البته برای استقلال موزه تهران هم بحث‌هایی مطرح شد، ازجمله این که مثلا بخشی از ساختمان قدیمی روزنامه اطلاعات از آنجا که نزدیک به موزه ملی و فضاهای موزه‌ای است  با همکاری موزه‌ی ملی، به موزه تهران بدل شود. یا درباره این صحبت شد که یک طبقه‌ ساختمان بلدیه موزه‌ تهران شود. بعد، به ایده خانه‌ تهران رسیدیم که خانه‌ اتحادیه را برای این کار خریدند که کار بزرگی بود چون بحث‌ها و حواشی زیادی داشت.

دستگاه قضایی یک حساب بانکی باز کرد و بهای خرید به آن حساب بانکی واریز شد تا به ورثه برسد. این کار به همراه تعمیر و مرمت خانه که درباره‌اش حتی یک فوریت هم به تصویب رسید، کار مهمی بود... اینها همه محصول همین «روز تهران» بود. خانه‌ تهران یک خانه‌ دولتی نبود و به‌گونه‌ای طراحی شد که نهادهای مدنی شهری و حتی نهادهای سرمایه‌گذاری هم در آنجا جایگاه داشته باشند. آنجا در این زمینه خیلی بحث کردیم چون خانه اتحادیه قرار نبود که از جنس خانه هنرمندان باشد. مثلا قرار بود یک جایگاه باید برای اصناف پیش‌بینی کنیم، یا یک جایگاه برای بانک‌ها در نظر بگیریم و جایگاه‌هایی برای بازرگانان و اصناف و ... به هر حال اساسنامه‌ خوبی داشت. می‌خواهم بگویم این اتفاق‌ها به برکت «روز تهران» رخ داد.