ترکیه و قطر پلهای تخریب شده تهران و دمشق را بازسازی میکنند؟
اکوایران: تهران دههها را صرف حمایت از حکومت سابق سوریه و جنگیدن برای بقای آن کرد. آیا میتواند بر کسانی که آن را سرنگون کردند نفوذی پیدا کند؟

به گزارش اکوایران، در میان تمامی قدرتهای خاورمیانه، هیچ کشوری به اندازه ایران برای عبور از جنگ داخلی سوریه به بشار اسد کمک نکرد.
وقتی حکومت اسد در اواخر سال ۲۰۲۴ به دست ائتلافی از گروههای شورشی به رهبری هیئت تحریر الشام سقوط کرد، تهران نزدیکترین متحد عرب خود را از دست داد؛ رویدادی که بحرانی بزرگ برای جمهوری اسلامی ایران محسوب میشد. میزان انرژی که تهران برای تقویت دولت اسد صرف کرده بود، باعث شد که سقوط او، بهگفته سرتیپ بهروز اثباتی، فرمانده سپاه پاسداران، «شکستی بسیار بد» برای ایران باشد.
به نوشته جورجیو کافیرو، مدیر موسسه گالف آنالیتیکس برای وبسایت ریسپانسیبل استیتکرافت، اکنون، تقریباً شش ماه پس از سقوط اسد، ایران و سوریه با احتیاط در حال ازسرگیری روابطی محدود هستند که نشاندهنده رویکردی عملگرایانه از سوی هر دو طرف است.
احمد الشرع، رئیسجمهور سوریه، مصمم است روابط دیپلماتیک و راهبردی دمشق با غرب را تقویت کند و بر پایه تعاملات مؤثر خود با آمریکا و فرانسه حرکت کند. در راستای این هدف، او احتمالاً در روابط خود با تهران احتیاط زیادی خواهد کرد، زیرا بهخوبی میداند که واشنگتن و بیشتر پایتختهای اروپایی به ایران با بدبینی عمیقی نگاه میکنند و جمهوری اسلامی را نیرویی بیثباتکننده در خاورمیانه تلقی میکنند. از این رو، وی سعی خواهد کرد از هرگونه اقدام یا گرایش آشکاری بهسوی ایران که میتواند تلاشهایش برای جلب اعتماد و همکاری با قدرتهای غربی را به خطر اندازد، خودداری کند.
ارتباط غیر مستقیم تهران و دمشق
بر اساس گزارش روز ۲۰ مه پایگاه خبری «نشنال» مستقر در ابوظبی، مقامهای ایرانی اذعان کردهاند که با دولت جدید سوریه در «ارتباط غیرمستقیم» هستند و ترکیه و قطر در این میان نقش میانجی را ایفا میکنند. با این حال، تهران اعلام کرده که «عجلهای» برای بازسازی کامل روابط دیپلماتیک ندارد.
محمد شیبانی، نماینده ویژه وزارت امور خارجه ایران در امور سوریه، توضیح داد که جمهوری اسلامی ایران «در حال رصد و انتظار» است تا ببیند اوضاع سوریه تحت حکومت شرع، چگونه پیش خواهد رفت. به گزارش نشنال، تهران در تلاش است تا راههایی برای تعامل احتمالی با دولت کنونی سوریه پیدا کند و سرمایهگذاریهای قبلی خود در اقتصاد سوریه را احیا کند.
دیپلمات ایرانی تصریح کرد که پیش از انجام گفتوگوهای مستقیم با دولت الشرع، باید «شرایط مناسب» از نظر سیاسی و امنیتی فراهم شود. او نگرانی خود را درباره بیثباتی در سوریه پس از اسد که ممکن است موجب «رشد تروریسم و داعش» شود، ابراز کرد؛ خطری که شیبانی آن را نهتنها برای سوریه، بلکه برای کل خاورمیانه تهدیدی جدی دانست. به گفته او، ثبات در سوریه مستلزم مشارکت «تمامی طیفهای سیاسی» در روند سیاسی این کشور است.
