به گزارش اکوایران، با تقسیم جهان به بلوک‌های ژئوپلیتیکی و نظامی رقیب، روابط اقتصادی در حال فروپاشی است و رهبران سیاسی، نظامی و تجاری در سراسر جهان به طور فزاینده‌ای نگران انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا در پاییز هستند. همانند روال معمول، نتیجه آن به شدت تحت تأثیر ادراک رأی دهندگان از شرایط اقتصادی و سیاست‌های اقتصادی دولت فعلی خواهد بود.

در سال 1980، رکود اقتصادی و تورم بالا باعث ایجاد «شاخص بدبختی» (منعکس کننده نرخ تورم به اضافه نرخ بیکاری) شد و به رونالد ریگان اجازه داد تا جیمی کارتر، رئیس جمهور وقت را شکست دهد. اما سیاست‌های تهاجمی پل ولکر، رئیس فدرال رزرو ایالات متحده برای مهار تورم، باعث رکودی عمیق شد و جمهوری‌خواهان را به شکستی بزرگ در انتخابات میان‌دوره‌ای سال 1982 محکوم کرد. با این حال، تا سال 1984، نرخ رشد سالانه به 7 درصد رسیده بود و ریگان به راحتی مجدداً انتخاب شد.

به نوشته پراجکت‌سیندیکیت، در رقابت بین دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور سابق و جو بایدن، رئیس‌جمهور فعلی آمریکا (که هر دو دارای نرخ عدم رضایت بسیار بالایی هستند)، اقتصاد دوباره نگرانی اصلی رای‌دهندگان و به دنبال آن مهاجرت غیرقانونی و سقط جنین است. در مورد سیاست سقط جنین، تصمیم دادگاه عالی مبنی بر لغو قانون فدرال، این موضوع را به سطح ایالت‌ها بازگرداند که برخی از آنها ممنوعیت‌های شدیدی را وضع کرده‌اند. بنابراین، دموکرات ها معتقدند که این موضوع، به ویژه در میان زنان، به نفع آن‌ها ترازو را سنگین خواهد کرد.

همین امر در مورد تلاش‌های ترامپ برای براندازی نتیجه انتخابات 2020 نیز صدق می‌کند، که اکنون با مشکلات حقوقی بی شمار دیگر همراه است. با این حال، دادگاه اخیراً در یک تصمیم متفق القول، تلاش‌های دموکرات‌ها برای رد صلاحیت ترامپ بر اساس ماده‌ای مبهم از متمم چهاردهم قانون اساسی را رد کرد. علاوه بر این، وکلای ترامپ تاکنون موفق شده‌اند محاکمه‌هایی را که بیشترین عواقب را برای انتخابات دارند به تاخیر بیاندازند.

دلایل اعتماد به نفس جمهوری‌خواهان

در همین حال، اعتماد به نفس جمهوری خواهان در نتیجه سرزنش بایدن برای هرج و مرج ناشی از موج گسترده مهاجرت غیرقانونی پس از لغو محدودیت‌های مرزی ترامپ توسط بایدن بیشتر شده است. با توجه به اینکه اکثریت آمریکایی‌ها در حال حاضر موافق ساخت دیوار مرزی پیشنهادی ترامپ هستند، جمهوری‌خواهان معتقدند که این موضوع می‌تواند نه تنها ریاست جمهوری، بلکه پیروزی در سنا، مجلس نمایندگان و بسیاری از پست‌های ایالتی را نیز برای آن‌ها تضمین کند.

ترامپ همچنین پایگاهی وفادار و پرانرژی دارد، در حالی که تلاش برای انتخاب مجدد بایدن، حتی در میان دموکرات‌ها، تقریباً هیچ شور و شوقی ایجاد نمی‌کند. با این حال، بسیاری از آمریکایی‌ها به شدت مخالف دور دوم ریاست جمهوری ترامپ هستند و بیش از 20 درصد از کسانی که در انتخابات مقدماتی جمهوری‌خواهان شرکت کردند، می‌گویند که به ترامپ رای نمی‌دهند.

اما بایدن نیز مسائل حقوقی و اخلاقی خود را دارد. او از صدور کیفرخواست به دلیل سوء استفاده از اسناد طبقه بندی شده (اتهامی که ترامپ همچنان با آن مواجه است) گریخت، اما با رد تعقیب قضایی، بازپرس ویژه به نقص‌های مکرر و آشکار در حافظه او اشاره کرد. و علی‌رغم اینکه بایدن مکرراً این را رد کرده است که تا به حال امکان سوء استفاده پسرش، هانتر از نفوذ او را فراهم کرده است، شهادت خود هانتر در کنگره چیز دیگری را نشان می‌دهد.

