به گزارش اکوایران، همزمان که ایران در حال تأمل درباره پاسخ به حمله هوایی اسرائیل در 26 اکتبر - که به تلافی حملات ایران به اسرائیل در 1 اکتبر، آخرین مورد در تشدید مارپیچ بین دو طرف انجام شد - رهبران اروپایی از تهران خواستند از پاسخی دیگر چشم پوشی کند.

کایر استارمر، نخست‌وزیر بریتانیا، از ایران و اسرائیل خواست تا «خویشتنداری نشان دهند» و «از تشدید تنش‌های منطقه‌ای خودداری کنند»، اما ایران را به‌عنوان طرفی که نباید پاسخ دهد، معرفی کرد. اولاف شولتز، صدراعظم آلمان نیز به ایران هشدار داد که «چنین واکنش‌های تنش‌زای بزرگی نمی‌تواند برای همیشه ادامه یابد. این باید اکنون متوقف شود و فرصتی برای یک توسعه صلح آمیز در خاورمیانه فراهم کند». شولتز بر حمله «دقیق و هدفمند» اسرائیل در مقابل «حمله موشکی گسترده علیه اسرائیل» (توسط ایران) تأکید کرد.

با این حال، این اصرارها ممکن است مورد توجه قرار نگیرد، همانطور که جلوی حمله اسرائیل را نگرفت.

ضرورت یک اقدام متعادل کننده ظریف

به نوشته آبدار ممدوف، تحلیل‌گر وبگاه ریسپانیسبل استیت‌کرافت، اگرچه تهران هیچ وعده‌ای برای انتقام فوری نداد - برخلاف آنچه پس از حمله اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق در ماه آوریل و ترور اسماعیل هنیه رهبر سیاسی حماس در تهران در ماه ژوئیه اتفاق افتاد - مقامات آن انتقام‌جویی را رد نکرده‌اند. به نظر می‌رسید که مقامات عالی ماهیت و دامنه دقیق واکنش را به فرماندهان نظامی تفویض کرده‌اند؛ همان گونه که شده که در حالی که اسرائیل «به دنبال اغراق درباره حمله برای اهداف خود است، اشتباه است که ما آن را کم اهمیت جلوه دهیم».

کلید درک وضعیت مخمصه‌گونه ایران در اینجا نهفته است: نیاز به یک اقدام متعادل کننده ظریف بین نیاز به اجتناب از یک جنگ همه جانبه با اسرائیل (و احتمالاً ایالات متحده) و ناخوشایندی سیاسی پذیرش حملات به تهران به عنوان یک امر عادی جدید - اولین حمله از این دست به خاک ایران پس از جنگ ایران و عراق در دهه 1980.

ایران اسراییل

بیشتر ایرانی‌ها به طور قابل درک نسبت به یک درگیری گسترده‌تر نگران هستند و ترجیح می‌دهند روی اقتصاد تمرکز شود. گزارش‌های شاهدان از تهران حاکی از آن است که بلافاصله پس از حمله اسرائیل، زندگی به روال عادی بازگشت، که نشان‌دهنده انعطاف‌پذیری مردم و شاید امیدواری است که همچنان از تشدید بیشتر جلوگیری شود.

با این حال، خودداری از اقدام موجب نمایش ضعف در برابر متحدان ایران در منطقه و مخاطبان داخلی می‌شود: این نگرانی وجود دارد که عادی‌ شدن حملات به تهران و سایر شهرهای ایران، خطوط قرمز موجود را بیشتر از بین ببرد و اسرائیل را تشویق کند که با تهران به همان شیوه رفتار کند که با دمشق و بیروت می‌کند.

سناریوهای محتمل؛ بازگشت به «جنگ در سایه» ممکن است؟

در حالی که حملات تاکنون فقط به اهداف نظامی بوده است، چه چیزی می‌تواند دفعه بعد در غیاب یک بازدارندگی معتبر، اسرائیل را از هدف قرار دادن زیرساخت‌های اقتصادی منصرف کند؟ بازگشت به «جنگ در سایه» بین ایران و اسرائیل، وضعیت موجود قبل از 7 اکتبر 2023، ممکن است اکنون، با توجه به تمایل فزاینده اسرائیل برای ریسک کردن و تضعیف متحدان کلیدی ایران، از دیدگاه تهران ناکافی به نظر برسد.

این ملاحظات حاکی از محتمل بودن نوعی اقدام تلافی جویانه توسط ایران است. و جستجو برای احیای بازدارندگی همچنین فشار بر رهبری تهران را افزایش می‌دهد تا در دکترین هسته‌ای خود تجدید نظر کند. با هر تشدید جدید، به نظر می‌رسد که احساسات عمومی به سمت حمایت از بازدارنده نهایی حرکت می‌کند. به غیر از آن گزینه، عمل به تهدیدات تهران برای مسدود کردن تنگه هرمز، شریان کلیدی تجارت جهانی نفت، کارت دیگری است که تهران در صورت تشدید درگیری‌ها در آستین خود دارد.

ایران اسراییل

با این حال، فرصتی برای اجتناب از سناریوهای وحشتناک وجود دارد. تهران با انتخاب کمرنگ کردن حمله اخیر اسرائیل و تأخیر در پاسخ خود، ممکن است بتواند از نگرانی غرب در مورد احتمال تشدید بیشتر تنش برای دستیابی به موفقیت دیپلماتیک در غزه و لبنان استفاده کند.

بر این اساس، اگر رهبران غربی مانند استارمر بریتانیا و شولتز آلمان واقعا نگران دورنمای یک جنگ رو به گسترش در خاورمیانه هستند، نباید صرفاً از ایران بخواهند که به حملات اسرائیل پاسخ ندهد، بلکه باید با جدیت در جهت تامین امنیت منطقه تلاش کنند. مهم ترین نتیجه - آتش بس در غزه و سپس لبنان، نه تنها توقف کشتار غیرنظامیان، بلکه آزادی اسرای اسرائیلی را نیز تضمین می‌کند. همچنین تهران را قادر می‌سازد تا با متوقف کردن روند افزایشی تنش، اعلام موفقیت دیپلماتیک کند و فشار برای پاسخ نظامی به اسرائیل را از بین ببرد.

تا کنون، بریتانیا و آلمان تقریباً بدون قید و شرط از حق اسرائیل برای دفاع از خود حمایت کرده‌اند و در عین حال درباره لزوم احترام به قوانین بین‌المللی و قوانین جنگ، تنها تذکر داده‌اند. این باید تغییر کند، تا توصیه‌های یک‌جانبه استارمر و شولز به ایران همچنان با گوش‌ها ناشنوا مواجه نشود و اروپا به بی‌ربطی استراتژیک و دیپلماتیک بیشتر محکوم نشود.