باتو جوشکون، تحلیلگر سیاسی در اندیشکده صادق مستقر در طرابلس، لیبی، پیشبینی میکند که ایران در نهایت روابط دیپلماتیک خود را با دولت پسا بعثی سوریه رسمی خواهد کرد. او گفت: «سوریه در جهان عرب مورد استقبال قرار گرفته و تحریمهای غربی در حال کاهش است. غیرقابل تصور است که ایران روابط دیپلماتیک رسمی نداشته باشد، بهویژه با توجه به اینکه رقبای منطقهای تهران یعنی ترکیه و عربستان سعودی، اکنون به اصلیترین طرفهای گفتوگو با الشرع بدل شدهاند. هرچند در مرحله کنونی، ایران همچنان به واسطههای قدرت در سوریه، یعنی ترکیه و کشورهای خلیج فارس وابسته است.»
تلاش برای توازن میان آمریکا و ایران
موضع در حال تغییر کاخ سفید نسبت به سوریه پس از اسد، یکی از عوامل مهم برای تحلیل دیدگاه دمشق نسبت به تعامل با ایران است. دستکم در حال حاضر، دولت دونالد ترامپ سیاست خارجی خود در قبال سوریه را به ترکیه و کشورهای شورای همکاری خلیج فارس نزدیک کرده است، موضوعی که در دیدار رودرروی اخیر ترامپ با الشرع در ماه مه در ریاض و همچنین رفع بخشی از تحریمهای آمریکا علیه سوریه مشهود بود.
با توجه به اینکه الشرع بهدنبال بهبود روابط با آمریکا و دیگر قدرتهای غربی است، در قبال هرگونه نزدیکی با تهران که ممکن است تلاشهایش برای ارائه تصویری مثبت از دولتش در نگاه غرب را مخدوش کند، نهایت احتیاط را به خرج خواهد داد.
جوشکون گفت: «بهنظر میرسد الشرع تمام حرفهای مطلوب آمریکا و دیدگاه نخبگان امنیت ملی ترامپ نسبت به منطقه را میزند. این رویکرد را میتوان در اظهاراتش درباره عادیسازی روابط با اسرائیل و معرفی سوریه بهعنوان کشوری آماده برای تجارت با غرب مشاهده کرد. بهاحتمال زیاد، الشرع فاصلهاش را با تهران حفظ خواهد کرد، چرا که هدف سوریه جدید برای ایجاد روابط قوی با قدرتهای غربی، هرگونه نیاز فوری به آشتی با تهران را تحتالشعاع قرار داده است.»
مارینا کالکولی، استادیار روابط بینالملل در دانشگاه لیدن، گفت: «ایران و سوریه هر دو در حال آزمودن خطوط قرمز یکدیگر هستند و در شرایطی از بیثباتی شدید - که عمدتاً ناشی از سیاست غیرقابل پیشبینی آمریکا در منطقه است - بهسوی رابطهای غیررسمی و عملگرایانه گام برمیدارند. در مجموع، تهران دولت سوریه را تحت نفوذ ایالات متحده میبیند و بنابراین آن را فاقد توانایی در ایجاد روابط خارجی مستقل میداند.»
با این حال، به احتمال زیاد الشرع مراقب خواهد بود که دشمنی بیشازحدی با ایران ایجاد نکند. اگرچه «محور مقاومت» امروز در نتیجه جنگ اسرائیل و حزبالله و نیز سقوط اسد در سال گذشته تضعیف شدهاند، تهران همچنان نفوذ قابلتوجهی در عراق و لبنان دارد - دو کشوری که هممرز سوریهاند و الشرع بهدنبال ایجاد روابط مثبت با آنهاست.
کالکولی گفت: «عراق برای تجارت، آب و انرژی اهمیت دارد و این توافقها بدون چراغ سبز جناحهای سیاسی طرفدار ایران در عراق امکانپذیر نیست. [الشرع] ممکن است بر این باور باشد که در بلندمدت، دشمنی با ایران نه واقعبینانه است و نه عاقلانه. حتی در کوتاهمدت نیز این کار ممکن است نادرست باشد، بهویژه در زمانی که ایران در تلاش برای دستیابی به توافقی با ایالات متحده است.»
