به گزارش اکوایران، قدرت نرم کنار گذاشته شده است؛ قدرت سخت در اولویت قرار دارد.

از زمان بازگشت به کاخ سفید، رئیس‌جمهور ترامپ نشان داده که ترجیح می‌دهد برای دستیابی به اهداف سیاست خارجی خود، به‌جای مذاکره، از روش‌های تحمیلی و پرقدرت استفاده کند.

در تعامل با همتایان خود در آسیا، خاورمیانه و قاره‌های آمریکای شمالی و جنوبی، ترامپ تمایل خود را به استفاده از قدرت ایالات متحده به شیوه‌ای که بسیاری از پیشینیان مدرن او از آن اجتناب کرده‌اند، نشان داده است. ابزار مورد علاقه او نه قدرت نظامی، بلکه فشار اقتصادی است، مانند تعرفه‌هایی که روز شنبه بر کالاهای وارداتی از کانادا، مکزیک و چین اعمال کرد.

این تعرفه‌ها، که قرار است از روز سه‌شنبه اجرایی شوند، به‌معنای اعلام جنگ اقتصادی علیه بزرگترین سه شریک تجاری آمریکا هستند. کشورهایی که تهدید کرده‌اند با اقدامات متقابل پاسخ خواهند داد؛ اقدامی که می‌تواند تنشی بی‌سابقه را در روابط تجاری ایجاد کند. تصمیم ترامپ برای اجرای این تهدید، سطح تنش‌ها را در رویکرد سخت‌گیرانه «اول آمریکا»ی او بالا برده و می‌تواند پیامدهای عمیقی در سطح بین‌المللی داشته باشد.

دونالد ترامپ

اگر این کشورها در برابر فشار ترامپ تسلیم شوند و برای توقف قاچاق مواد مخدر اقدامات بیشتری انجام دهند، او این نتیجه را تأییدی بر درستی استراتژی خود خواهد دانست. اما اگر چنین نشود و تعرفه‌ها برای مدت طولانی اعمال شوند، مصرف‌کنندگان آمریکایی ممکن است هزینه این سیاست را با افزایش قیمت بسیاری از کالاها بپردازند.

در حالی که ترامپ روش‌های تهاجمی را انتخاب کرده است، سایر ابزارهای سنتی سیاست خارجی آمریکا را کنار گذاشته است. او بخش عمده‌ای از کمک‌های بین‌المللی ایالات متحده را تعلیق کرده و ممکن است تلاش کند آژانس توسعه بین‌المللی آمریکا (USAID) را از بین ببرد، نهادی که وب‌سایت آن روز شنبه از دسترس خارج شد. این کمک‌ها، هرچند بخش کوچکی از کل بودجه فدرال را تشکیل می‌دهند، برای نسل‌ها ابزاری برای ایجاد حسن نیت و نفوذ جهانی آمریکا بوده‌اند.

اولین نتایج این رویکرد چیست؟

اِولین فارکاس، مدیر اجرایی مؤسسه مک‌کین در دانشگاه ایالتی آریزونا و مقام سابق پنتاگون، می‌گوید: «سبک تقابلی رئیس‌جمهور ترامپ باعث شده است که او به برخی دستاوردهای سیاست خارجی برسد و اگر در انتخاب اهداف فشار و تهدیدهای ضمنی یا آشکار خود دقت کند، ممکن است به دستاوردهای بیشتری نیز برسد.»

به گفته او، «هدف اصلی باید تحت فشار قرار دادن چین و روسیه باشد، نه زورگویی به متحدان و شرکا یا تلاش برای تصرف سرزمین‌های دیگر کشورها.»

فارکاس هشدار می‌دهد که هرگونه اقدام تنبیهی علیه متحدان و شرکای آمریکا «احتمالاً هزینه‌ای را بر شهروندان و منافع ایالات متحده تحمیل خواهد کرد و در نتیجه، قدرت و نفوذ این کشور را تضعیف خواهد کرد.»

یک نمونه از آمادگی ترامپ برای تشدید تنش‌ها، درگیری ناگهانی او با کلمبیا در هفته گذشته بود.

این مناقشه از نوع اختلافات جزئی‌ای بود که معمولاً دیپلمات‌ها آن را مدیریت می‌کنند: کلمبیا از پذیرش پروازهای نظامی ایالات متحده که حامل مهاجران اخراج‌شده بودند، خودداری کرد، مگر اینکه با آن‌ها با «احترام بیشتری» رفتار شود. اما ترامپ این موضوع را به سطحی از تنش کشاند که نشان می‌دهد چقدر سریع آماده است که از نردبان تشدید بحران بالا برود.

دونالد ترامپ

با وجود اینکه کلمبیا یکی از متحدان مهم ایالات متحده بوده است، ترامپ به دیپلماسی سنتی توجهی نکرد و فوراً به سطح تهدید تجاری رسید. این تاکتیک نتیجه داد و کلمبیا عقب‌نشینی کرد.

