با پایان جنگ تحمیلی و پس از آغاز دوره سازندگی صدایی در گوشه و کنار شنیده می‌شد که عمدتا خاستگاه دانشگاهی داشت و مهم‌ترین خصیصه آن‌ اعتراض به وضع موجود بود. جوانانی که تصور می‌کردند مدرنیزاسیونی در حال وقوع است که انقلاب را از ریل اصلی و اهداف و اصول آن خارج می‌کند. این دسته از جوانان دولت سازندگی و کارگزاران آن را به ترویج اشرافی‌گری متهم می‌کردند. بخشی از این جوانان به جناح چپ گرایش داشت و بخشی نیز به روحانیت محافظه‌کار گرایش داشتند.

برخی از این جوانان که فعالیت خود را از نشریه پیام دانشجو با محوریت حشمت طبرزدی آغاز کردند، در واکنش به هژمونی دفتر تحکیم وحدت متشکل شدند. در دهه 60 و 70 فضای دانشگاه‌ها تحت نفوذ انجمن‌های اسلامی عضو دفتر تحکیم وحدت بود که به جناح چپ حاکمیت نزدیک بودند و از عوامل پیروزی سیدمحمد خاتمی در انتخابات ریاست جمهوری سال 1376 بودند. 

تغییر خاستگاه

هر چند جوانان راست‌گرای منتقد دولت‌های هاشمی و خاتمی در دانشگاه متشکل‌تر شدند و در قالب بسیج دانشجویی و جامعه اسلامی گسترش یافتند، اما زمان که جلوتر آمد این پدیده به مساجد و هیئت‌های مذهبی تغییر مکان داد. به مرور افراد برآمده از این خاستگاه جدید سازمانی شدند و تقسیم کار صورت گرفت. خصوصا پس از تیر 1384 که رئیس جمهوری از جنس این جوانان به قدرت رسید، هر کدام در یک حوزه فعال شدند، گروهی در ورزش، دسته‌ای در حوزه فرهنگی و گروهی نیز عرصه سیاست را انتخاب کردند. در دوره محمود احمدی‌نژاد این جوانان در قالب مشاوران جوان وارد عرصه مدیریت کلان شدند. همین حضور آن‌ها را وارد یکی از عرصه‌هایی کرد که پیش از این در آن غایب بودند: اقتصاد.

این گروه پیش از این در حد مباحث کلی در حوزه اقتصاد اظهار نظر می‌کردند، روی اندیشه‌های اقتصادی مانور می‌دادند و از عدالت اجتماعی و اقتصاد اسلامی صحبت می‌کردند. ولی از جایی به بعد وارد نظریه‌ها، مباحث و ابزارهای اقتصادی شدند. از اواخر دوره احمدی‌نژاد سعی در ساختن پارادایم‌ اقتصادی جدیدی داشتند و به دنبال ارائه راهکار و پیشنهادات سیاست‌گذاری بودند. اغلب این جوانان‌ِ بیرون گود نشسته در پژوهشگاه‌ها و مراکز پژوهشی فعال شدند و بیش از آن که در مناصب اجرایی قرار بگیرند به عنوان مشاور در کنار رجال با سابقه قرار گرفتند. این بیرون گود نشینی آن‌ها را در موضع نقد دولت‌های غیر خودی به رادیکالیسم رساند و موجب شد که حامل نقدهای تند و تیزی باشند. 

جوانان برکشیده

در سه دهه‌ اخیر چند نسل از این جوانان بر کشیده شدند. یکی از این جوانان برکشیده شده یاسر جبرائیلی است. جبرائیلی متولد سال 1363 و دکترای اندیشه سیاسی از پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی دارد. جبرائیلی در 21 سالگی به تحریریه روزنامه کیهان پیوست و پس از آن به عضویت خبرگزاری فارس درآمد. در دوره ابراهیم رئیسی به آستان قدس رفت و در سال 1397 با حکم سردار جعفری، مشاور اقتصاد مقاومتی فرمانده کل سپاه پاسداران شد. جبرائیلی در حال حاضر با حکم دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام رئیس «مرکز ارزیابی و نظارت راهبردی اجرای سیاست‌های کلی نظام» است.او در انتخابات ریاست جمهوری سال 1400 عضو ستاد  ابراهیم رئیسی بود در کمیته رسانه به همراه حجت عبدالملکی ، رضا فاطمی امین، علیرضا پیمان پاک عوض تیم رسانه ای ستاد رئیسی بود و تجربه نو اصولگرایان در فضای مجازی بود.

هدف آنها کمپین سازی مجازی به نفع ابراهیم رئیسی و پاسخگویی به شهبات بود آنها هم خود در فضای سایبری توئیت می زدند و هم لشگر مجازی حامی را هدایت می کردند. از این جمع تقریبا همه افراد به پست و مقام رسیدند اما جبرائیلی کنار ماند. گفته می شود پیشنهاد مدیرعاملی ایسنا نیز مورد قبول او قرار نگرفته تا جبرائیلی تنها گزینه ای باشد که به منصب دولتی نرسیده است.

