پس از جنگ جهانی دوم قره باغ، نیکول پاشینیان، نخست وزیر ارمنستان به این نتیجه رسید که مسئله منطقه استراتژیک قره باغ برای کشورش پر هزینه بوده، شکست نهادهای ملی را رقم زده و اقتصاد این بازیگر را فلج کرده است. در نتیجه نخست وزیر به شکلی جدی برای احیای اقتصاد درگیر رکود و توقف موج مهاجران ارامنه که روز به روز دامنه حضورشان گسترده تر می شد، متمرکز شد؛ او به خوبی می داند که خواسته ها مبنی بر قره باغ مستقل یا اتحاد با ارمنستان، دو رویایی غیر واقعی هستند؛ دو خواسته ای که در آینده قابل پیش بینی جامعه دیپلماتیک بین المللی و دادگاه های جهانی پذیرفته نخواهد شد.

به همین دلیل پاشینیان پس از شکست کشورش در جنگ دوم قرعه باغ تلاش کرد تا سیاست ارمنستان را در این منطقه مورد مناقشه اصلاح کند. او از تعیین حدود مرزهای میان ارمنستان و آذربایجان حمایت کرد و جهت خروج ایروان از انزوا روابط دیپلماتیکش را با آذربایجان و ترکیه بازتعریف و قره باغ با به عنوان یکی از دغدغه های داخلی آذربایجان به رسمیت شناخت. او همچنین با رصد کردن مواضع مسکو که روز به روز تضعیف می شود، برای رهایی از نفوذ امپراتوری پیشین و با هدف توسعه روابط با غرب خیز برداشت.

تلاش برای تکرار درگیری در جغرافیای پساشوروی

 پاشینیان در رویارویی با گرایش های رادیکال ملی گرایانه با درک این واقعیت که قره باغ به سان«آلباتروس»( قادوس) بر گردن ارمنستان تعریف شده، عمل گرایی منحصر به فردی را به نمایش گذاشت؛ رویکردی که در راستای رفاه مردمان و دولت ارمنستان تعریف شد. متاسفانه بیانیه اخیر پوتین در باشگاه والدای امیدها برای حل و فصل تنش ها را به شکلی مسالمت آمیز از میان برد. هنگامی که خبرنگاران در والدای سوالی در این باره مطرح کردند، پوتین پاسخ داد که دو طرح صلح رقابتی وجود دارد: طرح واشنگتن که حاکمیت آذربایجان بر قره باغ را به عنوان یک کل به رسمت می شناسد و طرح روسیه که وضعیت خاص قره باغ را با در نظر گرفتن ادعای ارمنستان و اذربایجان شناسایی کرده.

222222222222

پوتین درگیری های منجمد متعددی را در جغرافیای به جا مانده پسا شوروی به راه انداخته، از همین رو رویکرد مسکو در ارتباط با قره باغ نه تنها بر مبنای این الگوی سیاسی قابل تبیین است بلکه با منافع ژئوپلتیکی پوتین در قفقاز هم سازگاری دارد؛ به بیانی بهتر مسکو در صدد حفظ  رابطه ای منسوخ  شده در منطقه ای است که درگیری های چند قومی در چارچوبش تشدید شده است.

خیز برای بازتعریف جهان روسی

در جریان نبرد 2020 سیاست روسیه مبتنی بر میانجیگری میان دو طرف با هدف القا و و برجسته تر کردن حضور روسیه در قفقاز شمالی بود. پوتین علیرغم درخواست های ایروان، در برابر فشارها برای دخالت دادن ارتش روسیه در کنار ارمنستان در درگیری مقاومت کرد تا از رویارویی مستقیم میان باکو و آذربایحان جلوگیری کند. پس از پیروزی نظامی آذربایجان، پوتین خود را در قامت میانجی با هدف گسترش حضور نظامی اش در منطقه در قامت حافظ صلح( همان رویکردی که در سایر درگیری های پساشوروی از آن پیروی می کرد) ترسیم کرد.

