به دنبال موقعیت برد-برد-۲
سایه بازگشت ترامپ بر خاورمیانه/ فرآیند تنشزدایی منطقهای معکوس میشود؟
اکوایران: علیرغم تأثیر مثبت تنشزدایی بیسابقه در منطقه، تردیدهایی در مورد پایداری آشتیجویی و انعطافپذیری فرآیندهای عادی سازی وجود دارد. هنوز مشخص نیست که آیا این یک وضعیت موقتی است که ناشی از محاسبات تاکتیکی برخی از کشورهای درگیر است یا یک هنجار و روند تازه در حال ظهور مبتنی بر محاسبات استراتژیک است.
به گزارش اکوایران، به رغم روندهای نسبتا طولانی سالهای اخیر، به نظر میرسد دولتهای خاورمیانه به سوی نوعی تنشزدایی منطقهای در حال حرکت هستند. علی بکیر، تحلیلگر مسائل منطقهای با انتشار یادداشتی با عنوان «چرا خاورمیانه شاهد لحظه نادری از تنشزدایی در منطقه است؟» به بررسی این تحول قابل توجه در روابط منطقهای پرداخته است. اکوایران این مقاله را در دو بخش آماده کرده که پیش از این بخش اول آن با عنوان «لحظهای نادر در خاورمیانه؛ وقتی بایدن زیر میز بازی زد» منتشر شده و در ادامه بخش دوم و پایانی آن منتشر میشود:
تحولات دیگر موثر در پویاییهای جدید
علاوه بر دو تحول عمده یاد شده، چندین عامل حیاتی دیگر به پویایی جدید منطقه ای در این بازی کمک کردند، که لحظهای نادر از تنشزدایی و آشتیمنطقهای بی سابقه را ایجاد کردند. این موارد عبارتند از: پایان دوران خیزش عربی سال 2011، اولویتزدایی واشنگتن از منطقه و کاهش تعهدات امنیتی خود در قبال برخی کشورها -از جمله کشورهای خلیجفارس- همهگیری کووید-19، مذاکرات احیای برجام با ایران و حمله روسیه به اوکراین.
تداوم تمرکز مجدد آمریکا و انتقال منابع به سمت چین، کشورهای شورای همکاری خلیج فارس را بر آن داشت تا استراتژی های متنوعسازی و پوشش ریسک خود را تسریع بخشند. در نتیجه بازیگرانی مانند ترکیه، اسرائیل و ایران در این شرایط اهمیت بیشتری پیدا کردند.
فرسایش ناشی از پیگیری برنامههای ژئوپلیتیکی و ایدئولوژیکی بسیار متضاد و شیوع همهگیری کووید-19 در دوران پس از سال 2011، بازیگران منطقهای متضاد را تشویق کرد که رفتار عملگرایانهای را دنبال کنند و اقتصاد، تجارت و برنامههای مبتنی بر منافع را به جای خطوط ایدئولوژیک در اولویت قرار دهند.
با شروع فروکش همهگیری در سالهای 2021-2022، بازیگران منطقهای در موقعیت مناسبی برای نزدیک شدن به یکدیگر با یک طرز فکر عملگرایانه/اقتصادی -که هدف آن جبران خسارات اقتصادی و مالی ویرانگر ناشی از همهگیری بود- قرار داشتند. این امر در مورد مصر-قطر، امارات-ترکیه، ترکیه-مصر و تلاشها برای نزدیک شدن اسرائیل-ترکیه مشهود بود. جنگ روسیه علیه اوکراین منطقه مدیترانه شرقی و منابع نفت و گاز آن را حائز اهمیت بیشتری کرد و در نتیجه فضایی را برای بازیگران ایجاد کرد تا به یک زمینه مشترک برای یک وضعیت برد-برد دست یابند –علیالخصوص در مورد ترکیه، اسرائیل و مصر. .
چالشهای پیشرو؛ تغییر تاکتیک موقت یا بازبینی استراتژی؟
علیرغم تأثیر مثبت این تنشزدایی بیسابقه در منطقه، تردیدهایی در مورد پایداری آشتیجویی و انعطافپذیری فرآیندهای عادی سازی وجود دارد. علاوه بر این، هنوز کاملاً مشخص نیست که آیا این یک وضعیت موقتی است که ناشی از محاسبات تاکتیکی برخی از کشورهای درگیر است یا یک هنجار و روند تازه در حال ظهور مبتنی بر محاسبات استراتژیک است. با این وجود، چندین چالش به زودی این پدیده جدید را در خاورمیانه آزمایش خواهد کرد.
