به گزارش اکوایران، خانوادههایی که هنگام پناه گرفتن برای نجات جان خود به رگبار بسته شدند. کودکان خردسالی که در بیابان بر پیکر بیجان مادرشان گریه میکردند. پزشکانی که برای گرفتن باج ربوده و سپس اعدام شدند. اینها روایتهایی است که از شهر سودانی الفاشر، که روز یکشنبه بهدست نیروهای شبهنظامی نیروهای پشتیبانی سریع (RSF) سقوط کرد، به بیرون رسیده است. بیشتر ساکنان این شهر هنوز در دسترس نیستند. تنها چند نفر از میان بازماندگان شوکهشده توانستهاند بگریزند و درباره اتفاقات هولناکی که در آنجا رخ میدهد شهادت دهند.
به نوشته واشنگتن پست، جنگ داخلی سودان که در سال ۲۰۲۳ پس از درگیری بر سر قدرت میان فرمانده نیروهای پشتیبانی سریع و فرمانده ارتش آغاز شد، اکنون به آتشی گسترده تبدیل شده که قدرتهای منطقهای و جهانی را درگیر کرده و بخش بزرگی از کشور را به ویرانی کشانده است. نیروهای پشتیبانی سریع از سوی امارات متحده عربی حمایت میشود؛ در حالیکه ارتش سودان از ترکیه، روسیه و دیگران سلاح دریافت کرده است.
اکنون جنگی که تا امروز صدها هزار قربانی گرفته، وارد یکی از تاریکترین فصلهای خود شده است. روزنامه واشنگتن پست با ۹ غیرنظامی، پزشک، امدادگر و رزمنده در داخل و اطراف الفاشر گفتوگو کرده که همگی از کارزار دیوانهوار و کورکورانهای از کشتار قومی و گروگانگیری توسط آراساف و نیروهای همپیمانش خبر دادهاند.
با افزایش خشم جهانی، حتی فرمانده نیروهای پشتیبانی سریع، ژنرال محمد حمدان دقلو، معروف به «حمیدتی»، نیز به وقوع سوءرفتارهایی از سوی نیروهایش اذعان کرده است. روز پنجشنبه، این گروه ویدیویی منتشر کرد که در آن بازداشت یکی از فرماندهانش را نشان میداد؛ فردی که پیشتر در یک ویدیو حال تمسخر و اعدام گروهی از غیرنظامیان بود.
ایالات متحده پیشتر حمیدتی و دیگر رهبران نیروهای پشتیبانی سریع و همچنین مقامهای بلندپایه ارتش سودان (SAF) را که به ارتکاب جنایات جنگی متهم شدهاند، تحریم کرده بود. روز پنجشنبه، گروهی دوحزبی از سناتورهای آمریکایی از دولت خواستند در واکنش به آنچه «نسلکشی در دارفور» خواندهاند، اقدامات شدیدتری اتخاذ کند. این بیانیه همچنین بهطور بیسابقهای از امارات متحده عربی، متحد کلیدی آمریکا انتقاد کرد؛ کشوری که با وجود شواهد گسترده مبنی بر ارسال سلاح و پشتیبانی نظامی از آراساف، هرگونه حمایت از این گروه را انکار کرده است.
مرگ همهجا هست
گزارشی از آزمایشگاه پژوهشهای انساندوستانه مدرسه بهداشت عمومی دانشگاه ییل نشان میدهد که تصاویر بهدستآمده از بیمارستان کودکان سابق الفاشر که بیش از یک سال است تعطیل شده و به بازداشتگاه نیروهای پشتیبانی سریع تبدیل شده، و همچنین بیمارستان سعودیِ مجاور، حاکی از وقوع کشتارهای جمعی در این هفته است. بر اساس اعلام سازمان جهانی بهداشت، حدود ۴۶۰ نفر تنها در بیمارستان سعودی کشته شدهاند.
یکی از پزشکانی که در بخش زایمان این بیمارستان کار میکرد، گفت روز یکشنبه توسط نیروهای پشتیبانی سریع ربوده شده و روز چهارشنبه پس از پرداخت ۵۰ هزار دلار باج آزاد شده است. او گفت از شدت اندوه نمیتواند درباره کشتارهایی که دیده سخن بگوید و از جامعه جهانی خواست برای آزادی همکارانش کمک کنند. او مانند دیگر مصاحبهشوندگان، به دلایل امنیتی خواست نامش فاش نشود. او گفت: «نیروهای پشتیبانی سریع سالهاست مردم را میکشد و هیچ اقدامی علیهشان نشده؛ پس چه فایدهای دارد با شما صحبت کنم؟ فقط به نیروهای پشتیبانی سریع پول بدهید تا همکاران ما را آزاد کنند. هرکس پول ندهد، کشته میشود.»