بایدن به وضوح از اعتبار نگرفتن به دلیل بیکاری پایین (که 3.9٪ است)، رشد قوی (که به نرخ 4.9٪ و 3.3٪ در دو سه ماهه آخر سال 2023 رسیده است) و کاهش تورم (3.2٪ تا کنون) ناامید است. او مرتباً به قانون زیرساخت‌ها، قانون کاهش تورم و قانون «تراشه‌ها و علم» به عنوان موفقیت‌هایی اشاره می‌کند که بازی را تغییر دادند. اما یک نظرسنجی اخیر نشان می‌دهد که تنها 23 درصد از آمریکایی‌ها فکر می‌کنند که سیاست‌های او به آن‌ها کمک کرده است، در حالی که 53 درصد می‌گویند که از ریاست جمهوری او آسیب دیده‌اند. برای ترامپ این ارقام 49 درصد و 37 درصد بود.

اکثر آمریکایی‌ها به درستی معتقدند که هزینه‌های بیش از حد بایدن عامل اصلی بدترین تورم در 40 سال اخیر بوده است. پس از محاسبه تورم، متوسط درآمد هفتگی کاهش یافته است، که نشان می‌دهد بسیاری از خانوارها در دوران بایدن عقب افتاده‌اند. نظرسنجی‌ها همچنین نشان می‌دهد که بایدن حمایت رای‌دهندگان جوان، سیاه‌پوست و اسپانیایی تبار را از دست داده است. با توجه به درآمد متوسط پایین این گروه‌ها و کمبود نسبی دارایی‌های مالی، آن‌ها بیشترین آسیب را از تورم بالا متحمل شده‌اند، در حالی که کمترین سود را از بازار سهام قوی می‌برند.

دو سیاست اقتصادی

بایدن و ترامپ برنامه‌های سیاست اقتصادی بسیار متفاوتی دارند، اگرچه به نظر نمی‌رسد که هیچ‌کدام متعهد به انجام اقدامات زیادی در مورد کسری بودجه ناپایدار ایالات متحده یا افزایش نسبت بدهی به تولید ناخالص داخلی (در حال حاضر تقریباً 100 درصد در مقایسه با 40 درصد در سال2007) باشند.

بایدن به نوبه خود می‌خواهد تریلیون‌ها دلار بیشتر برای پرداخت‌های انتقالی خرج کند، مقررات تجاری را تشدید و مالیات بر درآمد و سود سرمایه را افزایش دهد- که همه اینها رشد بلندمدت را مختل می‌کند. بدتر از آن، بودجه نظامی او علیرغم نیاز آشکار برای پاسخگویی به دنیایی خطرناک‌تر، کم بوده است.

البته، در حالی که ترامپ از هزینه‌های بایدن، افزایش پیشنهادی مالیات و سیاست‌های نظارتی او انتقاد می‌کند، او نیز در اولین دوره ریاست‌جمهوری خود هرگز علاقه زیادی به کنترل هزینه‌ها نشان نداد. پس از اعمال تعرفه‌های گسترده (که بسیاری از آن‌ها را دولت بایدن حفظ کرده است)، او اکنون تهدید می‌کند که عوارض آسیب‌زای واردات را تا 60 درصد اعمال خواهد کرد. او همچنین پیشنهاد کرده است که اگر برخی از متحدان آمریکایی بیشتر برای دفاع هزینه نکنند، از ناتو خارج می‌شود.

فراتر از این پیشنهادها، دو وعده بزرگ ترامپ در مبارزات انتخاباتی، برقراری مجدد سیاست تهاجمی در مرزها و ترویج تولید سوخت‌های فسیلی توسط ایالات متحده است. اما اگرچه او ممکن است تلاش کند برنامه‌های پرهزینه انرژی سبز بایدن را لغو کند، دادن یارانه‌ها بسیار ساده‌تر از لغو آن‌ها است.

این که آیا کار ایالات متحده به یک دولت تقسیم شده یا کنترل تک حزبی ختم شود، احتمالاً فقط در رقابت چند ایالت کلیدی روشن خواهد شد. گاهی اوقات، تقسیم دولت منجر به دستاوردهای سیاسی مهمی شده است، مانند زمانی که بیل کلینتون برای اصلاح قوانین رفاهی و تعادل بودجه با جمهوریخواهان کنگره همکاری کرد. در موارد دیگر، بن بست ایجاد کرده است (که اگر جلوی سیاست‌های بد را بگیرد، چندان بد نیست).

برخی از جمهوری‌خواهان و بسیاری از مستقل‌ها (که اکنون بزرگترین بلوک رای‌دهندگان را تشکیل می‌دهند) سیاست‌های ترامپ را تایید می‌کنند، اما نگران رفتار او هستند. اما اکثریت رای دهندگان سال 2020 بایدن به شدت نگران کاهش آمادگی جسمانی و ذهنی او هستند. آیا دموکرات‌ها و جمهوری‌خواهان در نهایت همان‌طور که در طول تاریخ انجام داده‌اند، پشت کاندیداهای حزب خود جمع خواهند شد؟ با توجه به علل شکاف‌های عمیق بین و درون هر دو حزب، توصیه می‌کنم این بار بیش از حد به سوابق تاریخی تکیه نکنید. اقتصاد قطعا مهم است. اما چیزهای دیگر همچنان بلاتکلیف است.