که چنین جملهای را از زبان آنها شنیدهاید اما یادداشت آقای دزد دریایی در اینجا تمام نمیشد و ادامه داشت: «اما بالاخره چیزی را یافتم که میتوانستم شش دانگ با آن موافق باشم. چیزی که با عقل جور درمیآمد و ساده بود، هوشمندانه بود و مو لای درزش نمیرفت.» آنچه یافته بود شاخهای از لیبرتارینیسم رادیکال به نام آنارکوکاپیتالیسم بود که میگفت بازار آزادی است و دولت، جباریت. او به این نتیجه رسید که کار شرافتمندانه، مبارزه با جباریت از راه تجارت در بازار سیاه است.
آقای دزد دریایی فهمید هدف زندگیاش تأسیس وبسایتی است که مردم بتوانند در آن مواد مخدر بخرند و بهسرعت فهمید که با بیتکوین میشود ایدهاش را عملی کند. نام وبسایتش را «راه ابریشم» گذاشت. آنجا بازاری بود که خریداران را به فروشندگانی (همان ساقیها) وصل میکرد که همه جور مواد غیرقانونی را که میشد فرد به بدنش وارد کند میفروختند: ماریجوانا، اکستازی، مواد افیونی، روانگردانها و دیگر چیزها. به قول خودش، «آمازون مواد مخدر» بود و فهرست کالاهایش هم به این شکل بود:
«پنج گرم کریستال کوکائین»
«هروئین خفن کیفیت بالا»
راه معامله؟ بیتکوین! در اوایل سال 2011، هر بیتکوین یک دلار بود اما پس از انتشار نخستین مقاله دربارۀ این آمازون مواد مخدر، قیمت بیتکوین به بالای 30 دلار رسید.
در سال 2013، افبیآی مردی به نام راس اولبریکت را دستگیر کرد و گفت دزد دریایی ترسناک رابرتز، خالق جادۀ ابریشم، است. او بابت قاچاق مواد مخدر و تبانی برای پولشویی محاکمه و مجرم شناخته شد. در محاکمۀ اولبریکت، قاضی گفت «هدف اعلامی {جادۀ ابریشم} این بود که ورای قانون باشد» و افزود «در جهانی که شما در این مدت ساختید، دموکراسی جایی ندارد.» حکم؟ حبس ابد بدون امکان عفو مشروط! قرار بود برای عموم درس عبرتی شود که وقتی کسی جوری رفتار کند که انگار «بهتر از قوانین کشورش است» چه بر سرش خواهد آمد.
در ماه مه سال جاری، دونالد ترامپ در مجمع حزب لیبرتارین شرکت کرد. یکی از مطالبههای نوشته شده روی پلاکاردهای اعضای حزب این بود: «راس را آزاد کن!» و اتفاقاً ترامپ هم در سخنرانیاش گفت «اگر به من رأی بدهید، در روز اول، حکم راس اولبریکت را لغو میکنم.»
در تمام این سالها، راس اولبریکت به چهرۀ زندانی شدن بابت تعاملات توافقی غیرخشن تبدیل شده بود. بخشی از این ماجرا هم به صحبتها و پیشینۀ آقای اولبریکت برمیگشت. او زمانی نوشته بود که میخواهد با استفاده از نظریۀ اقتصادی «بهعنوان ابزاری برای لغو استفاده از زور و خشونت در میان نوع بشر» استفاده کند و «محرکی اقتصادی {به وجود بیاورد} تا به مردم تجربۀ دست اولی از زندگی در جهانی بدون استفادۀ نظاممند از زور بدهد.» او بعدتر در سال 2021 در زندان گفت «میخواستم کار خوبی بکنم. میخواستم کاری کنم به جلو برویم.»
این مسئله را میتوان در شیوۀ عملکرد و ادارۀ وبسایت جادۀ ابریشم هم مشاهده کرد. در این وبسایت، مثل بازاری واقعی افراد میتوانستند به فروشندگان امتیاز بدهند تا خریداران بالقوۀ بعدی بدانند که پس از استفاده از جنسِ این فروشنده چه تجربهای داشتهاند. وبسایت به محلی برای تبادل نظر و توصیههای مربوط به استفاده از مواد مخدر تبدیل شد و البته، راس بهصورت داوطلبانه یک قانون هم وضع کرد: نه مدرک جعلی، نه هرزهنگاری کودکان و نه کالای دزدی. «قوانین بنیادین ما این است که با دیگران طوری رفتار کنید که میخواهید با شما رفتار کنند و به کسی آسیب نرسانید و سر کسی کلاه نگذارید.» او چند ماه پیش از دستگیری، در مصاحبهای با مجلۀ فوربز در پاسخ به اینکه «آیا مزایای بازار آزاد محدودیتی دارند؟ {...} آیا لیبرتارینیسم بازار آزاد میتواند افراطی شود؟» پاسخ داد:
بستگی دارد چه چیزی بخواهید. من میخواهم آنطوری که به نظرم مناسب است زندگی کنم، بدون اینکه سایرین مانع آن شوند و میخواهم سایرین هم همین آزادی را داشته باشند. پرسش شما با عقل من جور درنمیآید. چطور میشود در محافظت از حقوق افراد افراط کرد؟ چطور میشود در رهایی مردم افراط کرد؟
و در پاسخ به اینکه آیا بابت فروش مواد شدیداً اعتیادآور عذاب وجدان ندارد؟ پاسخ داد:
برعکس، به کارم افتخار میکنم. {...} مردم مالک خودشان هستند، مالک بدنشان هستند و حق دارند هر چیزی را که میخواهند وارد بدنشان کنند. من، دولت یا کس دیگری حق ندارد به کسی بگوید با بدنش چه کاری بکند. دادن آزادی و کرامتِ مالکیت بر خود چیز خوبی است. اگر کسی از مواد استفاده کند و سپس به دیگران آسیب برساند، آن وقت البته که باید او را پاسخگو کرد، فارغ از اینکه مواد مصرف کرده است یا خیر اما گفتن اینکه همۀ مصرف کنندگان مواد «برای جامعه مضرند» و بکوشند همه را در قفس بیندازند کار نفرتانگیزی است.
دیروز خبر آمد که آقای ترامپ راسِ حالا 40 ساله را پس از بیش از ده سال تحمل حبس عفو کرده است و او آزاد میشود.
تیتر یک در اکوایران
پربینندهترینها
-
انتصاب غیرمنتظره ترامپ؛ محافظ شخصی رئیس سرویس مخفی شد
-
سیگنالهای ظریف از داووس؛ ترامپ چقدر برای بهبود روابط با تهران آماده است؟
-
واکنش همتی به برداشت نادرست از سخنانش درباره قیمت طلا/ ماجرا چه بود؟
-
بهرهبرداری از زیرگذر جدید در تهران
-
زمین ۳۰۰ هزار متری کینگ مانی به مزایده گذاشته شد
-
پیشبینی بازار مسکن در بهار 1404؛ فایلها سیاهپوش شدند
-
واکنش یمن به فرمان ترامپ/ قرار گرفتن در فهرست دوستان واشنگتن خطرناکتر است
-
لفاظی مارک روبیو علیه ایران/ رونمایی از اولویت جدید ترامپ
-
یکهتازی بیوقفه قیمت طلا و سکه؛ همبستگی نرخها در پساتحلیف ترامپ