6CC666SN2FIQDLWBZPAL7ZL4EE

جنگ دوم قره باغ به روسیه کمک کرد تا جهان روسی را با استقرار نزدیک به 200 سرباز روس در قره باغ بازتعریف کند؛ سربازانی که ماموریتشان تا پایان سال 2025 به پایان می رسد. مداخله پوتین؛ پاشینیان را در موقعیت سیاسی حساسی در ارمنستان قرار دارد؛ جایی که فشارهای سیاسی داخلی به روشنی به نخست وزیر یادآوری کرد که امتناع از به رسمیت شناختن قره باغ به عنوان بخش جدایی ناپذیری از هویت تاریخی این کشور به عنوان بازیگری مستقل، خطر برچسب زدن به او به عنوان یک خائن را به دنبال خواهد داشت. همین تهدید موجب شد تا پاشینیان وعده هسویی با اهداف کرملین را مطرح کند.

در نقشه راه روسیه بر تعامل های اعتمادساز میان ارمنستان با آذربایجان تاکید شده؛ تعامل هایی چون گسترش تجارت و ترانزیت میان دو کشور. اگرچه پوتین ارمنستان را به عنوان متحدی استراتژیک توصیف کرده که برای حراست از منافعش گام برمی دارد، اما حقایق تاریخی نشان می دهد که روسیه هرگز خواهان ارمنستان مستقل یا مرفه نبوده و به واسطه ترس های واقعی و خیالی اش از این که ایروان به غرب نزدیک شود، تلاش داشته تا این بازیگر را به سان دولتی دست نشانده تحت کنترل خود تعریف کند.

هراس از پایان حضور صد ساله در قفقاز جنوبی

وزارت خارجه ایالات متحده پوتین را به اتهام افشای اطلاعات نادرست با هدف منحرف کردن مسیر مذاکرات به چالش کشید. سخنرانی پوتین یک هدف را به نمایش گذاشت، تداوم درگیری و وابستگی هر دو کشور به روسیه وتلاش های خودخواهانه کرملین برای میانجیگری. رژیم پوتین بعد از تعریف جنبش صلح میان دو کشور با اتحادیه اروپا به رهبری فرانسه، به این نتیجه رسید که پایان درگیری به معنای پایان جنگ نیز خواهد بود، این یعنی پایان حضور صد ساله روسیه در قفقاز جنوبی.

macron-new

پس آنگونه که هاکان یاووز، استاد علوم سیاسی فعال در دانشگاه یوتا و نویسنده در نشنال اینترست تاکید کرده، بی دلیل نیست پوتین تلاش دارد تا در روند مذاکرات وقفه ای ایجاد کند. 31 اکتبر 2022 رهبران آذربایجان، ارمنستان و روسیه در سوچی دیدار کردند. پس از این دیدار، پاشینیان ارزیابی مختصری ارائه کرد و گفت که امروز یک درک روسی و یک درک غیر روسی در ارتباط با منطقه وجود دارد.

این بدان معنا بود که او با توصیه های پوتین کنار آمده، در همین راستا سفیر روسیه در ارمنستان تاکید کرد که درباره وضعیت قره باغ نسل های بعدی باید تصمیم گیری کنند.این عبارت بدین معنا است که پاشینیان پیشنهاد روسیه مبنی بر تمدید ماموریت حافظان صلح در قره باغ را برای 15 تا 20 سال آینده پذیرفته است. این پذیرش برخلاف توافق آتش بس 2020 بود که براساس آن نیروهای حافظ صلح روس قرار بود تا سال 2025 در این منطقه بمانند؛ پس شاهد آن هستیم که ایروان میان دو طرف گیر افتاده بدون آن که برای خروج از بن بست حاکم، راه حلی وجود داشته باشد.

سازناکوک علی اف برای کرملین

الهام علی اف، رئیس جمهوری آذربایجان از موضع خود کوتاه نیامده است؛ او تاکید دارد که مناقشه قره باغ امروز به تاریخ پیوسته و این چالش سرزمینی دو سال پیش حل شده از همین رو عملا موضوعی برای بحث در باب پیشنهادهای پوتین و مواضعی که پاشینیان تحت فشار اتخاذ می کند،وجود ندارد.علی اف بر یک معاهده صلح میان دو کشور با تمرکز بر عادی سازی روابط دیپلماتیک دو جانبه، تعریف راه های تجاری و ترانزیتی  و تبدیل قفقاز جنوبی به منطقه صلح و رفاه تاکید می کند.

