در سال‌های اخیر واژه‌ای در فضای سیاسی ایران تکرار شده است که بحث‌برانگیز و جنجالی شده است: خالص‌سازی.

به گزارش اکوایران،  این واژه، هرچند امروزه در میان تحلیلگران و ناظران سیاسی با بار منفی و انتقادی یاد می‌شود، ریشه‌های جالبی دارد که کمتر مورد توجه قرار گرفته است.

نکته جالب آن، این است که این واژه اولین بار توسط تندروهای داخلی مطرح نشد، بلکه از سوی یکی علی لاریجانی، در یک پاسخ رسمی به شورای نگهبان مطرح شد.

لاریجانی پس از ردصلاحیت خود در انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۱۴۰۰، در نامه‌ای به شورای نگهبان نوشت: «شما دنبال خالص‌سازی هستید؛ یعنی حذف همه نیروهایی که مانند شما فکر نمی‌کنند.» این جمله کوتاه، از آن زمان به بعد به نماد یک سیاست مشخص در ایران تبدیل شد؛ سیاستی که تلاش دارد حلقه قدرت را محدود به یک جریان خاص کند و دیگر جریان‌ها و سلایق سیاسی را از مشارکت و اثرگذاری در ساختار قدرت حذف نماید.

نامه لاریجانی به شورای نگهبان

علی لاریجانی در بخشی از نامه مفصل خود به شورای نگهبان که در 27 آذر 1400 منتشر شد، نوشت:

شورای نگهبان در مورد دلیل دیگر رد صلاحیت مرقوم داشتند: «مواضع سیاسی و اظهارات در موضوعات و مقاطع مختلف از جمله فتنه ۱۳۸۸». از گزاره های عجیب روزگار ما همین ادعا است. یک کلام بگویید بنا داشتیم شما را حذف کنیم در این صورت، حداقل جمله ای معنادار ایراد کرده بودید. بنده از ابتدای انقلاب درباره روحانیت، ولایت فقیه، امام (رحمت الله علیه) حضرت آیت الله خامنه ای (مد ظله العالی) دفاع مقدس، مسئله هسته ای، مسائل بین المللی، آمریکا، اروپا، مسائل منطقه ای لبنان، عراق، سوریه، فلسطین، جنگ ۳۳ روزه، ضد انقلاب، مسائل و مشکلات اقتصادی و صدها موضوع سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی نظر داده ام کدام یک اشکال داشته که باعث رد صلاحیت بنده شده است؟ حسب اطلاعی که از شورا پیدا کردم، موارد کارشناسی بسیاری، نظیر پرونده هسته ای، در ذیل این عنوان مطرح شده است که جای تعجب بسیار دارد. این موارد تخصصی است و بنده خود را در این موارد صاحب نظر می دانم، همانطور که شما خود را در امور دینی و حقوقی صاحب نظر می دانید. آیا می دانید چه بدعت خطرناکی در کشور پایه گذاری می کنید؟ با این کار، این پیام به متخصصان و نخبگان و مسئولان داده می شود که اگر در مسائل کارشناسی و تخصصی نظر و قرائتی متفاوت از عده ای خاص داشته باشید در شورای نگهبان شما را رد صلاحیت می کنند. آیا نتیجه این کار چیزی جز رکود در مسائل کارشناسی کشور است؟ آیا همین رفتارهای نادرست باعث کنار کشیدن نخبگان از صحنه اداره کشور نمی شود؟ اساسا با چه پشتوانه ای در مسائل کارشناسی به خود امکان قضاوت می دهید؟

اولا: مواضع اینجانب در مسائل مختلف سیاسی در مقاطع مختلف به ویژه فتنه ۸۸، علنی بوده، که در ادامه به برخی عناوین آن اشاره خواهم کرد و مشروح آن در رسانه ها در دسترس است، ولی رفتار غیر تبعیض آمیز، کمترین توقعی است که از آن شورای محترم می رود. بینکم و بین الله، آیا در مورد تمام آقایان محترمی که از سال ۸۸ به بعد و حتی در همین دوره انتخابات تایید نموده اید، قطع حاصل شده که مواضع آنان درباره فتنه ۸۸ همانی است که اعضای شورا می خواستند؟ همگان می دانند و به وضوح روشن است که چنین نبوده، آیا این رفتار را عادلانه توصیف می کنید؟

ثانیا: فرض کنید مواضع شورای نگهبان در برخی مسائل، از جمله فتنه ۸۸، با نظرات اینجانب یکسان نبوده، چه دلیلی بر رد صلاحیت اینجانب می شود؟ آیا مواضع بنده در فتنه ۸۸ در مغایرت با اسلام، قانون اساسی، حقوق اساسی مردم و خطوط تعیین شده توسط رهبری بود؟ یا صرفا با سلیقه عده ای خاص در تعارض بود؟ شورا باید مطابق قانون اساسی صلاحیت ها را بررسی کند آیا این اختلاف نظر دال بر این است که بنده شرط مدیر و مدبر بودن را ندارم، یا شرط رجل مذهبی و یا رجل سیاسی را؟

یکی از روش های ناردست در حکمرانی همین نوع تفکر و رفتار است که، به جای تحمل اختلاف نظر و به تعبیر رهبری «اکثریت گرایی و جذب آنان»، سیاست اقلیت گرایی را با عنوان خالص سازی انتخاب کرده اند. این روشها و عناوین جز لطمه زدن به انقلاب مظلوم، ره آورد دیگری ندارد. حالا خالص سازی به چه مبنایی؟ آیا مبنا تفکر رهبری معظم و شهید مطهری (رحمه الله علیه) است، که رهبری ایشان را ایدئولوگ انقلاب معرفی کردند، یا برخی آقایان که با رویا دیدن و برخی روشهای احساسی از دین قصد خالص سازی دارند؟ به تعبیر آیت الله جوادی، تمسک به این روشها نوعی استکبار است، چون باعث استضعاف فکری مردم می شود. اگر مبنا نظر شهید مطهری (رحمه الله علیه) است، ایشان در ۴۲ سال پیش درباره رابطه حکمرانی مطلوب و آزادی انتخاب مردم گفته اند:

«نظام جمهوری اسلامی فقط در صورتی قابل استقرار است که مردم ایران با میل خود به آن گرایش پیدا کنند».

واژه‌ای که پای ثابت محافل سیاسی شد

از آن زمان تاکنون، واژه «خالص‌سازی» هم در محافل سیاسی و هم در رسانه‌ها به کرات شنیده شده است و به یک برچسب سیاسی تبدیل شده که در تحلیل‌های داخلی و حتی بین‌المللی مورد توجه قرار می‌گیرد.

بسیاری از کارشناسان و ناظران سیاسی بر این باورند که خالص‌سازی نه تنها یک ابزار سیاسی است، بلکه نشان‌دهنده رویکرد حاکمیتی در محدود کردن رقابت سیاسی و تمرکز قدرت در یک جریان مشخص است.