پلهای ترکیه و قطر
تمایل ترکیه و قطر به ایجاد نوعی «توازن» در سوریه، انگیزه اصلی آنکارا و دوحه برای ایفای نقش میانجی دیپلماتیک میان دمشق و تهران است.
به گفعه جواد حیراننیا، مدیر گروه مطالعات خلیج فارس در مرکز تحقیقات علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه در ایران، گفت از یک سو، آنکارا و دوحه نمیخواهند سوریه به «منطقه نفوذ ایران» بدل شود؛ اما از سوی دیگر، آنها در ترغیب تهران به پذیرش دولت نسبتاً جدید سوریه منافعی دارند، «تا ایران بهطور کامل از صحنه سیاسی سوریه کنار گذاشته نشود.»
علاوه بر این، حیراننیا تأکید میکند که ایران، ترکیه و اعضای شورای همکاری خلیج فارس در دوران پس از تغییر رژیم در سوریه دارای منافع مشترکی نیز هستند. او گفت: «فروپاشی سوریه و خیزش دوباره گروههای تروریستی در این کشور، دغدغههایی مشترک برای ایران و کشورهای منطقه، از جمله ترکیه و قطر است. بهجز اسرائیل، هیچ کشوری در منطقه از تجزیه سوریه سود نمیبرد. بنابراین، نفوذ اسرائیل در سوریه و اشغال بخشهایی از آن، از جمله نگرانیهای مشترک ایران، ترکیه و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس محسوب میشود.»
در خصوص سیاست خارجی سوریه پس از اسد، بهنظر میرسد ترکیه و قطر تقریباً در یک مسیر حرکت میکنند. این دو کشور از اصلیترین برندگان تغییر رژیم در سوریه بودند و بهعنوان کانالهای کلیدی برای سایر کشورهایی که خواهان برقراری رابطه با شورشیان اسلامگرای حاکم بر دمشق هستند، نقش محوری در تسهیل بازگشت سوریه به جامعه جهانی ایفا کردهاند.
تلاشهای ترکیه و قطر نقش اساسی در تحقق دور اخیر کاهش تحریمها داشت. در مقابل، فقدان نقش قابلتوجه ایران در این تحولات، بازتابدهنده تغییرات گستردهتر در توازن قدرت منطقهای است؛ و ترکیه و قطر منافع آشکاری در شکلدهی به برداشت الشرع از بازیگران منطقهای، از جمله ایران، و نحوه تعامل دمشق با آنها دارند.
در نهایت، دگرگونی در روابط خارجی سوریه از زمان فروپاشی رژیم بعث، که نزدیک به شش ماه از آن میگذرد، شگفتانگیز است. کشورهایی که پس از خیزش سال ۲۰۱۱ از سرسختترین دشمنان منطقهای اسد بودند - یعنی ترکیه، قطر و عربستان سعودی - اکنون به نزدیکترین شرکای «سوریه جدید» تبدیل شدهاند. در چرخشی چشمگیر، ایران که زمانی وفادارترین متحد منطقهای اسد به شمار میرفت، اکنون برای حفظ ارتباط با رهبری سوریه پس از تغییر رژیم، ناچار است به این قدرتهای سنی بهعنوان واسطه تکیه کند.
تیتر یک در اکوایران
پربینندهترینها
-
جنگجویان سرسخت دریای سرخ؛ چگونه یمنی ها قواعد جنگ دریایی را زیرورو کردند؟
-
واشنگتن: بهزودی با ایرانیها دیدار میکنیم
-
گروسی: تهران و واشنگتن خواهان توافقند/ ایدههایی فراتر از کنسرسیوم وجود دارد
-
ماجرای عقبنشینی بزرگ در برابر معلمان معترض
-
کرملین: پوتین میتواند در حل مسئله هستهای ایران وارد عمل شود
-
بالا گرفتن دعوای ترامپ و ایلان ماسک
-
ماجراجویی جدید در شام؛ علیاف جاده صاف کن بیبی در دمشق میشود؟
-
اولتیماتوم ایران خودرو با بورس کالا
-
فوریت بدون انسانیت؛خیابان پیروزی، صحنه شکست