موضع آذربایجان کم و بیش با موضع غرب که بر حاکمیت بین المللی تاکید دارد و حضور نیروهای روس را منع می کند، همسو است علاوه بر این رویکرد علی اف مبنی بر رد هرگونه گفتکو درباره مسئله قره باغ و هرگونه مداخله خارجی نشان از تمایل این کشور به پایان مداخله روسیه در این منطقه دارد.

aliyev_pashinyan_141221

پس از نزدیک به 25 سال تنش در منطقه قره باغ و سکوت کر کننده قدرت های بزرگی که گام هایی برای انجماد درگیری های سیاسی برداشتند؛ حالا علی اف تلاش دارد تا در باب نقش آفرینی بازیگران خارجی و رویکردشان به منطقه، موضعی محتاطانه اتخاذ کند.علی اف همچنین نمی خواهد منابع خود را برای دفاع نظامی در برابر ادعاهای منحرف هدر دهد، او ترجیح می دهد تا این منابع برای تقویت اقتصاد آذربایجان هزینه شوند.

از همین رو از گزینه جایگزین استقبال کرده؛ گزینه ای که در چارچوبش ارامنه به عنوان شهروندان آذربایجان با حقوقی برابر از لحاظ فرهنگی و زبانی در آغوش گرفته می شوند. در چنین شرایط به راحتی می توان فهمید که چرا مسکو بر نوعی خودمختاری سیاسی و سرزمینی برای ارامنه قره باغ پافشاری می کند؛ این کشور درگیر هراس های ژئوپلتیکی است و برای نیل به اهداف نظامی اش دست به هرکاری خواهد زد. اما علی اف بر آزادی قره باغ با هزینه های بسیار تاکید دارد و می گوید تا آنجایی که به آذربایجان مربوط می شود، مشکل حل شده.

سایه سنگین محدودیت های فرمایشی

بخشی از ارامنه همچنان این درگیری را نه به عنوان یک مسئله و چالش سرزمینی، بلکه به عنوان یک مشکل وجودی مرتبط با حق تعیین سرنوشت توصیف می کنند. در اینجا دو تعبیر کاملا متضاد از این مناقشه مطرح شده؛ تعابیری گیج کننده و متناقض. با این همه هستند گروهی دیگر که مشکل را حل شده می دانند و ترجیح می دهند جزئیات نهایی را به روسیه، اذربایجان و ارامنه ساکن قره باغ بسپارند.

آنها شرایط حاکم را فرصتی بزرگ برای دولت ارمنستان قلمداد می کنند تا بدین طریق خود را از چنگ تنش های قره باغ رها کند؛ تنش هایی که همیشه منابع کمیاب را برای بازتعریف ارمنستان بزگ با ایدئولوژی ملی گرایانه رادیکال هدر داده است. این گروه همچنین شکست در جنگ دوم قره باغ را گشایشی برای عادی سازی روابط دولت ارمنستان، تمرکز بر رفاه داخلی جمهوری و رهایی از ایدئولوژی های ملی گرایانه افراطی و در نتیجه تبدیل شدن به کشوری با ثبات می دانند.

2311286-1818617991-1280x720

به باورشان دولت متعهد به تقویت نهادهای ملی با چشم پوشی از از رویاهای غیر قابل تحقق و غیر واقعی است. امروز بازیگران دولتی منطقه از جمله محافل و نهادهای سیاسی تعریف شده در خاک ارمنستان، آینده ای مبتنی بر خواست غرب را برای قفقاز جنوبی متصور شده اند، بدون حضور روسیه که دائما در روابط داخلی و دوجانبه کشورهای منطقه مداخله می کند. اگرچه دولت پاشینیان در ابتدا نسبت به یک معاهده صلحی قطعی که می توانست به خلاص شدن از دامان روسیه کمک کند؛ پناه برد؛ اما تمایل های مداخله جویانه پوتن فعلا امیدها را کم رنگ کرده و دولت پاشینیان را زیر سایه محدودیت های فرمایشی اش قرار داده است.