پویاییهای منطقهای و بینالمللی که به این لحظه نادر از تنشزدایی و آشتی بین بازیگران مختلف منطقه منجر شده، ثابت نیست و دستخوش تغییرات ناگهانی است. وضعیت پرنوسان به این معنی است که تغییرات احتمالی در این پویایی ها در آینده نزدیک قابل برگشت است و بنابراین ممکن است بر روند و در نتیجه یک سیر قهقرایی تأثیر منفی بگذارد.
علاوه بر این، یکی از ویژگیهای بارز فرآیندهای عادیسازی فعلی این است که آنها به شدت بر اساس ماهیت روابط شخصی بین تصمیمگیرندگان کشورهای مورد بحث استوار هستند. در حالی که این مسئله ممکن است در مورد غلبه بر موانع بوروکراتیک که ممکن است باعث تاخیرهای طولانی در عادی سازی روابط شود خوب باشد، اما نشاندهنده روابط ضعیف نهادی باشد. یک رابطه نهادینه نشده، آشتی بین دولتها را در برابر نوسانات سیاسی در آینده شکننده و بسیار آسیبپذیر میکند. علاوه بر این، یک تغییر چشمگیر در سطح مقامات بالا در هر یک از بازیگران اصلی منطقهای ممکن است باعث ایجاد انواع مختلفی از روابط درون منطقهای شود.
چالشهای دیگر
چندین عامل دیگر شایسته مشاهده دقیق تر در آینده نزدیک هستند و ممکن است شرایط عادیسازی و کاهش تنشهای منطقهای فعلی را به چالش بکشد. این عوامل عبارتند از:
چشمانداز انتخابات آتی آمریکا و سایه بازگشت سیاستهای پرمخاطره
اولا، انتخابات ریاستجمهوری 2024 ایالات متحده برای منطقه بسیار حیاتی و تعیین کننده است زیرا ممکن است رئیس جمهور اهل معامله دیگری مانند ترامپ را به قدرت برساند. نظرسنجی انجام شده توسط آسوشیتدپرس در ماه می نشان داد که محبوبیت جو بایدن به پایینترین حد خود رسیده و تنها 39 درصد عملکرد او را تایید کردهاند.
در حالی که آسوشیتدپرس خاطرنشان کرد که مخالفت جمهوریخواهان از بایدن ثابت مانده –کمتر از یک نفر از هر 10 پاسخدهنده جمهوریخواه- محبوبیت او در میان دموکراتها هم کاهش یافته است.
در حالی که هیچ رئیسجمهوری دو دوره غیرمتوالی در تاریخ ایالات متحده خدمت نکرده -به استثنای گروور کلیولند در سالهای 1885 تا 1889 به عنوان بیستودومین و و مجدداً از سال 1893 تا 1897 به عنوان بیستوچهارمین رئیسجمهور ایالات متحده- گمانهزنیهای جدی در مورد بازگشت ترامپ در سال 2024 وجود دارد. این ایده که ترامپ -یا رئیسجمهوری شبیه او- ممکن است در سال 2024 بیاید، به طور بالقوه میتواند برخی از کشورهای منطقه، -به ویژه امارات، عربستان سعودی، اسرائیل و مصر- را تشویق کند که از همان سیاستهای مخاطرهآمیز قدیمی پیروی کنند.
انتخابات ترکیه
دوم، انتخابات ریاستجمهوری ترکیه در سال 2023 است. این انتخابات برای ترکها و منطقه از اهمیت بالایی برخوردار است. چندین قدرت منطقهای و بینالمللی روی تغییرات داخلی در آنکارا شرطبندی کردهاند تا از این طریق پویاییهای منطقهای را به نفع خود تغییر دهند. سناریویی که بر اساس آن با ظهور یک دولت تابع غرب در ترکیه، نقش منطقهای آنکارا و ماهیت روابط آن با چندین کشور منطقه را به طرز چشمگیری تغییر خواهد داد.
حزب اصلی اپوزیسیون، حزب جمهوریخواه خلق، متعهد شده که پناهندگان سوری را از ترکیه بیرون کند و روابط خود را با رژیم اسد از سر بگیرد. روندهای مشابهی را میتوان نسبت به مسائل گوناگون و در قبال دولتهای مختلف انتظار داشت. میتوان معکوس کردن سیاستخارجی ترکیه و درگیری کمتر دیپلماتیک، اقتصادی و نظامی در خاورمیانه را انتظار داشت. در صورت تحقق، این سناریو بر روابط منطقهای نیز تاثیر خواهد گذاشت.
