به گزارش اکوایران، ریسک‌های اقتصادی چین در خاورمیانه بسیار زیاد است. این مسئله‌ای است که به توضیح اینکه چرا پکن برای آرامش در منطقه فشار آورده، کمک می‌کند.

دعوت به خویشتنداری

در بحبوحه تشدید خصومت‌ها در ماه‌های اخیر، مقامات چین از ایران، اسرائیل و سایر بازیگران خواسته‌اند تا خویشتنداری نشان دهند.

وانگ یی، وزیر امور خارجه چین در تماس اخیر با همتای اسرائیلی خود که مدت کوتاهی پس از حمله ارتش اسرائیل به نیروهای حافظ صلح سازمان ملل در لبنان انجام شد، بر اهمیت حفظ امنیت این نیروی بین المللی تاکید کرد و موضع چین به نفع آتش بس فوری و دائمی در غزه را تکرار کرد.

به نوشته جورجیو کافیرو، تحلیل‌گر مسائل منطقه‌ای در تی‌آر‌تی، چین به دلیل تمایل به ثبات در منطقه، نگرانی‌های موجهی در مورد جنگ تمام عیار احتمالی ایران و اسرائیل دارد که منافع اقتصادی و استراتژیک آن را تضعیف می‌کند - از مسیرهای تجاری گرفته تا سرمایه گذاری و فراتر از آن.

وابستگی غول آسیایی به کشورهای خاورمیانه برای واردات نفت و گاز، ثبات در این منطقه را برای امنیت انرژی چین و به تبع آن ثبات داخلی‌اش حیاتی می‌کند.

حفاظت از سرمایه گذاری‌ها

یکی دیگر از دلایل کلیدی چین برای ایجاد ثبات در خاورمیانه این است که این کشور یک مرکز حیاتی برای مسیرهای زمینی و دریایی برای طرح کمربند و جاده (BRI)، پروژه زیرساختی عظیم چند قاره‌ای چین است. پکن در حال حاضر تقریباً 1 تریلیون دلار در زیرساخت‌ها، ساخت و سازها و سایر پروژه‌های مرتبط با طرح کمربند و جاده سرمایه گذاری کرده است.

مناطق تجاری و اقتصادی منطقه، از جمله کانال سوئز، همچنین برای موفقیت طرح کمربند و جاده از نقطه نظر انرژی حیاتی هستند. در دوره 19-2015، هر شش کشور شورای همکاری خلیج فارس، ایران و عراق به این ابتکار بلندپروازانه پیوستند.

ابتکار کمربند و جاده

مانوج کوالرامانی، رئیس برنامه تحقیقاتی هند و اقیانوسیه و مطالعات چین در اندیشکده هندی تاکشاشیلا، گفت که به همین دلیل حفاظت از سرمایه، شرکت‌ها، دارایی‌ها و نیروی انسانی چین در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا برای پکن بسیار مهم است. او افزود: «در عین حال، چین همچنین مایل به جذب منابع مالی دولتی از منطقه است. بنابراین، هر گونه تشدید درگیری فعلی به یک جنگ منطقه‌ای بزرگتر با منافع چین سازگار نیست.»

در این چارچوب، قابل درک است که چرا چین نمی‌خواهد اسرائیل و/یا ایالات متحده حمله‌ای علیه ایران انجام دهند. چنین سناریویی می‌تواند لایه‌های بی‌شمار جدیدی از بی‌ثباتی به منطقه بیافزاید که به قیمت منافع فراوان چین تمام می‌شود.

با این حال، یک نکته مثبت احتمالی برای چین این است که تشدید بیشتر درگیری‌ها بین ایران و اسرائیل می‌تواند به منحرف کردن تمرکز واشنگتن از اقیانوس هند و اقیانوس آرام کمک کند و در عین حال ایالات متحده را بیشتر به خاورمیانه بکشاند. این به خودی خود به نفع چین است که خواهان فشار کمتر غرب در مورد اختلافات ارضی تایوان و دریای چین جنوبی است. 

 

تعادل ژئوپلیتیکی

پیش از این، پکن رویکرد متعادلی را در قبال منطقه حفظ کرده و روابط خوبی با تهران و تل‌آویو داشت. با این حال، جنگ غزه در اکتبر 2023 و تنش‌های متعاقب آن بین اسرائیل و ایران به روابط چین و اسرائیل آسیب رسانده است و تصورات آن‌ها از یکدیگر در سال گذشته بدتر شده است.

کوالرامانی گفت در حالی که اسرائیلی‌ها از همسویی پکن با تهران در برابر تل‌آویو ناراحت هستند، «ظن پایداری (در میان سیاست‌گذاران چینی) نسبت به اسرائیل به‌عنوان یک شریک آمریکا وجود دارد».

Xi_Netanyahu

جان کالابرس، عضو ارشد غیرمقیم در موسسه خاورمیانه گفت: «اگر اسرائیل و/یا آمریکا عملیات نظامی علیه ایران انجام دهند، چین ممکن است با فشار دیپلماتیک برای انتخاب طرف خود مواجه شود.

کالابرس گفت: «این امر تلاش‌های این کشور برای حفظ روابط متعادل با ایران و اسرائیل را پیچیده‌تر می‌کند، اگرچه روابط چین با اسرائیل پیش از این به دلیل آنچه که به نظر بسیاری از اسرائیلی‌ها یک «انحراف» قاطعانه به سمت حماس است، به شدت آسیب دیده است.