یکی از جنگجویان نیروهای پشتیبانی سریع نیز به واشنگتن پست گفت برخی از پزشکان گروگان به شهر نیاله منتقل شدهاند، در حالیکه دیگران همراه غیرنظامیان اعدام شدهاند. او افزود تقریباً همه بیماران زخمی در بیمارستان سعودی و سایر مراکز درمانی الفاشر کشته شدهاند. به گفته او: «شهر کاملاً در آشوب است. جنگجویان از مناطق مختلف آمدند و هیچکس نتوانست جلویشان را بگیرد.» یک فرماندهٔ دیگرِ نیروهای پشتیبانی سریع گفت که باندهای مسلح از حاشیهٔ شهر احتمالاً تا یک ماه آینده الفاشر را غارت خواهند کرد.
یک امدادگر که سازمانش با بیش از ۱۰۰ نفری که توانستهاند از شهر فرار کنند و به شهر تویلا برسند، صحبت کرده است گفت: «روایتهایی که میرسد وحشتناک است. یک نفر برایمان از سه کودک کوچک، همه زیر ۴ سال گفت که دور جسد مادرشان جمع شده و گریه میکردند. یک مرد دیگر گفت غیرنظامیان از سمت غرب شهر میدویدند و هنگام دویدن به آنها شلیک میشد. یک مرد گفت هر ده متر یک جسد بود. یک نفر تعریف کرد که از کنار مرد دیگری دویده که نیمی از بدنش منفجر شده بود و التماس کمک میکرد.»
کارکنان امدادی بسیار نگران تعداد اندک کسانی هستند که به تویلا رسیدهاند. تقریباً همهٔ ساکنان الفاشر هنگام سقوط شهر گریختهاند؛ اما تنها تعداد بسیار کمی از زمان تصرف تاکنون رسیدهاند. ماههاست سودانیهایی که از محاصرهٔ نیروهای پشتیبانی سریع در الفاشر میخواستند فرار کنند، کشته شده، به آنها تجاوز شده یا ربوده شدهاند. گروههای امدادی نگرانند سرنوشت کسانی که اکنون در حال فرارند نیز در مقیاسی بسیار بزرگتر، همان باشد.
به گفته سازمان ملل هنگام حملهٔ نیروهای نیروهای پشتیبانی سریع به شهر حدود ۲۶۰۰۰۰ نفر در الفاشر مانده بودند؛ طبق آمار متیلد وو از شورای پناهندگان نروژ، در هفتهٔ گذشته کمتر از ۵۰۰۰ نفر به تویلا رسیدهاند. او گفت: «مردم میگویند جاده پر از اجساد است و بوی مرگ همهجا را پر کرده»، او افزود حدود یکدهم خانوادهها با کودکانی که متعلق به خودشان نبودند رسیدهاند، از جمله خانوادهای که با یک نوزاد ۶ ماهه و یک کودک کوچک دیگر آمدند که والدینشان کشته شده بودند. و همهٔ کسانی که میرسند دچار سوءتغذیهاند.
یکی از معدود مردانی که از الفاشر فرار کرده به واشنگتن پست گفت تنها به این دلیل زنده مانده که گرسنگی طی محاصرهٔ ۱۸ ماههٔ نیروهای پشتیبانی سریع او را بسیار پیرتر از ۵۵ سالش نشان داده بود، بدنش استخوانی، موهایش سفید و پوستش چروکیده بود. او گفت وقتی نیروهای نیروهای پشتیبانی سریع از شهر گذشتند، صدها خانواده به دنبال پناهگاه به دانشگاه محلی رفتند که ساختمانهای محکمتری داشت: «همهٔ کسانی که میتوانستند بدوند یا پیاده بیایند آنجا بودند. زنان، کودکان، مجروحان و سالمندان. وقتی آنها گرد آمدند، مورد حمله توسط خمپاره و حملات پهپادی قرار گرفتند، سپس تفنگداران رسیدند. «اول ما بمباران شدیم، بعد تیراندازی شد. بیش از ۲۰۰ نفر کشته شدند، خون، همه تلاش میکردند فرار کنند. اگر بخواهی یک کلمه برای توصیفش پیدا کنی، باید بگویی نسلکشی».
فیلمی از دانشگاه که واشنگتن پست آن را تأیید کرده، راهرویی را نشان میدهد که پُر از اجساد است و مردانی در لباس نیروهای پشتیبانی سریع میان اجساد راه میروند و با یک شلیک ساده بازماندگان را تمام میکنند. آن مرد سفیدمو گفت که به همراه پسرعمو و حدود ۱۵ زن و فرزندانشان به تپهای پشت دانشگاه فرار کرده بود، اما جنگجویان نیروهای پشتیبانی سریع در انتظارشان بودند: «آنها زنان را غارت کردند، پول و تلفنهایشان را گرفتند، سپس آتش گشودند». آن مرد بازداشت و بازجویی شد اما به خاطر ظاهر پیرش با پنج مرد دیگر رها شد، در حالی که گروه کوچکش به سمت تویلا میرفت: «در همهٔ روستاها و جادههای اطراف اجساد بود». دو روز بعد از رسیدن، پسرعمویش هم آمد، سرش مجروح بود و ناتوان از صحبت کردن، او گفت. یک امدادگر در اردوگاه وضعیت او را تأیید کرد.
