به گزارش اکوایران، نشریه اکونومیست در سرمقاله این هفته خود به خطراتی که می‌تواند دموکراسی در آمریکا را تهدید کند را بررسی کرده است. از منظر این نشریه، باوجودی که آمریکا همچنان نقاط قوت بسیاری دربرابر استقرار دیکتاتوری در کشور دارد، اما این خطرات همچنان نگران کننده هستند.

به نوشته اکونومیست، پس از پیروزی در جنگ سرد، "مدل آمریکایی" خدشه ناپذیر به‌نظر می‌رسید. اما یک نسل بعد، اعتماد خود آمریکایی‌ها به آن درحال کاهش است. جنگ‌های بی معنا، بحران مالی و پوسیدگی نهادی، ددمنشی را در سیاست آمریکا آزاد کرده که خطرات وجودی برای رقابت‌های ریاست جمهوری این کشور ایجاد کرده است. آمریکایی‌ها شنیده‌اند که رهبرانشان یکپارچکی دموکراسی خود را محکوم می‌کنند. آنها شاهد تلاش هموطنان خود برای جلوگیری از انتقال قدرت از یک دولت به دولت دیگر بوده‌اند. از اینرو، دلایل خوبی دارند از اینکه نگران باشند که سیستم‌شان تاچه اندازه آنها را دربرابر موج اقتدارگرایی که در جهان بلندشده است حفظ می‌کند.

اگر آمریکایی‌ها معتقدند که قانون اساسی به تنهایی می‌تواند جمهوری را در برابر "گذر سزار از رود پوتوماک" حفظ کند (اشاره به عبور سزار از رود روبیکن که منجر به جنگ داخلی روم و در نهایت انتصاب او به عنوان امپراطور روم شد)، بیش از حد خوش بین هستند. حفظ دموکراسی امروز وابسته به شجاعت و اعتقاد راسخ مردم در سراسر آمریکا دارد؛ بخصوی کسانی که وظیفه نگارش و حمایت از قوانین را دارند.

نظم قانون اساسی آسیب پذیر است. یک دیکتاتور بالقوه می‌تواند بدون زیرپاگذاشتن قانون اساسی کار خود را آغاز کند، چراکه قوانین حفره‌های بسیار بزرگی ایجاد کرده‌اند. به عنوان یک کشور جوان، آمریکا نه‌تنها نگران یک دیکتاتور داخلی است، بلکه نگران دشمنان قدرتمندی است که به تازگی یکی از آنها را شکست داده است. کنگره به رئیس جمهور اختیارات اضطراری داده است تا نظم را در زمان بحران حفظ کند. طبق قانون، رئیس جمهور می‌تواند ارتش یا نیروی دریایی را در برابر شورش داخلی یا زمانی که قانون فدرال نقض می‌شود بسیج کند. رئیس جمهورهای آمریکا از این قدرت 30 بار برای شکستن اعتصابات، تبعیض و اخیرا برای متوقف کردن شورش‌ها لس آنجلس در سال 1992 استفاده کرده‌اند.

اندیشکده برنان، 135 قدرت فوق العاده را که رئیس جمهور می‌تواند با اعلام شرایط اضطرار ملی داشته باشد را فهرست کرده است، که برخی از جدی‌ترین آنها بستن حساب‌های بانکی و قطع اینترنت است. رئیس جمهور می‌تواند تصمیم بگیرد که چه چیز وضعیت اضطراری است. دونالد ترامپ از یکی از آنها برای تامین مالی دیوار مرزی استفاده کرد؛ جو بایدن نیز برای بخشش وام‌های دانشجویی آن را بکار برد. کنگره آمریکا قرار است هر شش ماه یکبار پایان شرایط اضطراری را بررسی کند؛ اما هیچگاه اینکار را نکرده است. همانطور که هرگز رئیس جمهوری را از طریق استیضاح برکنار نکرده است.

پروژه آمریکا

این مساله خوش خیالی را به خطر تبدیل می‌کند. و همینطور غوغاسالاری را، چراکه اضطرار، متحد دیکتاتور است. حتی روسای جمهور بزرگ زمانی که معتقد بودند که "پروژه آمریکا" درخطر است، از اختیارات خارج از قانون اساسی استفاده می‌کردند. در طول جنگ داخلی، آبراهام لینکلن حکم آزادی مشروط را معلق کرد؛ فرانکلین روزولت نیز آمریکایی‌ها را بدون محاکمه زندانی می‌کرد.

ایالات متحده آمریکا 247 سال تاریخ دارد، اما قانون اساسی آن از روی چند جمهوری جوان آمریکای لاتین در قرن نوزدهم کپی شد که تسلیم مستبدان شدند.