به همین ترتیب، هشدار ترامپ حتی پیش از آغاز دوره ریاست‌جمهوری‌اش که «اگر اسرائیل و حماس به توافق آتش‌بس در غزه که منجر به آزادی گروگان‌ها شود، نرسند، اوضاع در خاورمیانه به هم خواهد ریخت»، باعث شد مذاکره‌کنندگان با سرعت بیشتری به توافق برسند.

چند روز پس از آغاز به کارش، ترامپ در یک ویدئوکنفرانس با رهبران اقتصادی و سیاسی حاضر در مجمع جهانی اقتصاد در داووس سوئیس اعلام کرد: «یکی از چیزهایی که ما به‌طور قاطع خواهان آن هستیم، احترام از سوی سایر ملت‌ها است.»

ترامپ از پیروزی‌های اولیه خود لذت برده و به سایر کشورها هشدار داد که به روش او توجه کنند. «ما ممکن است از دیگران حرف‌های تند بشنویم، اما این اهمیتی نخواهد داشت»، او چند روز پس از عقب‌نشینی کلمبیا درباره پذیرش مهاجران گفت. «آن‌ها همه را پس خواهند گرفت»، و سپس با لحنی تهدیدآمیز افزود: «و آن‌ها این کار را دوست هم خواهند داشت.»

این واکنش سریع از سوی کلمبیا باعث شد جمهوری‌خواهان خوشحال شوند؛ آن‌هایی که معتقد بودند جو بایدن به‌عنوان رئیس‌جمهور، ضعیف به نظر می‌رسد و این موضوع توانایی آمریکا را برای حفظ منافع خود در عرصه جهانی تضعیف کرده است.

«این یک پیام روشن به همه رهبران جهان می‌فرستد: با ایالات متحده درگیر نشوید، چراکه ما اکنون یک کلانتر جدید داریم.» این را راجر مارشال، سناتور جمهوری‌خواه از کانزاس، در مصاحبه‌ای با فاکس بیزنس پس از مناقشه با کلمبیا گفت.

اما کارشناسان سیاست خارجی و تجارت بین‌الملل هشدار داده‌اند که چنین پیروزی‌های سریع و آسان ممکن است در بلندمدت به آمریکا آسیب بزند.

آن‌ها معتقدند که اگر روابط ایالات متحده با سایر کشورها بر اساس قدرت اقتصادی و منافع صرف، نه ارزش‌های مشترک و اهداف متقابل، تنظیم شود، ترامپ ممکن است برخی کشورها را از مدار نفوذ آمریکا خارج کرده و به سمت رهبران رقیب مانند ولادیمیر پوتین در روسیه یا شی جین‌پینگ در چین سوق دهد.

داووس

«متحدان ما دیگر به‌سختی می‌توانند بین ترامپ و پوتین یا شی تفاوت قائل شوند.» این را دنیل ام. پرایس، مدیرعامل راک کریک گلوبال ادوایزرز و مشاور تجاری سابق جورج دبلیو بوش، می‌گوید.

«آن‌ها دیگر احساس نمی‌کنند که متحدان ما هستند، بلکه خود را مانند کشورهای تابع و وابسته می‌بینند. زورگویی و اجبار اقتصادی آمریکا، مشوق نزدیکی بیشتر به رقبای ژئوپلیتیکی ما خواهد شد یا حداقل باعث نوعی همراهی با آن‌ها می‌شود.»

به نظر می‌رسد ترامپ برای بیشتر مسائل، ترجیح می‌دهد از قدرت اقتصادی به‌جای نیروی نظامی استفاده کند.

در کارزار انتخاباتی سال گذشته، او به این افتخار می‌کرد که در دوران ریاست‌جمهوری‌اش هیچ جنگی را آغاز نکرده است و در سخنرانی تحلیف خود بر اهمیت «اجتناب از درگیری‌های نظامی» تأکید کرد.

اما هم‌زمان که فشار را بر دانمارک برای واگذاری گرینلند به ایالات متحده یا بر پاناما برای بازگرداندن کانال پاناما افزایش می‌دهد، از تهدید استفاده از زور نیز عقب‌نشینی نکرده است.

هفته گذشته، زمانی که در فاکس نیوز از پیت هگست، وزیر دفاع جدید ترامپ، پرسیده شد آیا رئیس‌جمهور آمریکا از نیروی نظامی علیه کارتل‌های مواد مخدر مکزیک استفاده خواهد کرد؟

او پاسخ داد: «همه گزینه‌ها روی میز هستند.»

ترامپ تاکنون از تهدیدات برای امتیازگیری استفاده کرده است، اما تعرفه‌هایی که این آخر هفته بر کانادا، مکزیک و چین اعمال کرد، ممکن است نشان دهد که او تا چه حد حاضر است پیش برود و چقدر فشار اقتصادی را برای رسیدن به اهدافش تحمل خواهد کرد.

