میلتون فریدمن

میلتون فریدمن در 31 ژوئیه 1912 در بروکلین نیویورک به دنیا آمد. او در سال 1932 مدرک کارشناسی ریاضیات خود را از دانشگاه راتگرز دریافت کرد و در رشته اقتصاد ادامه تحصیل داد و مدرک کارشناسی ارشد خود را از دانشگاه شیکاگو و در سال 1946 دکترای خود را از دانشگاه کلمبیا گرفت. فریدمن در طول جنگ جهانی دوم ابتدا برای خزانه‌داری ایالات متحده و سپس برای بخش تحقیقات جنگ در دانشگاه کلمبیا کار کرد. در همین دوران بود که فریدمن افزایش مالیات را برای مهار تورم زمان جنگ توصیه را کرد و برای اولین بار ایده کسر مالیات از حقوق اشخاص را مطرح کرد.

در سال 1946، فریدمن پیشنهاد تدریس اقتصاد در دانشگاه شیکاگو را پذیرفت؛ جایی که او در ایجاد یک کانون فکری نقش ایفا کرد و به یکی از رهبران مکتب اقتصاد شیکاگو تبدیل شد. دانشکده اقتصاد دانشگاه شیکاگو تحت رهبری خردورزانه او شهرتی جهانی کسب کرد و بسیاری از شاگردان وی به درجات بالایی نائل شدند؛ از جمله «گری بکر» که خود برنده نوبل اقتصاد شد.

در سال 1975 فریدمن به شیلی رفت و در آنجا مجموعه‌ای از سخنرانی‌ها و گفت‌وگوهای عمومی را ایراد کرد و با دیکتاتور نظامی وقت آن کشور یعنی «آگوستو پینوشه» ملاقات کرد. فریدمن به پینوشه توصیه کرد که برای اقتصاد شیلی یک «شوک درمانی» به کار گیرد تا آن را از تورم سرسام‌آور نجات دهد. نسخه‌های او که در نهایت تحت هدایت گروهی از اقتصاددانان شیلیایی - که در دانشگاه شیکاگو آموزش دیده بودند (پسران شیکاگو) - اجرا شد، کاهش شدید هزینه‌های عمومی، خصوصی‌سازی شرکت‌های دولتی، حذف کنترل دستمزد و قیمت و مقررات‌زدایی از بازارهای مالی و تجارت خارجی را شامل می‌شد. پیامدهای این اقدامات به شدت در مطالعات متعدد مورد بحث قرار گرفته است.

فریدمن در طول دوران آکادمیک خود تحقیقات مهمی را به چاپ رساند و تفکر اقتصاددانان در مورد پول، تورم و مصرف را متحول کرد. وی در 1976، به واسطه خدمات وسیعش مفتخر به دریافت جایزه نوبل شد و به یکی از بزرگترین اقتصاددانان قرن بیستم لقب گرفت.

او در سال 1957 رساله‌ای به نام «نظریه تابع مصرف» ارائه کرد که دیدگاه آن در تضاد با دیدگاه کینزیان بود. بر اساس این فرضیه، مصرف و تصمیمات پس‌انداز یک خانوار بیشتر تحت تأثیر تغییرات درآمد دائمی قرار می‌گیرد تا تغییرات درآمدی که اعضای خانواده به صورت موقت یا گذرا درک می‌کنند. او با معرفی اصطلاح «درآمد دائمی»، نحوه تفسیر اقتصاددانان از تابع مصرف را تغییر داد. این رساله در کنار نظریه پولی، جایزه نوبل اقتصاد را در سال 1976 برای فریدمن به ارمغان آورد.

شناخته‌ترین فعالیت‌های فریدمن، در حوزه اقتصاد پولی است. هنگامی که فریدمن کار اصلی خود را آغاز کرد، ارتدوکس کینزی تقریباً بر تمام اقتصاد کلان دانشگاهی و بر بسیاری از سیاست‌گذاری‌های عمومی تسلط داشت؛ اما تحلیل پولی او دیدگاه کینزی را خدشه‌دار کرد. فریدمن برای منسوخ کردن اقتصاد کینزی تلاش کرد تا ایده‌های خود را در مورد پول‌گرایی طرح‌ریزی کند. به اعتقاد فریدمن، تغییرات در عرضه پول بر فعالیت واقعی اقتصادی در کوتاه‌مدت و سطح قیمت‌ها در بلندمدت تأثیر می‌گذارد و بر این اساس نرخ رشد پول باید ثابت نگه داشته شود.

او به ویژه این مفهوم را در کتاب خود با عنوان «تاریخ پولی ایالات متحده، 1867-1960» به تصویر کشیده است. از این کتاب که با همکاری «آنا جی. شوارتز» نوشته است، به عنوان بهترین کتاب تاریخ اقتصاد یاد می‌شود. کار مشترک فریدمن با آنا شوارتز دیدگاه عمومی را نسبت به نحوه عملکرد اقتصاد کلان تغییر داد. قبل از آن، اکثر مردم رکود بزرگ را به سقوط وال استریت در سال 1929 یا عوامل واقعی مانند کاهش شدید مصرف نسبت می‌دادند، اما این کتاب نشان می‌دهد که مقصر اصلی، مدیریت پولی نادرست فدرال رزرو بود.

فریدمن همچنین در دوره‌ای که بسیاری از دانشمندان علوم اجتماعی راه‌حل‌های بازار برای مشکلات اجتماعی را تحقیر می‌کردند، به طرفدار سرسخت بازارهای آزاد و جوامع آزاد تبدیل شد. دیدگاه‌های او درباره بازار آزاد در  کتاب‌های اصلی او مانند «سرمایه‌داری و آزادی» و «آزادی انتخاب» که با همکاری همسرش «رز فریدمن» نوشته شده، انعکاس یافته است.

فریدمن می‌خواست اکثر حوزه‌های اقتصاد را از مقررات خارج کند. او بر این عقیده بود که مداخله دولت بیش از آنکه فایده داشته باشد، ضرر دارد و بیشترین کاری که دولت می‌تواند انجام دهد این است که ساختار مناسبی از قوانین - به ویژه حاکمیت قانون - را  وضع کند و بقیه را به رقابت و آزادی مردم بسپارد. فریدمن در کتاب «سرمایه‌داری و آزادی» نوشته است: «زیربنای اکثر استدلال‌ها علیه بازار آزاد، عدم اعتقاد به خود آزادی است.»

میلتون فریدمن، اقتصاددان برجسته بازار آزاد، برنده جایزه نوبل علوم اقتصادی 1976، شانزدهم نوامبر 2006 در سن 94 سالگی درگذشت.