در باب خصوصیسازی نیمهراهی
خصوصیسازی را از پنج دهه پیش تا به امروز دوای درد اقتصاد دولتساز و دولتپا در جهان معرفی کردهاند. سوای صحت و سقم گزاره فوق آن چه که در عمل در جهان تجربه شد، بیاهمیت نبودن قوای نهادی و ساختاری سیاسی کشورها بود که سر راه پایداری تغییرات ایجاد شده موانع مهمی ایجاد میکرد.
از نشانهها و مصادیق نبود شرایط مناسب نهادی، برخی نمونههای ناموفق خصوصیسازی در کشور ماست. به عنوان مثال در کشوری که دولت که خصوصیسازی را صرفا به عنوان قلکی برای رفع کسری جاری بودجه هر سال میبیند، تلاش میکند ضمن دریافت وجه فروش سهام بنگاههای دولتی، به دلایلی از قبیل فشار افکار عمومی، امکان نارضایتی در خود بنگاه و البته اقتصاد سیاسی و منافع مدیران دولتی، صندلیهای مدیریتی به اندازه سهام فروخته شده به اختیار مالکان جدید درنمیآید. در شرایط پیچیدهتر این خود مدیران همان بنگاه در پیش از خصوصی شدن هستند که با بهانههایی جلوی پای سازمان خصوصیسازی سنگاندازی میکنند، واگذاری را لغو یا حتی واگذاری را نانوشته مشروط به ادامه فعالیت خودشان در هیئتمدیره میکنند.
در پی این روابط همراه با تعارض منافع، بسیار محتمل است که این مدیران با روابطی که از قبل با بخش دولتی دارند، حتی پس از واگذاری بنگاه هم بیشتر حرف گوشکن بدنه اجرایی دولت یا نمایندگان مجلس شهر محل آن بنگاه باشند تا مالکان جدید.
در نتیجه این شرایط است که وضعیت اداره بنگاهها در کشور ما نمیتواند گذار از اقتصاد نامطلوب دولتی به مطلوب رقابتی را به خوبی پشت سر بگذارد.
تیتر یک در اکوایران
پربینندهترینها
-
انگلیس: اوکراین حق حمله به داخل خاک روسیه با سلاحهای ما را دارد
-
ظریف: مهمترین کاری که باید ایران در جنگ غزه انجام میداد
-
پایان دعوای سازمان امور مالیاتی با طلافروشان
-
انتقال تجهیزات نظامی آمریکا به قطر در پی اختلاف با امارات
-
هجوم غولهای بانکی جهان به ریاض/ عربستان گوی سبقت را از امارات میرباید؟
-
نسخه جدید بنسلمان و بایدن برای تغییر چهره منطقه؛ ابرتوافق تا چند هفته دیگر امضا میشود؟
-
چرا اردوغان دل از تلآویو نمیکند؟
-
بازی همزمان قدرت هستهای منطقه با تهران و ریاض
-
لحظه کلیدی برای اروپا؛ ماکیاولیسم ماکرون قاره سبز را دگرگون میکند؟