نقد دولت روحانی

جبرائیلی از جمله منتقدین جدی دولت روحانی بود، عادت داشت با برداشتن تک جمله های از دیگران ساختار انتقادی خود را شکل دهد. به نقل از محمد قوچانی دولت روحانی را دولت لیبرال می‌نامید. یادر یک مناظره در سال 1398 با موضوع بررسی عملکرد دولت حسن روحانی، جبرائیلی در مقابل اکبر ترکان مهمان برنامه تلویزیونی میدان انقلاب بود. در این مناظره جبرائیلی به نقل از وزیر نفت مدعی شد که رویکرد دولت های وابسته به خارج موجب شده اطلاعات پارس جنوبی را به خارجی‌ها(توتال) بدهند و پس از آن توتال قطع همکاری کرده است. این سخن او مقابل ترکان برایش گران شد ترکان پیر صنعت بود و خاطرات را مستند در ذهن داشت.تمامی دوران خاتمی و دولت اول احمدی نژاد در وزارت نفت بود. 

او جبرائیلی را دعوت به سکوت و یادگیری کرد و روایت کامل توتال را توضیح داد:"پارس جنوبی در زمان آقای هاشمی رفسنجانی آغاز شد. وقتی مرحوم آیت‌الله هاشمی رفسنجانی این پروژه را در فاز یک آغاز کردند، فاز دو و سه به دوره آقای خاتمی رسید. در ابتدا قرار بود با کونیکوپلیس قرار داد بسته شود و او در آخرین لحظات نیامد و با توتال قرارداد بسته شد. شرکت توتال، پیمانکار فاز 2 و 3 شد. تاآن زمان تصور ما از پارس جنوبی این بود که 3 فاز است. توتال در ابتدای قرارداد خود، منعقد کرد که یک لرزه‌نگاری 3 بعدی از میدان گازی پارس جنوبی داشته باشد.

وقتی که این لرزه‌نگاری انجام شد، توتال ما را دعوت کرد و لرزه‌نگاری 3 بعدی خود را ارائه داد. در آن موقع پی بردیم که ابعاد این میدان 10 برابر تصور اولیه ما است. بنابراین اطلاعات میدان را ما به توتال ندادیم بلکه آنان به ما دادند. براساس این ابعاد میدان، طراحی جدیدی انجام دادیم و آن‌جا را به 28 فاز تقسیم کردیم. هر فاز یک میلیارد فوت مکعب شد. دقت داشته باشید که ما از کجا به این ابعاد پی بردیم؟ از لرزه‌نگاری 3 بعدی که توتال انجام داد. این موضوع به ابتدای دولت آقای خاتمی برمی‌گردد. برهمین اساس، فازهای دیگر طراحی شد و برای هر کدام شرکت‌هایی آمدند. بر همین اساس، عقد قرارداد با پیمانکاران در 24 فاز انجام شد. بنابراین جملات خود را اصلاح کنید؛ ما به توتال اطلاعات میدان را ندادیم بلکه توتال لرزه‌نگاری سه بعدی انجام داد و توتال به ما گزارش داد که ابعاد این میدان چقدر است."

در مناظره ای که به عملکرد دولت روحانی اختصاص داشت همین تک جمله کافی بود تا ترکان نشان دهد طرف روبرو اطلاعاتش دقیق نیست اما جبرائیلی در به هم پیوند دادن بحث ها مبرز است.

مخالف خارجی از واکسن تا نهاد

در فضای مجازی جبرائیلی را با اظهارنظرهای جنجالی می‌شناسند. از مخالفت با خرید واکسن خارجی، مخالفت با برجام و اف ای تی اف (FATF) تا ربط دادن قطعی برق در ایران به توافق زیست محیطی پاریس. چند هفته پیش جبرائیلی در صفحه شخصی خود در توئیتر نوشت: «عامل اصلی تورم در ایران افزایش نرخ انرژی و نرخ ارز است». جبرائیلی معتقد است افزایش نقدینگی عامل تورم نیست. این اظهار نظر مورد انتقاد اقتصاددانان قرار گرفت و بار دیگر بحث‌هایی درباره علل تورم در اقتصاد ایران ایجاد کرد. او این هفته هم رئیسی را به خواندن دکترین شوک دعوت کرد و گفت به جای سفر استانی بنشیند و این کتاب را بخواند. جبرائیلی برای دولت رئیسی یک جریان نفوذ ساخته است؛ نئو لیبرال‌های ریش دار.

تکرار تاریخ

با این حال به نظر نمی‌رسد این نوع نگاه به جبرائیلی منحصر باشد. یاسر جبرائیلی یک فرد نیست، یک نمونه از یک جریان است که دنبال این هستند که به همه موضوعات دگراندیشانه نگاه کنند. برخی اعتقاد دارند این گروه همان هدفی را دنبال ‌می‌کنند که 4 دهه قبل علی شریعتی به دنبالش بود.همان‌طور که شریعتی می‌خواست در مقابل غرب‌گرایی سنگر بسازد، این‌ها هم می‌خواهند سنگری جدید بسازند. همان طور که او مدل اقتصادی غرب را سرمایه داری می داند این گروه نیز بر سرمایه داری مدل غرب تاکید دارند و همانند شریعتی آن را خطری بزرگ می دانند. این گروه گرچه در پی تکرار تاریخ هستند اما هم در ماهیت و هم در تکرار متفاوت از نسخه‌ی تراژیک قبلی هستند.