طی سال گذشته، تنش بین پکن و تل‌آویو در شورای امنیت سازمان ملل و دیگر نهادهای بین‌المللی که در آن چین مواضعی در تضاد با اسرائیل اتخاذ کرده است، به‌طور فزاینده‌ای قابل مشاهده بوده است، مانند حمایت از تشکیل کشور فلسطین بر اساس مرزهای 1949-1967، درخواست برای آتش بس غزه و به رسمیت شناختن حماس به عنوان یک گروه قانونی فلسطینی به جای یک سازمان «تروریستی».

چنین مواضعی احتمالاً وجهه چین را در چشم دولت‌ها و جوامع جهانی جنوب بهبود بخشیده است، البته به بهای روابط چین و اسرائیل. کوالرمانی گفت: «در طول یک سال گذشته، پکن اساساً یک طرف را در این درگیری انتخاب کرده است. در حالی که تلاش می‌کند کشورهای عربی و ایران را هماهنگ کند، به شدت از اسرائیل انتقاد کرده است».

محدودیت های دیپلماسی چین

چین اعتبار زیادی برای توافق تنش زدایی عربستان و ایران که در 10 مارس 2023 در پکن امضا شد، دریافت کرد. این توافق مهم منجر به بحث‌های زیادی در مورد میزان تاثیرگذاری تلاش‌های دیپلماتیک چین در ثبات سایر بخش‌های خاورمیانه شد.

اما از زمان شروع جنگ در غزه، چین، مانند همه کشورهای جهان، قادر نبوده، یا شاید تمایلی به اعمال نفوذ خود برای کمک به پایان دادن به درگیری نداشته است.

شایان توجه است که در مورد تنش زدایی ریاض و تهران، چین (با کمک قابل توجه عمان و عراق) با دو طرفی مذاکره می‌کرد که منافع خود را در کاهش تنش می‌دیدند.

ایران عربستان چین علی شمخانی

وضعیت در مورد خصومت‌های ایران و متحدان آن از یک سو و اتحاد آمریکا و اسرائیل از سوی دیگر، اساساً متفاوت است.

با این وجود، چین نماینده ویژه خود در خاورمیانه را برای تعامل با بازیگران اصلی منطقه فرستاده است. چینی‌ها به غزه کمک‌های بشردوستانه ارسال کرده‌اند و میزبان حماس، فتح و ده‌ها گروه فلسطینی دیگر بوده‌آند. در ماه ژوئیه، جناح‌های فلسطینی اعلامیه پکن را امضا کردند، توافقی برای پایان دادن به اختلافات.

اما هیچ چیز نشان نمی‌دهد که محکومیت رفتار اسرائیل توسط چین به طور قابل توجهی بر کابینه نتانیاهو تأثیر گذاشته باشد.

در نهایت، ایالات متحده هنوز تنها دولتی است که دارای اهرم فشار کافی بر تل آویو برای ایجاد تفاوت به تنهایی است.

در همین حال، به همان اندازه که ایران از نظر اقتصادی به چین وابسته است، به نظر می‌رسد پکن فاقد اهرم فشار یا احتمالاً تمایلی برای تحت فشار قرار دادن تهران برای تغییر سیاست خارجی خود است.

کوالرمانی گفت: «به طور کلی، من فکر می‌کنم تعامل دیپلماتیک چین از نظر لفاظی زیاد و از نظر محتوایی کم بوده است». به گفته کالابرس، وقتی صحبت از خصومت‌های مستمر در خاورمیانه با مشارکت اسرائیل به میان می‌آید، «علاقه محدود و دامنه محدودی برای دیپلماسی چین» وجود دارد. او گفت: «در نهایت، این ایالات متحده است که وزن بسیار بیشتری نسبت به چین دارد، هم به دلیل اهرم بالقوه‌ای که می‌تواند بر اسرائیل اعمال کند و هم به دلیل آسیب بالقوه‌ای که می‌تواند بر ایران وارد کند».

قدرت‌ها با هم رقابت می‌کنند

واشنگتن که با تل آویو همسو است، مصمم به مقابله با نفوذ جمهوری اسلامی است، در حالی که روابط اقتصادی چین و ایران همچنان قوی است و به نظر می‌رسد پکن متعهد به حفاظت از پروژه‌های طرح کمربند و جاده و واردات انرژی از ایران و سایر کشورهای خاورمیانه است.

در این چارچوب، هر جنگی در منطقه که شامل ایران باشد، پکن را ملزم به اتخاذ تصمیم‌های دشوار در مورد نحوه مسیریابی این درگیری بالقوه فاجعه‌بار می‌کند، که می‌تواند در تشدید تنش‌ها بین چین و ایالات متحده مؤثر باشد.

نمی توان انکار کرد که رهبری در پکن به طور فزاینده‌ای تحولات جهانی را از دریچه رقابت خود با ایالات متحده می‌بیند، که می‌تواند پیامدهای مهمی بر نحوه تعامل این قدرت آسیایی در خاورمیانه داشته باشد.

کوالرمانی گفت: «از لحاظ تاریخی، (پکن) از درگیر شدن در مناقشات سیاسی منطقه اجتناب کرده و به جای آن، از سیاست امنیتی آمریکا در منطقه رایگان بهره برده است. اما با گسترش منافع چین و تعمیق رقابت با آمریکا، این در حال تغییر است. با نگاهی به آینده، جهان نگران جنگی در مقیاس وسیع است که بخش اعظم خاورمیانه را فرا خواهد گرفت. بدیهی است که بازیگران اصلی صحنه بین المللی، از جمله چین و قدرت‌های غربی، در تلاش برای کاهش تنش در این منطقه کوتاهی کرده‌اند.

این واقعیت حاکی از محدودیت‌های نفوذ پکن و واشنگتن در جهانی است که به طور فزاینده چندقطبی است که بیش از پیش با رقابت قدرت‌های بزرگ تعریف می‌شود.