احیای برجام و رقابتهای منطقهای
سومین مورد، سرنوشت توافق هسته ای 2015 بین آمریکا و ایران است. مذاکرات بین دولت بایدن و دولت ایران برای فعال سازی مجدد این توافق مدتی است که ادامه دارد. چندین کشور منطقه، به ویژه اسرائیل و عربستان سعودی، نسبت به توافق اولیه معترض بودند و ادعا میکردند برنامه موشکی و فعالیتهای منطقهای ایران هم باید مشمول هر گونه توافقی شود.
فعالسازی مجدد همان توافق قدیمی ایران را قدرتمند میکند و به نظر میرسد باعث گسترش فعالیتهای منطقهای این کشور خواهد شد. این احتمال وجود دارد که در این شرایط رقبای منطقهای ایران واکنش نشان دهند. با این حال، سناریوی «بدون توافق»، کمتر از این سناریو خطرناک نیست و توسعه برنامه اتمی ایران را در پی دارد –سناریویی که عدهای ادعا میکنند باعث یک مسابقه اتمی منطقهای میشود.
جنگ اوکراین و بحران امنیتی خاورمیانه
مورد چهارم، به مسئله ناامنی غذایی در حال ظهور در خاورمیانه مربوط میشود. در سال 2019، بیش از 25 درصد گندم صادراتی جهان به روسیه و اوکراین اختصاص داشت. حمله مسکو به اوکراین و تحریمها علیه روسیه، صادرات گندم، غلات، ذرت و دیگر منابع غذایی ضروری را مختل و باعث افزایش سرسامآور قیمتهای آنها در سطح جهانی شده است.
چند کشور عربی به علاوه اسرائیل و ترکیه به واردات گندم از روسیه و اوکراین وابسته هستند. مصر، بزرگترین واردکننده گندم در جهان، برای تامین بیش از 70 درصد تقاضای محلی خود به مسکو و کیف وابسته است. علاوه بر مصر، چندین کشور عربی به شدت در معرض خطر هستند. اگر قرار است جنگ طولانی شود، احتمال آنکه یک بحران غذایی قریبالوقوع همراه با افزایش سرسامآور قیمت مواد غذایی، به شورشهای گسترده منتهی شود. این سناریو پیامدهای سیاسی، اقتصادی و امنیتی خواهد داشت. موج دوم قیامهای عربی ممکن است بازیگران منطقهای را وادار کند تا اتحادهای خود را بر اساس امنیت رژیمها دوباره پیکربندی کنند.
تنش در مدیترانه شرقی
مورد پنجم، به تحولات مدیترانه شرقی مربوط میشود. سلاح انرژی روسیه در طول جنگ علیه اوکراین، اروپا را تحت فشار قرار داده است. این وضعیت باعث ایجاد علاقه فوری در اروپا به یافتن منابع انرژی جایگزین برای پاسخگویی به تقاضا، کاهش وابستگی آن به گاز روسیه و مدیریت ریسک در برابر مسکو شد.
یکی از منابع دستنخورده گاز در حوزه مدیترانه شرقی قرار دارد. با توجه به تنشزدایی منطقهای، آمریکا و برخی کشورهای اروپایی امکان استفاده از منابع هیدروکربنی این منطقه را مطرح کردهاند. استفاده از منابع دست نخورده مدیترانه شرقی و حلوفصل مناقشات بین بازیگران مختلف مستلزم در نظر گرفتن رویکرد کل نگر ترکیه در این زمینه و همچنین استفاده از خط لولهای است که از اسرائیل به ترکیه امتداد می یابد، در عوض استفاده از خط لوله غیرقابل اجرای EastMed که از اسرائیل به یونان و از طریق کرت که مورد ادعای آنکارا است عبور می کند.
علیرغم جو بسیار مثبت منطقهای ناشی از فرآیندهای عادیسازی، پیشبینی اینکه آیا برخی از بازیگران مربوطه از روی میل واقعی این مسیر جدید را ترسیم میکنند یا فقط عمل گرا هستند دشوار است. یونان که به این تحولات و با این واقعیت که شرکای اصلی منطقهایش –امارات، اسرائیل، مصر و عربستان سعودی– در حال عادیسازی روابط خود با ترکیه بودهاند، به عنوان یک عامل خرابکار ظاهر شده است.