«در مقطعی، برای اینکه این تهدیدات معتبر بمانند، او باید ‘یک مرغ را بکشد تا میمون‌ها بترسند’، یعنی یک دشمن یا یک متحد سرسخت را نابود کند تا دیگران بفهمند که او جدی است.» این را مارک دوبوویتز، مدیر اجرایی بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها، یک مؤسسه سیاست‌گذاری که بر تقویت امنیت ملی تمرکز دارد، می‌گوید.

او افزود: «ترامپ روی این امید حساب می‌کند که هیچ‌کس نمی‌خواهد اولین قربانی باشد. اما در نهایت، کسی او را به چالش خواهد کشید. میمون‌ها دارند تماشا می‌کنند.»

با این حال، برخی کشورها احتمالاً به هیچ‌وجه تحت تأثیر تهدیدات تعرفه‌ای ترامپ قرار نخواهند گرفت. برای عمل به وعده خود مبنی بر پایان دادن به جنگ اوکراین، ترامپ تهدید کرده است که در صورت عدم تمایل روسیه به مذاکره، تحریم‌ها و تعرفه‌هایی علیه این کشور اعمال خواهد کرد. اما تجارت بین ایالات متحده و روسیه از زمان تهاجم ۲۰۲۲ به اوکراین، ۹۰ درصد کاهش یافته است. آمریکا اکنون کمتر از ۳ میلیارد دلار در سال از روسیه واردات دارد که تقریباً چیزی باقی نمی‌گذارد که بتوان بر آن تعرفه اعمال کرد.

قدرت سخت در برابر قدرت نرم

قدرت سخت مدت‌ها ابزار نفوذ روسای جمهور آمریکا بوده است، از دوران دیپلماسی زورگویانه با ناوهای جنگی تا بیش از دو دهه جنگ پس از حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱. اما ایالات متحده همواره از قدرت نرم نیز بهره برده است، مفهومی که جوزف اس. نای جونیور، رئیس پیشین مدرسه حکمرانی کندی در دانشگاه هاروارد و مقام سابق دولت بیل کلینتون، در دهه ۱۹۹۰ آن را رواج داد.

قدرت نرم بر اساس اجبار نیست و شامل کمک‌های خارجی برای مبارزه با بیماری و فقر و تشویق توسعه اقتصادی می‌شود، که علاوه بر انگیزه‌های بشردوستانه، به نفع ایالات متحده نیز بوده است. به گفته کارشناسان، قدرت نرم می‌تواند با بهبود شرایط زندگی در سایر نقاط جهان، مهاجرت غیرقانونی به ایالات متحده را کاهش دهد، که یکی از اولویت‌های ترامپ است.

قدرت نرم همچنین شامل محصولاتی مانند فیلم‌های هالیوودی و شلوار جین است که باعث محبوبیت آمریکا در جهان شده و نفوذ آن را افزایش داده‌اند. تئوری قدرت نرم می‌گوید که ایالات متحده گاهی اوقات می‌تواند به خواسته‌های خود برسد، زیرا دیگر کشورها آرزو دارند شبیه آمریکا شوند یا دوست آن باشند. اما ترامپ این مفهوم را درک نمی‌کند.

«ترامپ قدرت نرم را درک نمی‌کند – یعنی توانایی رسیدن به خواسته‌های خود از طریق جاذبه، نه اجبار یا پرداخت هزینه.» این را جوزف نای هفته گذشته گفت.

او توضیح داد: «در کوتاه‌مدت، قدرت سخت معمولاً بر قدرت نرم غلبه می‌کند، اما تأثیرات بلندمدت آن ممکن است کاملاً برعکس باشد.»

او افزود: «حتی در کوتاه‌مدت، در حالی که ممکن است مجبور باشید از قدرت سخت استفاده کنید، اگر قدرت نرم نیز داشته باشید، می‌توانید هزینه‌های سیاست چماق و هویج را کاهش دهید. اما ترامپ در حال هدر دادن این منبع ارزشمند است. شاید در کوتاه‌مدت جواب دهد، اما در بلندمدت برای آمریکا هزینه خواهد داشت.»

دونالد ترامپ

اما برای ترامپ، روش‌های قدیمی جواب نداده‌اند. به نظر او، دیپلماسی سنتی تنها باعث شده است که آمریکا توسط دوستان و دشمنانش فریب بخورد.

در مکتب فکری «اول آمریکا» که ترامپ به آن اعتقاد دارد، تهدید و نشان دادن قدرت، بهترین راه برای مدیریت جهانی است که در پی سوءاستفاده از آمریکا است. و اگر بقیه جهان از این روش خوششان نیاید؟ ترامپ به‌وضوح نشان داده که برایش مهم نیست.