به اعتقاد اکونومیست، درس مهم این است که آنچه "پروژه آمریکا" را مانند هر دموکراسی دیگری حفظ می‌کند متون قانونی نیستند، بلکه "ارزش‌های شهروندان"، "قضات" و همچنین "کارکنان دولت" است. و خبر خوب این است که مصمم‌ترین، مبتکرترین و سازمان یافته‌ترین دیکتاتورهای بالقوه نیز برای غلبه برآنها مشکل خواهند داشت.

ارتش آمریکا یکی از سالم‌ترین نهادهاست و صفوف آن مملو از افرادی است که به سوگند خود به قانون توجه دارند. اکثر افسران پلیس برای مقامات ایالتی و محلی کار می‌کنند و نه برای رئیس جمهور. مطبوعات باوجود حزبی‌تر شدن به استقلال خود احترام می‌گذارند. رئیس جمهور بعدی ممکن است قدرت خود را برای اخراج ده‌ها هزارنفر از کارکنان دولت افزایش دهد، اما همچنان یک "دولت پنهان" با نزدیک به 3 میلیون نفر از کارکنان در صدها آژانس و دپارتمان مشغول هستند وجود دارد، که می‌تواند دردسر زیادی برای او ایجاد کنند.

آمریکایی‌ها به درستی درباره فرسایش هنجارهایشان ابراز تاسف می‌کنند، با اینحال سوء استفاده از قدرت اجرایی گاهی اوقات منجر به قدرت‌های جدیدی می‌شود. پس از اینکه ریچارد نیکسون برسر واترگیت استعفا داد، وزارت دادگستری بدون توجه به خواست رئیس جمهوری، شروع به تصمیم گیری درباره تحقیقات و پیگرد قانونی کرد. دونالد ترامپ گفته است که همه اینها را کنار خواهد گذاشت، با اینحال هر سزار بالقوه‌ای که قدرت شرایط اضطراری را فرا بخواند باید بر استقلال دادگاه‌های آمریکا غلبه کند. او همچنین باید "مقاومت دادستان‌های حرفه‌ای" و "صداقت هیات منصفه" را نیز درنظر بگیرد.

هرکدام از کاندیداهای ریاست جمهوری آمریکا امسال دیگری را به تلاش برای نابودی دموکراسی متهم می‌کند. جو بایدن یک نهادگراست که به شیوه های قدیمی سیاست احترام می‌گذارد. اما دونالد ترامپ که در مورد دیکتاتور بودن فکر کرده است، متفاوت است. امتناع او از واگذاری قدرت در سال 2020 منجر به حمله به ساختمان کنگره در 6 ژانویه 2021 شد و سبب شد تعداد زیادی از قانونگذاران با تأیید رأی مخالفت کنند. اکنون پیشنهاد آقای ترامپ مبنی بر اینکه او ممکن است باخت دوباره را رد کند، این خطر را افزایش داده است که جمهوری خواهان کنگره سعی کنند از صدور تاییدیه جلوگیری کنند. از طرفی، برخی از نمایندگان دموکرات نیز پیشنهاد کرده اند که ممکن است پیروزی ترامپ را تأیید نکنند، چراکه معتقدند که او با شرکت در یک شورش خود را از ریاست جمهوری سلب صلاحیت کرده است. بنابراین اگر رئیس جمهوری به یک هنجار بی‌توجهی کند، می‌تواند سبب فرسایش ارکان کل نظام شود.

آقای ترامپ حتی اگر بخواهد هم قطعا صلاحیت لازم برای تبدیل خود به یک دیکتاتور را ندارد. او برای فرار از مسوولیت بسیار حواس پرت و مضطرب است. اما خطر بزرگتر این است که تحقیر او نسبت به هنجارها و نهادها، اعتقاد آمریکایی‌ها به دولت‌شان را بیشتر تضعیف کند. این مساله مهم است، چراکه "پروژه آمریکا" به مردم آن بستگی دارد. درحالی که حدود یک‌چهارم آنها می‌گویند از دموکراسی رضایت دارند.

آنها بارها و بارها به تغییر رای داده‌اند ولی سیاستمداران‌شان نتوانسته‌اند نیازهایشان را برآورده کنند. گفته می‌شود که در هنگام خروج از کنوانسیون قانون اساسی از بنجامین فرانکلین سوال شد که بنیانگذاران یک سلطنت ایجاد کرده‌اند یا جمهوری، او در پاسخ گفت، "یک جمهوری، اگر می‌توانید آن را حفظ کنید". با نزدیک شدن به انتخابات، مردم آمریکا باید چالش فرانکلین را برای بسیاری از سیاستمداران ایالتی و فدرال که جمهوری‌شان را رهبری می‌کنند تکرار کنند: "آیا آنها می‌توانند جمهوری را حفظ کنند؟"