این کشور فعالانه در تلاش است تا محیط کاهش تنش را تضعیف کند و دیگر بازیگران مانند ایالات متحده را وارد مشکلات خود کند. اگر این رفتار ادامه یابد، ممکن است بر منطقه تأثیر منفی بگذارد و برخی از فرآیندهای آشتی و عادیسازی را به طور جدی مورد چالش قرار دهد.
حفظ شتاب
علیرغم جو بسیار مثبت منطقهای ناشی از فرآیندهای عادیسازی، پیشبینی اینکه آیا برخی از بازیگران از روی میل واقعی این مسیر جدید را ترسیم میکنند یا صرفاً عمل گرا هستند و شمشیر خود را موقتا غلاف کرده و منتظر لحظه مناسب برای بازگشت به سیاست های قدیمی خود هستند، دشوار است.
با این اوصاف، اگر اراده واقعی برای تبدیل لحظه تنش زدایی به یک وضعیت پایدار وجود داشته باشد، باید شاهد باشیم که کشورهای کلیدی منطقه حداقل برخی از این اقدامات زیر را در آینده نزدیک انجام دهند.
اول، اولویت دادن به جنبه اقتصادی روابط دوجانبه. فضای اقتصادی ذاتاً فضایی غیرسیاسی است که به راحتی میتواند به ایجاد فرمول برد-برد برای طرفهای درگیر کمک کند. تکیه بر منافع اقتصادی فرآیندهای آشتی را مستحکم میکند و منافع واقعی و ملموس را برای همه طرفها به همراه خواهد داشت. اگرچه کشورهای رانتی ممکن است چندان علاقهای به چنین مزایایی نداشته باشند، دوران پس از همهگیری کووید-19، جنگ روسیه علیه اوکراین و تمایل به تنوع بخشیدن به اقتصاد این طرفها را وادار میکند تا ابعاد اقتصادی را به طور جدی در نظر بگیرند.
دوم، شناسایی حوزههای منافع مشترک در حوزههای دیگر مانند امنیت و سیاست. سپس با تکیه بر این موارد -و در عین حال تلاش برای حفظ جدایی بین سیاست، اقتصاد و امنیت- در مواقع تنش برای جلوگیری از قطع همه روابط در یک زمان. این روش خسارت حداقیل را تضمین میکند و طرفین را قادر میسازد تا روابط را در مورد سایر موضوعات غیرمتعارض باز نگه دارند.
سوم، درگیر شدن در یک بحث سازنده در زمینههای مورد اختلاف بین قدرتهای بزرگ منطقه. از این نظر، ضروری است که طرفهای درگیر مکانیزمی را ایجاد کنند که بتواند مشکلاتی را که ممکن است در آینده ایجاد میشوند مهار/حل کند.
علاوه بر اینها، باز نگه داشتن کانالهای اطلاعاتی و فعال نگه داشتن آن. امنیت برای همه مهم است. برخی از کشورها به دلیل موقعیت جغرافیایی و احساس ناامنی، روابط امنیتی را در اولویت قرار میدهند. باز نگه داشتن یک کانال نه تنها همکاری در مسائل امنیتی را تعمیق می بخشد، بلکه ممکن است راه را برای بحث در مورد برخی از مسائل سیاسی حل نشده تسهیل کند.
فقدان این اقدامات نشانگر فرآیندهای آشتی و عادیسازی سست خواهد بود و آنها را در برابر چالشهای فوقالذکر که انتظار میرود دیر یا زود پیکربندیهای منطقهای فعلی را به چالش بکشد، به شدت آسیبپذیر خواهد کرد.
تیتر یک در اکوایران
پربینندهترینها
-
فوری؛ شورای حکام آژانس قطعنامه ضدایرانی را تصویب کرد
-
فوری؛ ممکن است امشب قطعنامه صادر نشود
-
از قطع روابط تا دیدار ژنرالها؛ واکاوی تلاشهای ریاض برای نزدیکی به تهران
-
قیمت جدید محصولات ایران خودرو رسما اعلام شد / توضیحات وزیر صمت درباره افزایش قیمت خودروها
-
واکنش فوری تهران به قطعنامه شورای حکام آژانس
-
معمای ترامپ در مواجهه با تهران/ چه چیزهایی میتواند مانع از مذاکره شود؟
-
توصیه مولوی عبدالحمید به گفتوگو با آمریکا و اروپا/ گام اهل سنت برای وفاق
-
پشت پرده معامله قرن بن سلمان با پوتین
-
چرا غرب از گروسی ناامید شد؟/ واکنش تهران به صدور قطعنامه احتمالی چه خواهد بود؟