«باید کشته شوند»
مرد دیگری شرح داد که وقتی نبرد اوج گرفت از الفاشر خارج شد و به گروهی از غیرنظامیان ناامید شامل بسیاری از کودکان پیوست که شمارشان تقریباً به ۶۰۰ نفر رسید. سربازان نیروهای پشتیبانی سریع در طول جاده به آنها شلیک کردند، او گفت، حداقل پنج نفر را کشتند و گروه را پراکنده کردند. او سپس تعریف کرد، یک فرماندهٔ نیروهای پشتیبانی سریع «نزد ما آمد و گفت با صدای بلند فریاد بزنید، ‘نیروهای پشتیبانی سریع بالای سر ما هستند! حمیدتی بالای سر ماست!’» سپس به آنها گفت، «شما غیرنظامی هستید، بروید!» اما قبل از اینکه بتوانند حرکت کنند، بهگفتهٔ آن مرد، یک خودروی زرهی نیروهای پشتیبانی سریع بهسویشان حرکت کرد و هرکه را در مسیرش بود له کرد. آن مرد گفت: «فرمانده مرتب تکرار میکرد: «اینها غیرنظامیاند، نکشیدشان! اما آنها به حرفش توجه نکردند.» او گفت ۱۸ نفر کشته شدند، از جمله یکی از دخترعموهایش. دخترعموى دیگری بهشدت مجروح شد را مجبور شدند پشت سر بگذارند. گروه فقط حدود ۵۰۰ یارد (حدود ۴۵۷ متر) جلو رفتند که دوباره هدف قرار گرفتند.
بهگفتهٔ او جنگجویان پیش از آنکه آتش بگشایند میگفتند: «اینها بردهاند؛ باید کشته شوند»،» او تخمین زد که هفت نفر دیگر نیز کشته شدند. مرد گفت وقتی تیراندازی متوقف شد، مرد گفت یک سرباز نیروهای پشتیبانی سریع به بازماندگان آب داد و به آنها گفت برگردند چون جلوتر کشتار بیشتری در انتظار است. اما گروه به حرکت خود ادامه داد و به ناحیهای رسیدند که به «اُم جلباخ» معروف است؛ پایگاهی متعلق به طوایف عرب که بسیاری از آنها با نیروهای پشتیبانی سریع همپیوند هستند. در مقابل، بسیاری از آخرین ساکنان باقیماندهٔ الفاشر از طوایف آفریقایی بودند که با میلیشیاهایی همکاری میکردند که از ارتش حمایت کردهاند.
بیست سال پیش در دارفور، یک میلیشیای عمدتاً عرب که هسته اولیه نیروهای پشتیبانی سریع بود اهالی روستاهای آفریقایی از همان گروههای قومی را در یک کشتار جمعی که بعدها بهعنوان نسلکشی شناخته شد کشتند. بازماندگان میگویند اکنون دوباره همان اتفاقات در حال وقوع است. آن مرد گفت: «زنان و مردان عرب با اسب و شتر به ما حمله کردند و ما را کتک میزدند. یکی از عربها مردی و همسرش را بهزور هدف قرار داد. آن مرد با ما راه میرفت و گلوله به شکمش خورد. به ما میگفت: «لطفاً همسرم را نجات بدهید!» ما نتوانستیم کاری بکنیم؛ فقط قبل از مرگش برایش دعا کردیم و همسر زخمیاش را رها کردیم.»

در پایان، آن گروه بهگفتهٔ او توسط نیروهای پشتیبانی سریع سوار خودروها شدند و به اردوگاه زمزم برده شدند، اردوگاهی که پیش از آن تقریباً نیممیلیون نفر در آن زندگی میکردند و در آوریل توسط شبهنظامیان تصرف شد و غیرنظامیان و امدادگران در آنجا را قتلعام کردند. او گفت گروه هنگام رسیدنشان وقتی بود که حدود ۲۰ مرد در حال اعدام بودند. مردی حدود ۱۲ ساله که لباسِ نیروهای پشتیبانی سریع پوشیده بود، نخستین کسی بود که تیراندازی کرد. مرد گفت وقتی گروه را به ناحیهای بردند که علامت «زندان» داشت، او شروع به دعا کرد.
به گفته این مرد، برای درخواست پول «به ما گفتند سر جای خود بمانید و فردا صبح یک دستگاه استارلینک میآورند تا بتوانیم با خانوادههایمان تماس بگیریم. آنها تهدید کردند هرکس خانوادهاش پاسخ ندهند را خواهند کشت.»
در آغاز، بهگفتۀ او، جنگجویان از هر نفر ۲۸۰۰۰ دلار میخواستند، رقمی سرسامآور، اما گروه توانست مبلغ را مذاکره و پایین بیاورد: «صبح که دستگاه آمد، من با خانوادهام تماس گرفتم»، و جنگجویان خواستار ۱۴۰۰۰ دلار شدند. «اگر پرداخت نمیکردند، همانجا مرا میکشتند»، خانوادهاش پول را فرستادند و او آزاد شد. چهار نفر دیگر نتوانستند پول را بپردازند. «نمیدانم چه بلایی سرشان آمد».